موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۹/۳۰
شماره جلسه : ۱۶۶
-
بررسی تنبیهات برائت
-
بررسی تنبیه اول- ادامه بررسی جریان اصالة عدم الذکیة در شبهات حکمیه-
-
بررسی فرض اول و دوم شبهه حکمیه
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
یادآوری1: در تنبیه اول برائت، با وجود اصل موضوعی «اصالة عدم التذکیة » مجالی برای اصل حکمی «اصالة الحلیة» نیست.
بحث ما قبل از تعطیلات ماه محرم به تنبیه اول از تنبیهات برائت رسید؛ در تنبیه اول عنوان بحث این است که تا مادامی که یک اصل موضوعی وجود دارد مجالی برای جریان اصل حکمی نیست و از اینجا وارد این مساله شدند که ما در مساله لحم مشکوک، اگر یک لحمی حلیت اکل و حرمت اکل او برای ما مشکوک است و ما باشیم و آن اصل برائتی که در شبهات حکمیه جاری می شود می گوییم اینجا «اصالة الحلیة» جاری است؛ اما چون یک اصل جاری در موضوع بنام «اصالة عدم التذکیة» وجود دارد، دیگر مجالی برای این اصل حکمی نیست.یادآوری2: در باب لحم مشکوک، گاهی شبهه موضوعیه است و گاهی حکمیه.
سپس وارد بحث «اصالة عدم التذکیة» شدند و بحث این طور دنبال شد که در باب لحم مشکوک گاهی اوقات شبهه ما شبهه موضوعیه است و گاهی شبهه حکمیه.یادآوری3 : فروض اربعه جریان و عدم جریان «اصالة عدم التذکیة » در شبهات موضوعیه.
در شبهه موضوعیه مجموعاً چهار صورت و فرض هست که مبحثش را مفصل قبل از تعطیلات مطرح کردیم؛ از این چهار فرض در فرض اول و دوم «اصالة عدم التذکیة» جاری نبود و در فرض سوم «اصالة عدم التذکیة» علی المبنا جاری بود و در فرض چهارم دیگر بنحو مطلق و بدون هیچ قیدی و بدون هیچ شرطی «اصالة عدم التذکیة» جاری بود که دیگر آن فروض شبهات موضوعیه را ما بیان نمی کنیم.بررسی فروض جریان «اصالة عدم التذکیة » در شبهات حکمیه
بررسی یک نکته در ضمن یک اشکال و جواب
«نکته»: باز باید این نکته را در همین جا تذکر بدهیم که: اگر کسی بگوید اینجا ما «استصحاب حرمت» را می کنیم که قبل از وقوع تذکیة بوده؛ به این بیان که: این ارنب در زمانی که حیات داشت، قبل از وقوع تذکیه، خوردن لحم او حیاً حرام بود و حالا که تذکیه کردیم باز شک می کنیم که آیا این لحم حلیت پیدا کرد یا نه؟ «استصحاب حرمت» بکنیم؛ خوب این جوابش را قبلا عرض کردیم، اینجا چون موضوع تغییر می کند یعنی بین لحم حیاً و لحم بعد از تذکیه موضوع تغییر پیدا می کند؛ لذا نمی شود ما «استصحاب حرمت» بکنیم و اینجا «استصحاب حرمت» جریان ندارد و «اصالة عدم التذکیة» جریان ندارد و ما هستیم و یک «اصالة الحلیة» و «اصالة البرائة» ؛ پس باید «اصالة الحلیة» را جاری کرد؛ این فرض اول بود.بررسی فرض دوم شبهه حکمیه: شک در حلیت و قابلیت تذکیة؛ موارد جریان و عدم جریان مطابق مبانی است
خلاصه اینکه:
اگر در چنین موردی که از اول شک می کنیم این حیوان قابلیت تذکیه را دارد یا نه؟ و در نتیجه شک می کنیم که آیا حلال است یا حلال نیست؛ اگر یک عمومی در کار باشد که «کل حیوان قابل للتذکیة» ؛ بله اینجا به آن عموم مراجعه می کنیم و می گوییم لحم این حیوان حلال است؛ اما اگر چنین عمومی در کار نباشد: - ما اگر گفتیم تذکیه یک امر بسیط است در اینجا «اصاله عدم التذکیة» را جاری می کنیم. - اگر گفتیم تذکیه یک امر مرکب است در اینجا «اصالة عدم الحلیة» را جاری می کنیم.اشکال وجواب
محقق نائینی(ره): قابلیت محل، جزء برای تذکیه نیست، بلکه شرط است
مثلا وقتی ما مراجعه می کنیم به کلمات مرحوم نائینی از کلمات ایشان همین مطلب استفاده می شود که قابلیت محل، جز برای تذکیه نیست و این عنوان شرط را دارد؛بررسی جریان استصحاب عدم ازلی در اوصاف عارضیه و ذاتیة
آنوقت آنهای که مساله قابلیت را مطرح می کنند اینجا می گویند حالا ما شک می کنیم که آیا این حیوان قابلیت برای تذکیه دارد یا قابلیت برای تذکیه ندارد؛ اگر «استصحاب عدم ازلی» را جاری بدانند که ما این بحث «استصحاب عدم ازلی» را هم در این رابطه مطرح کردیم و بگوییم این حیوانی آن زمانی که اصلا متولد نشده بود قابلیت برای تذکیه هم نداشت چون اصلا نبوده و بعد که متولد شد شک می کنیم قابلیت تذکیه دارد یا ندارد؟ در اینجا «عدم قابلیة للتذکیة» را استصحاب می کنیم و همچنین برای اجرای این «استصحاب عدم ازلی» باید یک مبنای دیگری را هم اختیار بکنند و باید بگویند که «استصحاب عدم ازلی» فقط در «اوصاف عارضیة» یعنی اوصافی که عارضِ بر وجود می شود جریان ندارد، بلکه در «اوصاف ذاتیة» هم جریان دارد، چون در همین هم اختلاف وجود دارد.بررسی دو مبنا نسبت به جریان استصحاب عدم ازلی
آنهایی که «استصحاب عدم ازلی» را جاری می کنند دو گروه اند یک گروه تفصیل می دهند و می گویند در آن اوصاف و عوارض وجودی جریان دارد و می گوییم این زید آن زمان که نبود عالم هم نبود و بعد که موجود شد شک می کنیم عالم شد یا نه؟ و علم از لوازم وجود است لذا استصحاب می کنیم عدمش را. اما در آن خصوصیاتی که مربوط به ذات است و بگوییم این شئی که موجود شده مثلا این متولد از شاة و خنزیر بگوییم قبل از وجودش خنزیز نبود و حالا هم که موجود شده استصحاب کنیم عدم خنزیریت را؛ اما یک گروهی می گویند نه؛ این «استصحاب عدم ازلی» هم در آن موردی که شک در عوارض وجود داریم جریان پیدا می کند و هم در آن اموری که مربوط به ذات است و آنهایی که اینجا می خواهند عدم قابلیت را استصحاب کنند باید این مبنا را داشته باشند چون قابلیت یک امری است مربوط به ذات و وقتی می خواهند بگویند این حیوان آن زمانی که نبود قابلیت برای تذکیه را نداشت و الان که موجود شده شک می کنیم که قابلیت برای تذکیه دارد یا نه؟ لذا استصحاب می کنیم عدم قابلیت للتذکیه را. پس مشهور که قابلیت را جز می دانند و یا شرط می دانند اینها اگر بخواهند استصحاب کنند عدم قابلیت را، باید این دو تا مبنا را قبول بکنند و هر کسی که بخواهد این استصحاب را جاری بکند باید این دو مبنا را قبول بکند: یک اصل «استصحاب عدم ازلی» را بپذیرد و دوم در استصحاب عدم ازلی تفصیل قائل نشود و بگوید «استصحاب عدم ازلی» هم در آنچه که عارض وجود است جریان پیدا می کند هم در آنچه که عنوان ذات را دارد. آیا قابلیت محل اثباتا دارای دلیل است؟ اما بحث در اینجا این هست که آیا اساسا قابلیت محل اثباتا دلیل بر آن داریم یا نه؟ چون ثبوتا ممکن است قابل تصویر باشد اما در مقام اثبات سؤال این است که آیا ما برای قابلیت محل دلیلی داریم یا نه؟محقق روحانی(ره): برای «قابلیت محل للتذکیة» دلیلی وجود ندارد
نظری ثبت نشده است .