موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۱۲/۱
شماره جلسه : ۱۸۱
-
بررسی تنبیهات برائت
-
بررسی تنبیه دوم
-
بررسی حسن احتیاط در شبهات حکمیه و موضوعیه وجوبیه یا تحریمیه
-
بررسی راهکار سوم برای اثبات امکان احتیاط از طریق اخبار من بلغ
-
بررسی عمده دلیل قاعده تسامح در ادله سنن یعنی اخبار من بلغ
-
بررسی احتمالات اثباتی پیرامون اخبار من بلغ
-
بررسی نظریه شیخ انصاری و مناقشات محقق مشکینی و بیان نظرات مختار
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
یادآوری1؛ شیخ انصاری: اخبار من بلغ ارشادی اند نه مولوی؛ بررسی اشکالات وارده به نظریه ایشان:
بررسی اشکالات وارده بر نظر شیخ انصاری
تبیین اشکال اول: 1. در مورد «ثواب خاص» به تصریح شیخ اعظم، عقل عاجز از ادراک آن است. 2. در مورد «اصل ثواب» دو صورت دارد(بلوغ ثواب و انجام عمل بداعی وصول به ثواب) لذا نیاز به بررسی دارد.
بررسی اصل ثواب: مورد حکم عقل با مورد اخبار من بلغ فرق می کند؛ زیرا در حکم عقل، انسان عمل را به صرف مطلوبیت برای مولا انجام می دهد، اما در اخبار من بلغ انسان عمل را بواسطه «بلوغ ثواب» و «انجام عمل بخاطر وصول به ثواب» اتیان می کند.
بیان محل اشکال: «انجام عمل بخاطر وصول به ثواب» را عقل می فهمد لکن بلوغ ثواب(«بلغه أنّ له ثوابٌ») را عقل نمی فهمد و از آن بیگانه است
نظر مختار: اگر اخبار من بلغ نبود عقل مفاد آنها را درک نمی کرد؛ پس ترديدي نيست كه شارع در اخبار من بلغ، «بعنوان أنّه شارعٌ» صحبت ميكند.
معیار مولوی و ارشادی بودن: 1. مولویت آنجایی است که «شارع بما أنّه شارعٌ و بما أنّه مولا» حکمی را بیان کند هر چند عقل هم همان حرف را بزند. 2. ارشادیت در جایی است که حکمی مطابق حکم عقل باشد و «شارع بما أنّه شارعٌ» حکمی را بیان نكند.
اطاعت حکمی دو مصداق دارد:1. انقیاد عقلی 2. شارع عملی را بمنزلة الاطاعه قرار دهد. به عبارت ديگر: اطاعت حكمي دو مصداق دارد، يك مصداقش همان انقياد عقلي است و مصداق دیگرش هم آنجايي است كه شارع آمده يك فعل و عملي را «بمنزلة الاطاعة» قرار داده و امثال اين مطلب را در شرع زياد داريم كه شارع -يك فعلي كه بايد انجام ميشده در وقت خودش و در شرايط خودش-، فرموده حالا كه اين را نميتواني انجام بدهی، اين به منزلهي او باشد و از اين هم ميتوانيم تعبير به اطاعت حكمي كنيم. نکته دیگر اینکه: همانطوري كه خبر در مقام انشاء ميآيد؛ آمدن امر به صورت خبري هم داريم. یعنی به حسب ظاهر که امر و انشاء است منتها می گوییم به حسب الواقع اِخبار است و الا نميگوئيم به حسب ظاهر هم اِخبار است. اوامر ارشاديّه تماماً به حسب ظاهر، «امرٌ و انشاءٌ»، اما بحسب الواقع اِخبار از حكم عقل است.
و نکته دیگر اینکه:
شارع به عنوان مولا نميتواند در مثل «اطيعوا الله» اعمال مولويت بكند، اگر بخواهد اعمال مولويّت بكند معنايش اين ميشود؛ كسي كه نماز ميخواند دو تا حكم مولا را اطاعت ميكند، هم «اقيموا الصلاة» را اطاعت ميكند و هم «اطيعوا الله» را، و در هر عبادتي بايد بگوئيم شارع دو تا ثواب به او ميدهد، يكي براي نماز و يكي براي «اطيعوا الله»، يكي براي روزه و يكي براي «اطيعوا الله»، و هيچ كس ملتزم به اين نميشود.
اشکالات محقق مشکینی بر محقق انصاری اشکال اول مشکینی: شیخ انصاری سه دلیل برای ارشادیت اخبار من بلغ و ترتب ثواب عقلی آن، بیان می کند: «تقیید عمل، به طلب ثواب موعود» و «تقیید عمل، به التماس قول نبی»، که اینها «انقیاد» است.
مناقشه بر اشکال محقق مشکینی: برخلاف مشکینی اساس استدلال شيخ، براي ارشادي بودن اينها نيست بلکه دلیل شیخ در مقام اصل ثواب بودن اخبار من بلغ و یا در مقام ثواب خاص بودن آنهاست و شما اين را بگذاريد كنار آن توضيحي كه ما از عبارت مرحوم شيخ داديم، این مطلب درست است که شيخ مسئلهي اينكه اين فعل «مقيّداً بطلب الثواب» موضوع در اين روايات است، شيخ فرمود اين روايات ظهور در همين دارد یعنی روايات ظهور در اين دارد كه خود «فعل بما هو فعل»موضوعي نيست براي چيزي، بلکه آن چیزی كه موضوع است، فعل به عنوان اينكه به طلب ثواب انجام داده بشود. منتهي اينها در ارشادي بودن، دخالت مهم ندارد و آنكه دخالت مهم دارد؛ شيخ فرمود «وحينئذ» حینئذ يعني متفرع بر همين دو تا مطلبي كه الآن مرحوم مشكيني بيان كردند، فرمود: اگر اين روايات در مقام بيان «اصل ثواب» است، «فهي مؤكّدةٌ لحكم العقل»، اگر در مقام بيان «ثواب خاص» است؛ آن بيان ديگر را براي ارشادي بودن ذكر كردند كه ديروز توضيح داديم. پس اينها در مقدمهي استدلال هست اما اساس استدلال شيخ براي ارشادي بودن اين نيست.
تبیین اشکال محقق مشکینی: شیخ از راه انقیاد وارد شده است، در حالیکه انقیاد فعلی قلبی و جوانحی است نه فعلی ظاهری و جوارحی!
مناقشه بر اشکال اول محقق مشکینی: انقياد مسلّماً یک امر قلبی محض نيست، بلكه انجام عملی در خارج- اگر چه فعل واقعاً هم واجب نباشد- به قصد موافقت الهی و مطلوبیت للمولا انقیاد است.
اشکال دوم مشکینی: ارشادیت را در برخی از اخبار من بلغ قبول می کنیم، نه همه آنها؛ زیرا این اخبار دو دسته اند: 1. برخی حمل بر انقیاد می شود یعنی عنوان ارشادی دارند 2. برخی همچون صحیحه هشام را نمی توان بر انقیاد حمل کرد یعنی عنوان مولوی دارند.
ممكن است كه در بعضي از اينها روي عنوان انقياد بيايد، يعني بعضي از اينها بگويد كه«من بلغه شيءٌ من الثواب ففعَله» ی «فعمله» «طلب قول النبي»، يا «طلب ثواب الموعود». در بعضي از اين روايات اين قيد را دارند كه اين روايات را ميگوئيم حمل به انقياد ميكنيم. اما در بعضي از اين روايات اين قيد وجود ندارد مثل همان صحيحهي هشام. در صحيحه ي هشام همين بود كه الآن به آن اشاره كرديم؛ در اين صحيحه دارد که: «من بلغه عن النبي(ص) شيءٌ من الثواب فعمله كان أجر ذلك له»، در اینجا بعد از اين «فعمله» ديگر این جمله را ندارد که «فعمله طلب الثواب» يا «طلب قول النبي»، امثال اينها را ندارد. در اینجا مشكيني ميفرمايد جناب شيخ اين روایات را بايد چكار كنيم؟ اين روايات كه قيد «طلب الثواب» يا «طلب قول النبي» ندارد؛ به عبارت ديگر مشکینی ميگويد ما اگر حرف شما را به عنوان ارشادی قبول كنيم آن را در برخي از روايات، قبول ميكنيم اما در برخي از روایات ديگر آن را قبول نداريم.
مناقشه بر اشکال دوم محقق مشکینی؛ مساله مطلق و مقید در این روایات جاری نیست چون هر دو دسته مثبتین است و وحدت سیاق این روایات اقتضا می کند که یا تمامی اخبار من بلغ مولوی باشند و یا تماما ارشادی.
حالا آيا اين فرمايش مرحوم مشكيني درست است يا نه؟ یعنی آيا ميتوانيم بگوئيم كه در اينجا اين روايات «من بلغ» كه سياق واحد دارند بگوییم برخي از آنها عنوان مولوي دارد؟ مثل همين صحيحهي هشام بن سالم، اما برخي را بگوئيم عنوان ارشادي را دارد؟ ببینید ما غير از مسئلهي مطلق و مقيّد كه قبول داريم چون اینجا مثبتین اند پس جریان ندارد؛ پس اين روايات وحدت سياقش اقتضا ميكند يا همهاش مولوي باشد يا همهاش ارشادي باشد. ما در رواياتي كه سياق واحد دارد بخواهيم بگوئيم بعضيهايش ارشادي و بعضي هم مولوي است، اين با وحدت سياق سازگاري ندارد و لسان اين روايات يا همهاش را بايد بگوئيم عنوان ارشادي دارد و يا همهاش را بايد بگوئيم عنوان مولوي دارد، اين هم اشكال دومي كه مرحوم مشكيني داشتند و مناقشهاي كه ما داريم، هنوز اشكالات مرحوم مشکینی باقي است كه ان شاء الله پس فردا عرض ميكنيم.
نظری ثبت نشده است .