موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۲/۲۰
شماره جلسه : ۲۱۲
-
آیا در دوران بین المحذورین همان نظری که در «تکالیف استقلالیة» مطرح است در «تکالیف ضمنیة» هم مطرح است؟
-
نظر محقق خویی در دوران بین محذورین در تکالیف ضمنیة
-
مناقشات بر نظر محقق خویی در دوران بین محذورین در واجبات ضمنیه
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنةُ الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین
یادآوری؛ آیا در دوران بین المحذورین همان نظری که در «تکالیف استقلالیة»مطرح است در «تکالیف ضمنیة» هم مطرح است؟
محقق انصاری: همان مطالبی که در دوران بین المحذورین در تکالیف استقلالیه می آید در تکالیف ضمنیه هم می آید
شیخ انصاری در رسائل می فرماید: بله همان مطالبی که در «دوران بین المحذورین» در «تکالیف استقلالیة» گفتیم در اینجا هم می آید و اگر در آنجا مساله «تخییر» را مطرح کردیم حالا «تخییر» هر تخییری می خواهد باشد یعنی «تخییر عقلی»می خواهد باشد و یا «تخییر شرعی»می خواهد باشد؛ اینجا هم مساله «تخییر» مطرح می شود؛ مثلا: در «دوران بین الجزئیة و المانعیة»، مساله «تخییر» مطرح بشود و می تواند بیاورد و می تواند ترک بکند و در «دوران بین الضدین» می داند یا باید «جهراً» بخواند یا «اخفاتاً» اما الان نمی داند کدام یک از اینهاست و مساله «تخییر» مطرح است؛ و یا در «دوران بین الضدین» یعنی آنجایی که کسی نمی داند که آیا نماز «قصر» بر او واجب است و یا نماز «تمام» بر او واجب است در این هم مخیر است که یکی از اینها را بیاورد. خلاصه اینکه شیخ انصاری می فرماید: در همه اینها ما مساله «تخییر» را مطرح می کنیم.محقق نائینی: علت قائل شدن به تخییر در تکالیف استقلالیه در دوران بین المحذورین این است که مخالفت قطعیه امکان ندارد اما در تکالیف ضمنیه موافقت قطعیه امکان دارد لذا علم اجمالی منجزیت دارد و باید احتیاط کرد و مجالی برای تخییر نیست.
اما مرحوم محقق نائینی در ج 3 کتاب «فوائد الاصول» ص 455 در «الامر الخامس» ایشان خیلی به صورت مختصر با مرحوم شیخ مخالفت می کنند و می فرمایند: ما در آنجایی که در «تکالیف استقلالیة» در «دوران بین المحذورین» مساله «تخییر» را قائل می شویم یا آن کسی که می خواهد «تخییر» را قائل بشود برای این است که «مخالفت قطعیه» امکان ندارد؛ اما در «تکالیف ضمنیة»،«موافقت قطعیه» امکان دارد و حالا که «موافقت قطعیه» امکان دارد پس باید احتیاط کند و علم اجمالی اش منجزیت دارد و در آنجایی که احتیاط امکان ندارد-آن روز عرض کردیم- که علم اجمالی نسبت به «موافقت قطعیه» و «مخالفت قطعیه» منجزیت ندارد و باید «موافقت احتمالیه» انجام بدهد؛ اما در «تکالیف ضمنیة» چون «موافقت قطعیه» امکان دارد لذا اینجا علم اجمالی منجزیتش به حال خودش باقی می ماند و دیگر مجالی برای مساله «تخییر» نیست؛ این را مرحوم نائینی به همین صورت و به صورت مجمل بیان کردند و تمام کردند؛محقق خویی: در مواردی که تکرار عمل ممکن است و مکلف تمکن از امتثال دارد مساله دو فرض دارد؛
بررسی فرض اول: در موردی که مکلف تمکن از امتثال تفصیلی دارد در اینجا اشتغال یقینی برائت یقینیه می خواهد پس مجالی برای تخییر نیست. اما همان طوری که در کتاب «مصباح الاصول» مرحوم خویی در ج 2 ظاهراً ص 336 مطرح کردند می فرمایند: اینجا مساله صوری دارد؛ یعنی به طور کلی: «صورت اول»: یا تکرار در عمل ممکن است؛ «صورت دوم»: و یا تکرار در عمل ممکن نیست؛ و این عناوین را باید از هم جدا بکنیم و در صورت اول که تکرار ممکن است باز دو صورت دارد: «فرض اول»: گاهی تمکن از «امتثال تفصیلی»دارد؛ «فرض دوم»: این است که فقط تمکن از «امتثال اجمالی» دارد و دیگر تمکن از «امتثال تفصیلی»ندارد ایشان می فرمایند: در آنجایی که مکلف تمکن از امتثال دارد آنجا مجالی برای مساله«تخییر» نیست؛بررسی یک مثال در «دوران بین الجزئیة و المانعیة»: اگر مکلف، هنگام «نهوض للقیام» شک در اتیان سجده دوم کرد؛ مساله دو صورت دارد 1. قبل از «نهوض للقیام» و عدم تجاوز از محل، انجام سجده صحیح است. 2. اما بعد از «نهوض للقیام» و دخول در غیر، اتیان سجده موجب بطلان صلات است.
مثلا اگر کسی بعد از «نهوض للقیام» در نماز یعنی بعد از اینکه نیم خیز شد و آماده برای قیام در نماز شد، شک کرد که آیا سجده دوم را آورده یا نه؟ خوب در اینجا: «صورت اول»: قبل از «نهوض للقیام» اینجا هنوز تجاوز از محل نشده و اینجا می تواند باز سجده دوم را بیاورد. «صورت دوم»: اما بعد از «نهوض للقیام» اگر بر گردد و بخواهد سجده را بیاورد نمازش باطل می شود چون دخول در غیر پیدا کرده و وقتی دخول در غیر پیدا کرد فوقش این است که علم هم پیدا کند که یک سجده را انجام نداده و باید بعد از نماز قضا بکند و بعد از دخول در غیر حالا بعضی ها هم رکوع را مطرح می کنند و بعضی ها هم می گویند: مجرد «نهوض للقیام»، عنوان دخول در غیر را پیدا می کند.مورد «دوران بین الجزئیة و المانعیة» در صورت دوم است: چه اینکه اگر مکلف برای انجام سجده دوم برگردد این بازگشت عنوان مانعیت دارد لذا موجب بطلان نمازش می شود و اگر مکلف سجده دوم را انجام ندهد یک جزء از نمازش فوت شده لذا دوران بین الجزئیة و المانعیة می شود.
دو مناقشه بر نظر محقق خویی
مناقشه دوم: مراد از برائت یقینیه علم وجدانی نیست چه اینکه در ما نحن فیه امتثال ظاهری در «حین العمل» با تخییر فراهم می شود و مجالی برای قاعده اشتغال نیست.
نکته اینکه:
وقتی گفته می شود «موافقت قطعیه» ممکن است یعنی اینکه انسان این عمل را رها کند و برود یک عمل دیگری انجام بدهد ولی در خود این عمل الان «موافقت قطعیه» انجام شود؛مناقشه بر نظر محقق نائینی: در حین العمل موافقت قطعیه امکان ندارد و اینجا هم عنوان دوران بین المحذورین صدق می کند
حالا این را می خواستم در جواب نائینی عرض کنم: ببینید در نفس این عمل الان «موافقت قطعیه» ممکن است یا نه؟ یعنی در «حین العمل»؛یعنی الان شما می خواهید بلند شوید برای قیام و نمی دانید سجده دوم را آوردید یا نه؟ در اینجا «موافقت قطعیه» امکان ندارد و همین کفایت می کند و ما لازم نداریم بگوییم «موافقت قطعیه و لو فی وقت آخر و بتکرار العمل و بعمل آخر» و آنچه که ملاک است «حین العمل»است و «حین العمل» الان «موافقت قطعیه» امکان ندارد و اینجا گفتند اگر قبل از دخول در غیر هست و شک کردید انجام بدهید و جایی برای استصحاب نیست و در فرض شک است چه اینکه دلیل خاص داریم در فرضی که شک دارید قبل از اینکه دخول در غیر پیدا بکنید باید عمل را انجام بدهید و شما الان به سجده نرفتید و شک کردید رکوع را انجام دادید یا نه باید چکار کنید؟ در اینجا باید انجام بدهیم و نیاز به استصحاب هم آنجا نداریم؛ پس ببینید در جواب این فرمایش که اینجا چند تا مطلب شد اینها را خوب دقت کنید. «مطلب اول»: اینکه «امتثال ظاهری» اینجا وجود دارد.نظر مختار: نظر محقق انصاری در فرض اول تام است یعنی در اینجا تخییر وجود دارد.
به نظر ما فرمایش شیخ در همین فرض هم تام است یعنی در همین جا که می تواند عمل را رها کند و دوباره نماز را اعاده کند حق با مرحوم شیخ است که اینجا هم تخییر جریان پیدا بکند.بررسی فرض دوم: در موردی که مکلف تمکن از امتثال اجمالی دارد
و فرض دومی که آوردند آنجایی است که تمکن از «امتثال اجمالی» دارد «بتکرار الجزء او بتکرار اصل العمل» مثلا این شخص نمی داند که در روز جمعه آیا قرائت این نماز جهری است یا آن نماز؛ مثلا حالا کسی شک کرد که قرائت نماز جمعه را باید «جهراً» یا «اخفاتاً» بخواند؟ و یا باید نماز ظهر جمعه را «جهراً» یا «اخفاتاً» بخواند؟ و آنجایی که بگوییم واجب تخییری است آیا باید قرائتش را «جهراً» بخواند یا «اخفاتاً»؟محقق نائینی و خویی: چنین مکلفی می تواند موافقت قطعیه نماید یعنی یا قرائت را در خود نماز به هر دو صورت جهری و اخفاتی بخواند و یا یک نماز جهری و نماز دیگری را اخفاتی بخواند و در این موارد که امتثال تفصیلی امکان ندارد، امتثال اجمالی باید محقق شود
خوب اینجا هم مرحوم نائینی و هم مرحوم خویی می فرمایند: خوب این شخص می تواند این قرائت را در خود نماز تکرار کند یعنی به قصد قربت مطلقه یکبار قرائت جهری بخواند و یکبار هم قرائت اخفاتی بخواند و اگر این کار را کرد «امتثال اجمالی» شده و «امتثال اجمالی» یعنی من نمی دانم حالا وظیفه ام جهری بوده یا اخفاتی؟ و هر دو را آوردم و اجمالا می دانم امتثال در اینجا محقق شده؛ خوب هم مرحوم مرحوم نائینی مقتضای عباراتشان این است و هم صریح کلام آقای خویی در کتاب «مصباح الاصول» این است که اینجا باید جز یا همان قرائت را تکرار کنند؛ ببینید اینجا نمی توانیم بگوییم «دوران بین المحذورین» است؛ بلکه «دوران بین الضدین» است یعنی جهر ضد اخفات است و اخفات هم ضد جهر است و اینها هر دوی شان را در نماز بیاورد یعنی هم «جهراً» بخواند و هم «اخفاتاً» بخواند به عنوان و قصد قربت مطلقه. حالا آیا این فرمایش تام است یا نه؟ اینجا باز همان نکته ای که در مطلب قبل گفتیم جاری است یعنی ما می دانیم برای این شخص یک قرائت واجب است و این مطلب مسلم است یعنی یک نماز و یک قرائت واجب است اما نمی دانیم این قرائتی که شارع برای او قرار داده، جهری است یا اخفاتی؟و این مطلب را نمی دانیم و اینجا «دوران بین الضدین» است؛ ضدینی که «لا ثالث لهما» یعنی سومی ندارد؛ حال آیا همان عقلی که در «دوران بین المحذورین» مساله «تخییر» را مطرح می کند آیا اینجا باز مساله «تخییر» را مطرح نمی کند؟ و اینجا باز مطلب همین است که آقایان می فرمایند: یعنی امکان «موافقت قطعیه» هست به اینکه هم قرائت جهری بخواند و هم قرائت اخفاتی بخواند و یا یک نماز را جهری بخواند و نماز دوم را که تکرار نماز اول است اخفاتی بخواند. آن نکته ای که قبلا گفتیم به نظر ما بعینه جاری می شود و ما اگر یک نظر سطحی بکنیم می گوییم اینجا یا علم اجمالی دارد که یا «جهراً» باید بخواند و یا «اخفاتاً» و امکان «موافقت قطعیه» هم هست پس هر دو قرائت را هم بیاورد حال یا در نماز واحد یا در هر دو نماز؛
مناقشه بر نظر محقق نائینی و خویی در فرض دوم: وقتی امتثال ظاهری در اینجا با تخییر محقق شد، دلیلی بر تکرار عمل و اعاده نداریم و این دو بزرگوار بین امکان احتیاط و موافقت قطعیه و امتثال ظاهری خلط کردند چه اینکه امتثال اجمالی جایی است که امتثال ظاهری نباشد
نکته اینکه :
اولاً:«امتثال تفصیلی» آنجایی است که شما بگویید این فعل درست مصداق برای امتثال است و روی کلام آقایان عرض می کنم البته روی امتثال ظاهری تفصیلی است و الان اگر کسی جهر هم خواند امتثال ظاهری تفصیلی است ثانیاً: اینکه گفته می شود آیا «امتثال ظاهری»وجود دارد یا خیر؟ پاسخ این است که بله «امتثال ظاهری»وجود دارد مثالش هم روشن است مثلا شما یک وقت علم به امتثال دارید و می گویید یقین دارم این فعل من، امتثال برای امر مولاست و یک وقت با استصحاب و اینها درست می کنید که این می شود «امتثال ظاهری»و ما «امتثال ظاهری» را می توانیم قبول کنیم ولی حکم ظاهری را قبول نمی کنیم.خلاصه نظر مختار: این کبرای عقلی صحیح است که عقل ابتدا می گوید امتثال تفصیلی و سپس می گوید امتثال اجمالی؛ اما در ما نحن فیه امتثال تفصیلی اعم از «امتثال واقعی تفصیلی» یا «امتثال ظاهری تفصیلی» است و اینجا «امتثال ظاهری تفصیلی» با تخییر عقلی وجود دارد.
وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه.
نظری ثبت نشده است .