موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۱۰/۲۲
شماره جلسه : ۵۲
-
مطلب سوم در کلام شهید صدر – مناقشه در کلام شهید صدر
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
کلام در فرمایش مرحوم شهید صدر(رض) است. بیان نمودیم ایشان در تحقیقی که ارایه کردهاند، سه مطلب را دنبال میکنند که مطلب اول و دوم و ملاحظات و مناقشاتی که به ذهن رسید را عرض کردیم.
بررسی مطلب سوّم در کلام شهید صدر
اگر علم را به قطع معنا کردیم، آن وقت اطلاقی در اینجا وجود دارد؛ یعنی اعم است از این که تکلیفی در واقع باشد یا نباشد. به عبارت دیگر، «رفع ما لا یعلمون» یعنی آنچه که برای شما مشکوک است برداشته شد. آن وقت «ما» در «ما لا یعلمون» اطلاق دارد؛ یعنی مشکوک بما هو مشکوک اعم است از این که در واقع چیزی ثابت باشد یا چیزی ثابت نباشد. سپس، میفرمایند: این اطلاق با رفع حقیقی سازگاری ندارد و فقط با رفع ظاهری سازگاری دارد. چرا؟ چون، اگر رفع را رفع ظاهری قرار دادیم، رفع ظاهری در مقابلش وضع ظاهری است. وضع ظاهری اعم است از این که چیزی در واقع باشد و شارع رعایةً للواقع احتیاط را واجب کند یا این که شارع میتواند از اول بگوید اگر واقعی برای شما محتمل بود، من احتیاط را واجب میکنم هرچند که در واقع چیزی نباشد. ایشان میفرماید دایره وضع ظاهری از وضع واقعی موسعتر است. وضع واقعی یعنی آنجا که شارع یک حکم و تکلیفی در واقع دارد، ثابت هم هست، این تکلیف آمده این واقع را برای مکلف جعل کرده و قرار داده است؛ اما دایره وضع ظاهری وسیعتر است؛ یک موردش جایی است که حکمی در واقع هست و شارع به خاطر رعایت واقع، احتیاط را واجب میکند؛ اینجا میگوییم وجوب احتیاط یک وضع ظاهری دارد رعایةً للواقع؛ اما مورد دومی هم داریم که وجوب احتیاط وضع ظاهری دارد؛ و آن جایی است که اصلاً چیزی در واقع نباشد، اما شارع میفرماید اگر مکلف واقع را احتمال داد، برای او وجوب احتیاط را وضع و جعل میکنم للواقع المحتمل عند المکلف؛ اینجا ایجاب احتیاط وضع میشود اما در واقع تکلیفی نیست.
بعد میگویند «ما لا یعلمون» یعنی آن تکلیفی که قطع نداریم، اعم از واقعی بما هو واقعی و واقعی بما هو مشکوک. «رفع ما لا یعلمون» یعنی تکلیف مشکوک برداشته شد، اعم از این که در اینجا تکلیف واقعی بما هو واقعی باشد یا واقعی بما هو مشکوک. ببینید ایشان این مطلب را به عنوان عبارت اخری آوردهاند، اما به نظر ما مطلب کاملاً عوض میشود؛ یعنی قبل از عبارت اخری میگوییم وضع ظاهری که وجوب الاحتیاط است دائرهاش وسیع است ـ این حرفِ نسبتاً قابل قبولی است ـ اما در اینجا میگوییم تکلیف واقعی دو اعتبار دارد: واقعی بما هو واقعی که اگر شارع بخواهد این را بردارد، رفع میشود رفع واقعی؛ و یکی هم واقعی بما هو مشکوک، یعنی تکلیف واقعی با قید مشکوکیت، یعنی همان وجوب الاحتیاط؛ یعنی احتیاط و اجب نیست خودش برداشته نمیشود، به قید این که مشکوک است برداشته میشود. این میشود رفع ظاهری. اینها دو مطلب و بیان جدا از هم هستند. این توضیح فرمایش ایشان. حال ببینیم آیا این مطلب درست است یا نه؟
مناقشه در مطلب سوّم شهید صدر
نظری ثبت نشده است .