موضوع: صلاة القضاء
تاریخ جلسه : ۱۴۰۲/۱۰/۵
شماره جلسه : ۴۴
-
خلاصه بحث گذشته
-
فرض اول: اتیان عمل هنگام مخالف بودن به صورت صحیح
-
فرض دوم: عدم اتیان عمل هنگام مخالف بودن
-
فرض سوم: اتیان عمل هنگام مخالف بودن به صورت فاسد
-
دیدگاه مرحوم حکیم
-
فرض چهارم: اتیان عمل هنگام مخالف بودن طبق مذهب امامیه
-
دیدگاه
-
صاحب جواهر
-
دیدگاه محقق همدانی
-
دیدگاه محقق خویی
-
ارزیابی
-
دیدگاه
-
محقق خویی
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خلاصه بحث گذشته
در بحث گذشته بیان شد که مقتضای روایات این است که اگر یک مخالفی استبصار پیدا کند، قضای نمازها و روزههای گذشته و قضای حج واجب نیست فقط باید زکات را اعاده کند. به دنبال ذکر این روایات و یا آن تحلیلی هم که به عنوان یک احتمال عرض کردیم، از این روایات در ما نحن فیه چند مطلب را میخواهیم بررسی کنیم ببینیم آیا از روایات اینها استفاده میشود یا نه؟فرض اول: اتیان عمل هنگام مخالف بودن به صورت صحیح
فرض دوم: عدم اتیان عمل هنگام مخالف بودن
یک روایت این بود: «کل عملٍ عملَه و هو فی حال نصبه و ضلالته»[1] این عمل است، روایت دوم صحیحه فضلا است که «الرجل یکون فی بعض هذه الاحوال حروریه أیعید کل صلاة صلّاها أو صوم أو زکاة أو حج؟»[2] یعنی همه را انجام داده است. باز صحیحه دیگر ابن اذینه «کلّ عملٍ عملَه»[3] است، در همه اینها عمل است. یا در باب حج راوی به امام علیه السلام عرض میکند: «إنی حججتُ و أنا مخالفٌ»[4].
لذا کسانی که میگویند متیقنش در جایی است که صحیحاً انجام داده باشد میگویند ظهور در همین دارد، من روایتی ندیدم که بدون فعل باشد و صاحب جواهر بخواهد به اطلاقش تمسک کند. روایات تماماً این است «الناصب إذا عرفه فعلیه الحج و إن کان قد حجَّ»[5]، روایت محمد بن عمران الهمدانی «إنی حججتُ و أنا مخالفٌ»، این روایات همه ظهور در همین دارد.
بنابراین در جایی که سنی مستبصر میشود اگر عملی را انجام نداده قطعاً باید قضا کند، هم فتوا بر این است و هم از ادله این استفاده میشود.
فرض سوم: اتیان عمل هنگام مخالف بودن به صورت فاسد
مشهور میگویند: این روایات انصراف به همان موردی دارد که عمل صحیحاًعلی طبق مذهبه انجام شده ولی در جایی که عمل صحیحاً علی طبق مذهبه انجام نشده خارج از مورد این روایات است. مسئله انصراف را مطرح کردند، یعنی فرض کنید وقتی محمد بن عمران الهمدانی میگوید: «إنی حججتُ»، یعنی ظهور بر این دارد که روی مذهب خودم حج صحیحی انجام دادم ولی مخالف بودم، یا «کل عملٍ عملَه» یعنی تمام شرایط را داشته، این روایات را میگویند انصراف دارد به نمازهایی که کان یعتقد صحّتها بحیث یری عدم لزوم قضائها آن زمان اگر میپرسیدیم که قضا دارد یا نه؟ میگفت قضا ندارد فقط فاقد این شرط ولایت بوده است.
دیدگاه مرحوم حکیم
ما در کتاب الحج وقتی این فرع را بحث میکردیم همین نظریه مرحوم حکیم را اختیار کردیم و به نظر میرسد که اطلاق روایات اطلاق خوبی است. لذا وقتی راوی میگوید «إنی حججتُ» ، اعم از ایناست که حجش صحیح بوده یا نه؟میگوید در ایامی که سنی بودم حجی انجام دادم، یا کل عملٍ عملَه این چنین است. آنجا ما اطلاق روایات را پذیرفتیم که این روایات اطلاق دارد و شامل این مورد میشود.
فرض چهارم: اتیان عمل هنگام مخالف بودن طبق مذهب امامیه
دیدگاه صاحب جواهر
صاحب جواهر چند دلیل اینجا آورده و میگوید:
1. «وفاقاً للذکری و الروض، و استدل علی ذلک بأولویة هذا الفعل علی الفعل المطالب لمذهبه»، چطور جایی که مطابق مذهبش انجام داد قضا ندارد و اینجا که مطابق با مذهب امامیه انجام داده به طریق اولی قضا ندارد؛ چون فعل مطابق با مذهب امامیه اقوای از آن است.
2. «لإطلاق الادلة»؛ این روایات میگوید «لیس علیه قضاءٌ»؛ یعنی خواه آن عمل مطابق با مذهب خودش صحیح باشد یا مطابق با مذهب امامیه صحیح باشد. به بیان دیگر، اینها میگویند فقط یک عمل صحیحٌ ما، این صحیح بخواهد صحت علی مذهبه باشد یا صحت علی مذهب الامامی باشد.
3. دلیل سوم میگوید کمبود این عمل چیست؟ این سنی که وقتی سنی بوده بر طبق مذهب امامیه نماز خوانده و فقط فاقد ولایت است، فرض این است که الآن استبصار آورده و مستبصر شده، این استبصار و این ایمان به عنوان شرط متأخر کفایت میکند که دیروز هم عرض کردیم این بحث شرط متأخر را صاحب جواهر هم مطرح کرده است.
4. «و لما عرفته فی الحج» میفرماید: ما در بحث حج هم روایات و ادلهای آوردیم بر اینکه اگر طبق مذهب امامیه انجام داد (معلوم میشود که صاحب جواهر این بحث حج را قبل از بحث صلاة نوشته بود) صحیح است.
منتهی ایشان این حرفها را میآورد و اولویت، اطلاق، شرط متأخر، حالا ادلهای که در حج هست به عنوان دلیل چهارم است، بعد میفرماید: «و مع ذلک کله، و للنظر فیه مجالٌ لإمکان المناقشة فی جمیع ذلک و من هنا حکی عن جماعةالتوقف فیه فتأمل»، بعد امر به تأمل کرده و عجیب این است که میفرماید: «تحریر هذه المسائل یحتاج إلی اطناب تام»[7]، صاحب جواهر با آن عظمتی که این همه بحثها را دقیق و مفصل مطرح میکند یک سری موضوعات مثل این موضوع یک مقداری طول داد و میگوید اینجا مجالش در کتاب ما نیست و در یک رساله مفصلی باید مطرح بشود.
دیدگاه محقق همدانی
باز مرحوم همدانی این «کلّ عملٍ عملَه» را میگوید شامل همین جا هم میشود که عملش بر طبق مذهب امامی باشد؛ یعنی در حقیقت مرحوم همدانی دلیل اول و دوم صاحب جواهر را پذیرفته و بر طبق آن فتوا داده که اگر سنی بر طبق مذهب امامی انجام داد مانعی ندارد و قضا ندارد.
دیدگاه محقق خویی
به بیان دیگر، روی این مبنا اصلاً میرود داخل در این فرض که سنی عمل بر طبق مذهب خودش صحیح بوده، چون الآن مذهب خودش میگوید طبق مذهب امامی میتوانید عمل کنید پس الآن عملش «کان صحیحاً علی وفق مذهبه»، اما اگر این سنی عمل بر طبق مذهب امامی را باطل دانست و میگوید نمیشود طبق مذهب امامی، «یری أنّ هذا العمل فاسدٌ»؛ اینجا چه اولویتی وجود دارد وقتی خودش معتقد به فساد این عمل است ما بگوئیم این عمل صحیح است ان هم به طریق اولی! لذا در اینجا که لا یعتقد بصحة هذا العمل«الاولویة ممنوعةٌ قطعاً».
بنابراین ایشان میفرماید پس ما تفصیل میدهیم میگوئیم اگر عملش بر طبق مذهب امامیه بود قضا ندارد، اما اذا کان یعتقد به اینکه این عمل بر طبق مذهب امامی فاسد است، فأین الاولویة؟ این فرمایش محقق خوئی است.[9]
ارزیابی دیدگاه محقق خویی
نظیر آنکه کسی فکر میکند الآن وقت نشده و نماز میخواند، قصد قربت هم میکند میگوید ما قصد قربت میکنیم و نمازی هم میخوانیم بعد معلوم میشود که نمازش داخل وقت بوده، نمازش مسلم صحیح است. ما وقتی میگوئیم اگر یک عملی طبق مذهب خودش صحیح باشد مسلم فرمایش صاحب جواهر و مرحوم همدانی درست است. وقتی چیزی طبق مذهب ما صحیح بود این عمل واجد شرایط صحت است واقعاً، حالا خود احمقش (تعبیر به احمق میکنم بالاتر از این باید تعبیر کرد، آدمی که فکر کند این عمل طبق تعبیر امام صادق علیه السلام باطل است، غیر از حماقت چیزی نیست) فکر میکرده که این باطل است، ولی این عمل واجد شرایط صحت است و این عمل به حسب الواقع صحیح است ولو اینکه خود این آدم معتقد به فسادش باشد.
[1] . التهذيب 5- 9- 23؛ وسائل الشيعة؛ ج، ص: 216، ح 11870- 1.
[2] . الكافي 3- 545- 1؛ التهذيب 4- 54- 143؛ وسائل الشيعة؛ ج، ص: 216، ح 11871- 2.
[3] . الكافي 3- 546- 5؛ وسائل الشيعة؛ ج، ص: 217، ح 11872- 3.
[4] . الكافي 4- 275- 5؛ التهذيب 5- 10- 24، و الاستبصار 2- 145- 473؛ وسائل الشيعة؛ ج، ص: 62، ح 14246- 6.
[5] . الكافي 4- 273- 1، و التهذيب 5- 9- 22، و الاستبصار 2- 145- 474؛ الفقيه 2- 422- 2867؛ وسائل الشيعة؛ ج، ص: 62، ح 14245- 5.
[6] . مستمسك العروة الوثقى، ج، ص: 224.
[7] . «و لو فعل المخالف حال خلافه الفعل موافقا لمذهبنا سواء كان مما يشترط فيه القربة و فرض له صورة يتحقق فيها ذلك، أو لا يشترط كغسل النجاسة و نحوها ثم استبصر سقط عنه الثاني قطعا، و الأول في وجه أيضا وفاقا للذكرى و الروض، لأولويته من الفعل على مذهبه، و لإطلاق الأدلة، و لأنه لم يفقد إلا الايمان، و لعله كاف في صحة الفعل و إن تأخر في الوجود عنه، و لما عرفته في الحج و لغير ذلك، لكن و مع ذلك كله فلا نظر فيه مجال، لإمكان المناقشة في جميع ذلك، و من هنا حكي عن جماعة التوقف فيه، فتأمل، فإن تحرير هذه المسائل يحتاج إلى إطناب تام، و لعل اللّٰه يوفقنا له في غير المقام.» جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج، ص: 9 – 10.
[8] . مصباح الفقیه، ج 15، ص 398.
[9] . «أقول: قد يفرض المخالف معتقداً لصحّة العمل الموافق لمذهبنا كما إذا جاز عنده الأخذ بفتاوى علمائنا و قد اتّفق ذلك في عصرنا حيث أفتى شيخ جامع الأزهر بمصر الشيخ محمود شلتوت بجواز الرجوع إلى فتوى كلّ واحد من علماء المذاهب الإسلامية فاستناداً إلى ذلك قلّد المخالف أحد علماء الشيعة و أتى بالعمل موافقاً لرأي العالم المذكور، فلا ينبغي الشكّ في كونه مشمولًا للنصوص المذكورة. فإنّ العمل الذي يأتي به المخالف حينئذ و إن كان على خلاف مذهبه و موافقاً لمذهبنا إلّا أنّه في نهاية الأمر يرجع إلى ما يوافق مذهبه أيضاً، و لو كان ذلك باعتبار موافقته لفتوى من جوّز له الأخذ بقول العلماء من سائر المذاهب و على هذا فالمخالف استناداً إلى ما ذكر يرى صحّة ما يأتي به من العمل و كونه مبرئاً. فلا قصور فيه على هذا إلّا من جهة الولاية. و قد يفرض أنّه لا يعتقد صحّته، بل يراه باطلًا لكونه على خلاف مذهبه فمثله غير مشمول لتلك النصوص، و الأولوية المدّعاة لا وجه لها، للفرق الواضح بين الموردين، إذ المخالف في المقيس عليه يعتقد الصحّة، و ليس الأمر كذلك في المقيس.» موسوعة الإمام الخوئي؛ ج، ص: 112.
نظری ثبت نشده است .