موضوع: صلاة القضاء
تاریخ جلسه : ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
شماره جلسه : ۵۰
-
خلاصه بحث گذشته
-
مطلب اول
-
مطلب دوم: بررسی تخصیص ادله قضاء با قاعده «من ادرک»
-
بررسی روایات
-
مطلب سوم: بررسی اختصاص قاعده «من ادرک» به غافل
-
دیدگاه حاج شیخ عبدالکریم حائری
-
پاسخ والد معظّم
-
پاسخ اول
-
پاسخ دوم
-
دیدگاه محقق خویی
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
خلاصه بحث گذشته
بعد از اینکه روایات و ادله این قاعده «من ادرک» را ذکر کردیم اموری را در تبیین این قاعده ذکر کردیم، بعد هم موارد تطبیق این قاعده را اشاره میکنیم ولو اینکه فی الجمله در ضمن این امور بعضی از موارد تطبیق هم روشن میشود. پس ما الآن اموری را بیان میکنیم.مطلب اول
در اولین مطلب گفتیم ما از این قاعده توسعه در وقت را استفاده نمیکنیم برخلاف آنچه صاحب جواهر فرموده که این قاعده یک وقت اضطراری را درست میکند یا یک وقتی که «بمنزلة الوقت الاصلی» است، عرض کردیم نه، در این روایات فقط شارع میگوید: من این نمازی که یک رکعت از آن در وقت واقع بشود را معامله نماز ادا میکنم و ثواب و احکامی که بر نماز ادا مترتب است بر این مترتب میشود. بعد از این جهت این قاعده اگرچه لسانش امتنان است «من ادرک رکعةً من الغداة فکأنما أدرک الغداة تامةً»، ولی از طرف دیگر این نتیجه را هم دارد که مقدار «ما یستقرّ به الوجوب» را هم دلالت دارد.یعنی اگر یک کسی به اندازه یک رکعت آخر وقت قبلاً مجنون بود و تا دو دقیقه به آخر وقت افاقه پیدا کرد، به اندازهای است که یک وضویی بگیرد و یک رکعت نماز بخواند این نماز هم بر او واجب میشود. اگر به اندازه دو دقیقه آخر وقت از بیهوشی خارج شد یعنی نمیگوئیم این باید به اندازه دو رکعت نماز صبح از بیهوشی خارج شده باشد. قاعده من ادرک وقتی میگوید: «من ادرک رکعةً»، اگر به اندازه یک رکعت هم وقت داشت، میتواند وضو بگیرد و یک رکعت بخواند همین برایش واجب میشود و اگر نخواند قضای همین نماز بر او واجب میشود.
بنابراین قاعده من ادرک از یک طرف امتنان است که حالا که نرسیدی، ولی اگر یک رکعت هم درک کنی فکأنما ادرکَ، تمام صلاة را اداءً، از یک طرف دایره استقرار وجوب را موسعتر کرده و میگوید: اینطور نیست که استقرار وجوب حتماً به خود دو رکعت در وقت باشد یا در نماز ظهر و عصر در چهار رکعت باشد، یک رکعت هم درک کنی بر تو استقرار پیدا میکند. ما عرض کردیم مستفاد از قاعده من ادرک همین مقدار است که شارع این نماز را اداءً قرار میدهد، تعبداً هم هست و میگوید من این را اداء قرار میدهم. در ادامه قول مرحوم سید مرتضی و کسانی است که قائل به ترکب بودند، این را رد کردیم و گفتیم اینها وجهی ندارد و این نماز بر اساس ظاهر این روایات اداءً واقع میشود.
مطلب دوم: بررسی تخصیص ادله قضاء با قاعده «من ادرک»
بحث دیگر آن است که بالأخره الآن اینجا ما بگوئیم آیا این قاعده من ادرک اینجا تخصیص میدهد نسبت به ادله قضاء؟ بالأخره این یک مقدار از نماز در خارج وقت واقع شده است. در اینجا چند احتمال وجود دارد:1. بگوئیم صدق الفوت میکند اما شارع تخصیص زده و میگوید این فوت دیگر نیازی به قضا ندارد و من میگویم گویا شما نماز را اداءً انجام دادید.
2. احتمال دیگر روی مبنای صاحب جواهر است که مسئله وقت اضطراری را بگوئیم، اصلاً موضوع قضا اینجا صدق نمیکند؛ یعنی وقتی ما بگوئیم این مصداق وقت اضطراری برای نماز است، پس نماز در وقت واقع شده «و لم یصدق الفوت اصلا»؛ موضوعی برای فوت نیست، تخصصاً از باب قضا خارج است.
طبق احتمال اول یعنی این گروهی که میگویند از این روایات توسعه در وقت استفاده نمیشود، اینجا مصداق برای فوت هست، اما شارع تعبداً میگوید اینجا معامله فوت نکن و تخصیصاً خارج میشود. البته در اینجا تعبیر به تخصیص یک مقداری مشکل است و باید تعبیر به حکومت کنیم؛ یعنی قاعده من ادرک ادله قضا را تفسیر کرده و میگوید: آن فوتی که کاملاً عمل از دست انسان فوت میشود موضوع برای ادله قضا است، اما اگر یک رکعت از عمل در وقت واقع شد، بقیه در خارج وقت، اینجا فوت هست اما این فوتی که موضوع برای ادله قضا باشد نیست. لذا تعبیر به حکومت صناعیتر است تا اینکه تعبیر به تخصیص کنیم. این هم ثمره این بحث که ما قائل به وقت اضطراری شویم یا اینکه نه، بگوئیم شارع اینجا وقت اضطراری را جعل نکرده است.
بررسی روایات
در روایت اصبغ بن نباته آمده است:وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام مَنْ أَدْرَكَ مِنَ الْغَدَاةِ رَكْعَةً قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْغَدَاةَ تَامَّةً.[1]
عبارت: «من ادرک الغداة رکعةً قبل طلوع الشمس»؛ یعنی آن منتهی طلوع شمس است، این مفروض است، نمیگوید بعد طلوع الشمس هم آن وقت ملحق به طلوع الشمس است، میگوید وقت تمام شد، «فقد ادرک الغداة تامةً»، باز آن مرسلهای که شهید در ذکری میگوید:
مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى قَالَ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله عليه وآله أَنَّهُ قَالَ: مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنَ الصَّلَاةِ فَقَدْ أَدْرَكَ الصَّلَاةَ.[2]
اینجا اصلاً شائبهای وجود ندارد که وقت اضطراری را دارد، تنها روایتی که شائبه استفاده وقت اضطرار میشود. مرسله محقق در معتبر است: «من ادرک رکعةً من الوقت کمن ادرک الوقت»[3]، ما میگوئیم «کمن ادرک الوقت» تنظیر در این است که این وقت اضطراری را، یعنی شارع توسعه در وقت میدهد، میگوید کمن ... یعنی ولو خارج وقت است ولی «کمن ادرک الوقت».
در باب مشعر و عرفات، در جای که برای عرفات و مشعر وقت اضطراری و اختیاری داریم، آنجا داریم «من ادرک جمعاً فقد ادرک الحج»[4]، نمیگوید «کمن ادرک کذا»، میگوید نه! «من ادرک جمعاً»، ولو وقت اضطراری مشعر. آنجا بحث زیاد است که ما اشاره خواهیم کرد، اگر یک کسی عرفات را دیر نرسید (ماشینها طوری شد کما اینکه سال گذشته برای برخی این اتفاق افتاده بود که به عرفات نرسیدند)، ولی اختیاری مشعر یا اضطراری مشعر را درک کردند، روایت داریم «من ادرک جمعاً (یعنی مشعر) فقد ادرک الحج»، آنجا نمیگوید کمن ادرک الحج! اما در اینجا تنظیر است: «من ادرک رکعةً من الوقت کمن ادرک الوقت»، گویا وقت را درک کرده است؛ یعنی آثار وقت، تنظیر در اتیان العمل فی الوقت است که اداء است.
مطلب سوم: بررسی اختصاص قاعده «من ادرک» به غافل
آیا این قاعده من ادرک اختصاص دارد به آن کسی که غافل بوده؛ یعنی از وقت غفلت داشت و فکر میکرد حالا وقت هست و بعد متوجه شد که یک رکعت بیشتر باقی نمانده، یا غافل بود یا معتقد بود به اینکه میتواند دو رکعت را بیاورد اما حالا فهمید یک رکعت را بیشتر نمیتواند بیاورد. پس:1. آیا من ادرک مختص به غافل است یا شامل ناسی هم میشود؟
2. آیا شامل عالم عامد هم میشود؛ یعنی یک کسی اگر از اول عالماً عامداً نمازش را تأخیر میاندازد تا یک رکعت به آخر وقت، آیا اینجا من ادرک میآید؟ آیا فقط شامل غافل است یا آن کسی که معتقد به این است که وقت را میتواند ادراک کند.
این مطلب را به یک بیان دیگری هم در عنوان مسئله دارند و آن اینکه بگوئیم این قاعده من ادرک شامل کسی بشود که نمازش را شروع کرده، فکر میکرد میتواند در وقت تمام کند و دید یک رکعتش بیشتر در وقت واقع نشد، اما آن کسی که هنوز نماز را شروع نکرده و میداند اگر بخواهد نماز را شروع کند یک رکعت بیشتر وقت ندارد، میگوییم قاعده من ادرک شامل این نمیشود.
به بیان دیگر، آیا این قاعده مختص به «من تلبّس بالصلاة ثم انکشف له» که یک رکعت بیشتر وقت ندارد؟ یا نمازش که تمام شد بعد از آن فهمید یک رکعتش در وقت واقع شده و یک رکعت هم خارج وقت، در نتیجه کسی که هنوز تلبس به نماز پیدا نکرده اما میداند یک رکعت بیشتر وقت ندارد، میگوئیم قاعده من ادرک شامل چنین کسی نیست.
ما باشیم و مجموع این روایات، این روایات اطلاق دارد، «من ادرک رکعةً من الغداة» یعنی ولو عالم باشد، ناسی باشد، جاهل باشد، غافل باشد، همه اینها را میگیرد، اختیاراً اگر کسی عمداً نمازش را تأخیر بیندازد اما میگوید شارع یک توسعهای برای من داده که اگر یک رکعت آخر را درک کنم همین کافی است در ادا بودن، ظاهر روایت اطلاق است و چیزی که از این روایات بخواهیم تقیید را استفاده کنیم ندارد.
دیدگاه حاج شیخ عبدالکریم حائری
مرحوم حائری مؤسس در کتاب الصلاة میفرماید: این موثقه عمار بن موسی از امام صادق علیه السلام دلالت بر این دارد کسی متلبس به نماز بشود «ثم انکشف له فی الاثناء» یا بعد از نماز که یک رکعتش در وقت واقع شده است. به بیان دیگر، «شرع فیها غافلاً»، غافل از این است که چقدر از وقت باقی مانده، یا توجه دارد و میگوید من نمازم را تماماً در وقت قرار میدهم «معتقداً لادراک الجمیع»، اما حال که نماز میخواند میفهمد یک رکعت بیشتر در وقت واقع نشد.مرحوم حائری میفرماید: این روایت «لا تدل علی جواز الدخول فی الصلاة مع العلم بعدم ادراکه إلا رکعةً منها»؛ در جایی که علم دارد فقط یک رکعت را درک میکند، نمیشود استفاده کرد که میتواند وارد در نماز بشود، «کما فیما اذا نسی الاتیان بها ثمّ تذکّر»؛ این یادش رفت خواندن نماز را، بعد یادش افتاد باید نماز بخواند، «و قد بقی من الوقت مقدار رکعةٍ فإنه لا دلالة لها علی جواز الدخول فی هذه السورة»؛ ایشان میفرماید در جایی که یادش رفته، الآن بخواهد بخواند میداند یک رکعت بیشتر وقت ندارد نمیتواند وارد در نماز بشود «بنیة الاداء، فضلاً أما لو تعمّد الترک بأراد الاتیان بها فی ذلک الوقت الذی إلا لرکعة وقت»؛ چه برسد به فرض تعمّد و فرض علم. میفرماید فرض علم و تعمد از مورد این روایات خارج است.51]
پاسخ والد معظّم
مرحوم والد ما در کتاب تفصیل الشریعه میفرماید:پاسخ اول
دلیل قاعده من ادرک منحصر به این روایت موثقه عمار بن موسی نیست. لذا شاید شما میگوئید در موثقه عمار بن موسی دارد «فإن صلی من الغداة ثمّ طلعت الشمس»؛ یعنی در اثناء نماز، شمس طلوع کرد در حالی که ما روایات دیگری داریم مثل روایت اصبغ بن نباته دارد «من ادرک الغداة»، ندارد «من صلّی». در مرسله شهید در ذکری میفرماید: «من ادرک رکعة من الصلاة»، در مرسله محقق هم دارد «من ادرک رکعةً من الوقت»، اینها عمومیت دارد و انحصار به اینکه در اثناء نماز بفهمد از آن استفاده نمیشود.پاسخ دوم
ایشان در جواب دوم میفرماید: ما در جواب اول گفتیم سلمنا این موثقه ظهور در فرمایش شما داشته باشد اما ادله دیگر عمومیت دارد، اما در جواب دوم میفرماید ما ادعای شما در خصوص موثقه را هم نمیپذیریم که در موثقه عمار بن موسی ظهور در مطلب شما داشته باشد؛ زیرا اگر کسی در این روایت عمار بن موسی تأمل کند استفاده میکند که این «فلیتم» و تعبیر «جازت صلاته» فقط ملاکش این است که یک رکعت در وقت آورده، اما اینکه شروع این نماز از روی غفلت بوده یا از روی اعتقاد بوده، «لا مدخلیّة فیه لا بنحو الاستقلال و لا بطریق الجزئیة»؛ اینکه این شروع غافلاً بوده یا روی اعتقاد باطل بوده از کجای روایت استفاده میشود؟!پس ایشان تقریباً میخواهند یک مناط قطعی را از این روایت استفاده کنند و میفرمایند: مناط قطعیاش این است که این «جازت صلاته لیس إلا بملاک» اینکه یک رکعت در وقت واقع شده، خواه شروع نماز عن نسیاناً باشد یا تعمداً باشد یا علماً باشد، هر چه میخواهد باشد! وقوع یک رکعت ملاک است برای این حدود که در روایت آمده «جازت صلاته»، اما شروع غفلةً دخالت در این ملاک ندارد. بعد میفرماید: مؤید کلام ما این است که اصحاب رضوان الله علیهم همه این را از این روایت فهمیدند حتی شمول این روایت بالنسبة بعالم عامد.[7]
دیدگاه محقق خویی
محقق خویی در بعضی از کتب خود به کلمه «ادراک» تمسک فرمودند که «ادراک» ظهور در «التمکّن المترتب علی الطلب والفحص» دارد؛ یعنی کجا میگویند من ادرک؟ یعنی کسی که متمکن است و طلب میکند و فحص میکند، «فإنّ الغریم لو طالب مدیونه»؛ اگر طلبکار دنبال مدیون بگردد «فظفر به یقال ادرکَه»؛ دنبالش بگردد و در این محل و آن شهر بعد که پیدا کرد عرب میگوید «ادرَکَه»، اما «لو صادفه بلا طلبٍ لا یقال ادرکَه»؛ اگر همین طوری دائن در خیابان به مدیون برخورد کرد نمیگویند ادرَکَه، «فالادراک اشرب فیه عدم التمکن الابتدائی»؛ در خود لفظ ادراک عدم تمکن ابتدایی اشراب شده است.در نتیجه این کلمه دلالت بر این دارد که اضطراراً ادرک الوقت؛ یعنی اینقدر کار داشته یادش رفته، غافل بوده، الآن هم فکر میکرده که میشود نماز را تماماً در وقت خواند بعد دید که نشد، این فقط در فرض اضطرار است، در نتیجه طبق بیان محقق خویی «من ادرک رکعةً» منحصر در فرض اضطرار بشود. لذا من ادرک شامل مورد تعمد نمیشود.
ایشان در ادامه میگوید: یک ثمرهای بر اینجا بر این بیان مترتب شده، «لو دار الامر بین الطهارة الترابیة، و ایقاع الصلاة فی الوقت و الطهارة المائیة و ادراک رکعةٍ من الوقت»؛ الآن فرض این است اگر بخواهد دو رکعت نماز صبحش را در وقت بخواند با تیمم باید بخواند یعنی اگر تیمم کند دو رکعت میخواند اما اگر بخواهد وضو یا غسل انجام بدهد یک رکعت میتواند بخواند، در دوران بین اینها همه گفتهاند طهارت ترابیه که تمام نماز در وقت واقع میشود او را باید انجام بدهد، برای اینکه الآن تمکن دارد از آوردن تمام نماز، منتهی با طهارت ترابیه. پس معلم میشود این من ادرک برای جایی است که اضطرار دارد به آوردنِ یک رکعت، مضطر به این است که نمازش را یک رکعت بخواند. لذا شامل عالم عامد و شامل ناسی هم نمیشود.[8]
[1] . التهذيب 2- 38- 119، و الاستبصار 1- 275- 999؛ وسائل الشيعة؛ ج4، ص: 217، ح 4960- 2.
[2] . ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة، ج2، ص: 352؛ وسائل الشيعة؛ ج4، ص: 218، ح 4962- 4.
[3] . المعتبر في شرح المختصر، ج2، ص: 47.
[4] . «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَدْرَكَ جَمْعاً فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ الْحَدِيثَ.» التهذيب 5- 294- 998، و الاستبصار 2- 307- 1095؛ الفقيه 2- 471- 2995؛ وسائل الشيعة؛ ج14، ص: 45، ح 18551- 2.
[5] . «انه قد يقال بان دليل القاعدة و هي موثقة عمار تدل على صحة صلاة خصوص من انكشف له في الأثناء أو بعدها وقوع ركعة منها في الوقت بان شرع فيها غافلا أو معتقدا لإدراك الجميع و لا تدل على جواز الدخول في الصلاة مع العلم بعدم إدراكه إلا ركعة منها كما فيما إذا نسي الإتيان بها ثم تذكر و قد بقي من الوقت مقدار ركعة فإنه لا دلالة لها على جواز الدخول فيها في هذه الصورة فضلا عما لو تعمد الترك و أراد الإتيان بها في ذلك الوقت الذي لا يسع إلا للركعة فقط.» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الصلاة؛ ص: 204.
[6] . سوره إسراء، آیه 78.
[7] . «و يرد عليه مضافا الى عدم اختصاص الدليل بالموثقة فإن قوله- ع-: من أدرك من الغداة .. في رواية أصبغ و كذا قوله- عليه السّلام-: من أدرك ركعة من الوقت .. في مرسلة المعتبر عام شامل لصورة النسيان بل صورة العمد أيضا فإنه يصدق على المتعمد للترك إذا أراد الإتيان بالصلاة في ذلك الوقت انه لا يدرك من الوقت إلا ركعة واحدة كما هو ظاهر- ان دلالة الموثقة على اختصاص الصحة بخصوص الصورة المذكورة ممنوعة فإن التأمل يقضى- خصوصا بقرينة الفقرة اللاحقة- ان وجوب الإتمام و جواز الصلاة انما يكون الملاك فيه إدراك الركعة و وقوعها في الوقت الأصلي لا كون الشروع مع الغفلة أو الاعتقاد فإنه لا مدخلية فيه لا بنحو الاستقلال و لا بطريق الجزئية و يؤيد ما ذكرنا فهم الأصحاب- رضوان اللّٰه عليهم أجمعين- فإن ظاهرهم الإطلاق و الشمول حتى للعامد.» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الصلاة؛ ص: 204 – 205.
[8] . «و بعبارة اخرى: لا يستفاد منها إلا حكم اضطراري بل ادعى سيدنا الاستاد أن لفظة «أدرك» ظاهرة في التمكن المترتب على الطلب و الفحص فان الغريم لو طالب مديونه فظفر به يقال أدركه و أما لو صادفه بلا طلب لا يقال: أدركه فالادراك اشرب فيه عدم التمكن الابتدائي. و ان شئت قلت: في صورة التمكن من شيء لا يصدق عنوان الادراك فعليه يستفاد من هذه الكلمة الاضطرار و يترتب على ما ذكرنا أنه لو دار الامر بين الطهارة الترابية و ايقاع الصلاة في الوقت و الطهارة المائية و ادراك ركعة من الوقت يجب تقديم الاول اذ يكون المكلف في هذا الفرض فاقدا للماء و المفروض أن الفاقد يجب عليه التيمم. و صفوة القول: أنه لا يجوز التأخير لان المستفاد من دليل من أدرك أن المضطر الى التأخير يكون ادراكه ركعة كإدراك تمام الوقت و أما من يؤخر بالاختيار فلا.» مباني منهاج الصالحين؛ ج3، ص: 29.
نظری ثبت نشده است .