درس بعد

بحث برائت

درس قبل

بحث برائت

درس بعد

درس قبل

موضوع: برائت


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۸/۹


شماره جلسه : ۲۱

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ادامه اقوال علما در نقض و ابرام دلیل اول اصالة البرائة

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


تکمیل بحث جلسه گذشته در مورد اشکال مرحوم شیخ به استدلال آیه سوره اسراء

اشکال مرحوم شیخ به استدلال اصولیین به آیه شریفه‌ی (وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا) و پاسخ آن را بیان نمودیم؛ یک جواب که در کلمات امام(رضوان الله علیه) آمده و والد بزرگوار ما هم بر همان جواب تکیه کردند، این بود که این آیه شریفه به قرینه‌ی صدر و آیات قبلش ـ (وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلْزَمْنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِى عُنُقِهِۦ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُۥ یَوْمَ ٱلْقِیَٰمَةِ کِتَٰبًۭا یَلْقَىٰهُ مَنشُورًا *ٱقْرَأْ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ ٱلْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًۭا* مَّنِ ٱهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِى لِنَفْسِهِۦ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌۭ وِزْرَ أُخْرَىٰ) ـ مربوط به عذاب دنیوی نبوده و عذاب اخروی را بیان می‌کند. نکته‌ای که در بحث امروز می‌خواهیم عرض کنیم، این است که آیات قبل از (وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا)مربوط به عذاب اخروی است، اما آیه بعد که آیه‌ی شانزدهم است، به روشنی و وضوح دلالت بر عذاب دنیوی دارد؛ آیه بعد این است که: (وَإِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا۟ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا ٱلْقَوْلُ فَدَمَّرْنَٰهَا تَدْمِیرًۭا* وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنَ ٱلْقُرُونِ مِنۢ بَعْدِ نُوحٍۢ ۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرًۢا بَصِیرًۭا) .این آیه مربوط به عذاب دنیوی است و اصلاً ارتباطی به عذاب اخروی ندارد. حال، اگر کسی در دفاع از مرحوم شیخ بگوید قرینه‌ی بر اینکه (وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا) مربوط به عذاب دنیوی است، این آیه‌ی بعد است؛ چه باید گفت؟

یک احتمال این است که بگوئیم هم صدر آیه می‌تواند قرینه باشد و هم ذیل آن که این آیات باشد، اما باید ببینیم قرینیّت کدامیک قوی‌تر است؛ اگر دیدیم قرینیّت صدر اقواست، به آن اخذ کنیم وگرنه به ذیل اخذ می‌شود. یک احتمال این است که به نظر می‌رسد قرینیّت آیات ذیل قوی‌تر است و آیه را باید فقط حمل بر عذاب دنیوی کرد. اما احتمال دوم این است که صدر آیه و آیه بعد را قرینه بر اعمیت قرار دهیم؛ بگوئیم «وما کنّا معذّبین» هم عذاب دنیوی را می‌گیرد و هم عذاب اخروی را؛ و ظاهراً این مطلب بهتر از مطلب قبل است. در مطلب اول می‌گوئیم هر دو قرینیّت دارد؛ واین دو قرینه با هم معارض می‌شوند و در نتیجه هر دو را کنار می‌گذاریم؛ اما این معنای دوم که بگوئیم این دو قرینه بر اعمیت هستند و هر دو قرینه می‌شوند بر اینکه «ما کنا معذبین» شامل هر دو عذاب دنیوی و اخروی می‌شود؛ و اساساً در بحث گذشته هم عرض کردیم که آیه در مقام بیان اعطای ضابطه است و این ضابطه اختصاصی به عذاب دنیوی ندارد؛ لذا، از این حرف و دفاع از مرحوم شیخ باید اینطور جواب دهیم.


اشکال مرحوم آخوند به استدلال آیه سوره اسراء بر اصالة البرائة

دومین اشکال بر استدلال به این آیه شریفه، اشکال مرحوم آخوند در کفایه است. مرحوم آخوند می‌فرمایند: این آیه ظهور در نفی فعلیت دارد؛ «وما کنّا معذّبین» یعنی ما اینها را عملاً عذاب نمی‌کنیم. نفی فعلیّت هم اعم است از نفی استحقاق؛ یعنی ممکن است اینها استحقاق عقاب داشته باشند، اما ما عملاً و منّتاً و تفضّلاً آنها را عذاب نمی‌کنیم. مرحوم آخوند می‌فرماید قائلین به برائت زمانی می‌توانند به این آیه استدلال کنند که از آن نفی استحقاق را استفاده کنند. به این معنا که کسی که در شبهه‌ی وجوبیه نمی‌داند دعا عند رؤیت الهلال واجب است یا نه؟ اگر آن را ترک کرد و بعداً در روز قیامت معلوم شد واجب است، باید بگویند این استحقاق عقاب ندارد، نه اینکه بگویند برائت جاری می‌شود و استحقاق عقاب هم دارد، اما شارع منّتاً و تفضّلاً عقابش نمی‌کند. در شبهه‌ی تحریمیه نیز همین‌طور است.


جواب مرحوم شیخ از اشکال مرحوم صاحب فصول

مرحوم صاحب فصول این اشکال را قبل از مرحوم آخوند بیان کرده‌اند و لذا، مرحوم شیخ در کتاب رسائل در مقام جواب از این اشکال برآمده است. شیخ خطاب به صاحب فصول فرموده است: خصم برائتی‌ها یعنی احتیاطی‌ها و اخباری‌ها که قائل به احتیاط‌اند قائل به ملازمه بین نفی فعلیّت و نفی استحقاق هستند؛ و اگر از این آیه‌ی شریفه نفی فعلیّت را استفاده کردیم، کفایت می‌کند.


پاسخ مرحوم آخوند به جواب مرحوم شیخ اعظم انصارى

مرحوم آخوند در کفایه دو جواب از این جواب شیخ داده است. جواب اول این است که معنای جواب مرحوم شیخ این است که استدلال به این آیه می‌شود استدلال جدلی. استدلالی جدلی یعنی استدلال به چیزی که خود مستدل قبول ندارد، اما نزد مخالف مقبول است. بنابراین، این استدلال برهانی نیست، در حالی که برائتی‌ها باید استدلال برهانی بیاورند؛ یعنی خودشان بخواهند خود را قانع کنند که چرا اصالت البرائه در شبهه وجوبیه و تحریمیه باید جاری شود؛ و این استدلال را خودشان فی‌نفسه قبول داشته باشند. این جواب اول.

جواب دوم، این است که مرحوم آخوند می‌گوید ما اصلاً این ملازمه را قبول نداریم. چه کسی می‌گوید بین نفی فعلیت و نفی استحقاق ملازمه است؟ ایشان می‌فرماید: عذاب در مشکوک الوجوب یا مشکوک الحرمة قوی‌تر از عذاب در معلوم الوجوب و معلوم الحرمة نیست؛ جایی که وجوبی برای ما معلوم است و ما خدای نکرده معصیت می‌کنیم، یا جایی که حرمت برای ما معلوم است و نعوذ بالله معصیت می‌کنیم، مرحوم آخوند می‌فرماید اینجا بین فعلیت و استحقاق ملازمه نیست؛ یعنی ممکن است استحقاق باشد و فعلیت نباشد؛ ممکن است کسی یک مسلّم الوجوب و مسلم الحرمة را مخالفت کند، اما بعداً توبه کند و یا مورد شفاعت قرار بگیرد؛ بنابراین، بین استحقاق و فعلیت ملازمه نیست.

اگر در معلوم الوجوب و الحرمه ملازمه نبود، در مشکوک الوجوب و الحرمة به طریق اولی ملازمه نیست. باید گفت که این بیان مرحوم آخوند به این مقدار کافی نیست؛ بلکه باید این مطلب را ضمیمه کنیم و بگوئیم: اگر بین نفی استحقاق و نفی فعلیّت ملازمه است، باید بین خود استحقاق و فعلیت هم ملازمه باشد. ـ البته این مطلب در عبارات آخوند نیست ـ مرحوم آخوند به همین مقدار اکتفا می‌کند که در معصیت یقینیه، استحقاق عقاب هست اما فعلیت نیست؛ پس، اگر در معصیت یقینیه بین استحقاق و فعلیت ملازمه نیست، به طریق اولی در جایی که مشکوک المعصیت است، بین استحقاق و فعلیت ملازمه نیست. اما این مقدار کافی نیست و باید این جمله را اضافه کنیم که اگر کسی گفت بین نفی استحقاق و نفی فعلیت ملازمه است، باید بپذیرند که بین خود استحقاق و فعلیت هم ملازمه است؛ یعنی هرجا استحقاق باشد، باید عذاب هم باشد؛ در حالی که این مسلم البطلان است، و بین استحقاق و فعلیت ملازمه نیست.


نظر مرحوم امام خمینی در مورد اشکال دوّم

حال، می‌خواهیم در تحقیق مطلب بررسی کنیم که کدام یک از این مطالب صحیح است؟ اولین مطلب فرمایش امام(رضوان الله علیه) است که والد راحل ما در صفحه 612 از جلد 10 کتابسیری کامل در اصول بیان نمودند. ایشان می‌فرمایند: چرا بحث را روی استحقاق بردید؟ چه کسی گفته برائتی‌ها باید نفی استحقاق را اثبات کنند؟ آنچه لازم است، این است که قائلین به اصالت البرائة باید بگویند دلیل داریم در اینجا که شبهه وجوبیه است یا شبهه‌ی تحریمیه، برائت جاری می‌شود؛ همین مقدار که یک دلیلی بیاید که مأمّن از عقاب یوم القیامة باشد، کافی است. غیر از مأمّن از عذاب چیزی نمی‌خواهیم. چه کسی گفته مسئله استحقاق را باید نفی کنیم؟ چه کسی گفته برائتی‌ها باید دلیل بیاورند در نفی استحقاق؟ تکمیل و توضیح بیشتر جواب این است که مسئله‌ی استحقاق و عدم استحقاق یک مسئله‌ی کلامی و عقلی است که اصلاً ربطی به علم اصول ندارد. عقل وقتی مسئله‌ی قبح عقاب بلا بیان را می‌گوید، نفی استحقاق را می‌گوید؛ عقل می‌گوید جایی که برای کسی چیزی بیان نشده، اگر مولا بخواهد او را بر مخالفت عقاب کند، قبیح است؛ وقتی عقاب قبیح است، معنایش این است که استحقاق هم ندارد. اما ایشان می‌فرمایند اصولی بما هو اصولی کاری به استحقاق و عدم استحقاق ندارد، بلکه اصولی می‌گوید چیزی که شخص را ایمن از عقاب بکند باید پیدا کنیم؛ یک مأمن از عقاب لازم داریم؛ خواه استحقاق داشته باشد یا نداشته باشد. این خلاصه‌ی جواب امام با توضیحی که در کلمات والد ما(رضوان الله علیه) آمده است.


نقد نظر مرحوم امام خمینی

حالا به نظر شما این جواب تام است یا نه؟ در شبهات وجوبیه، اگر کسی عمل را انجام نداد و بعد معلوم شد واجب بوده، از اخباری که سؤال کنیم، می‌گوید این اصلاً استحقاق عقاب ندارد و شاهدش هم این است که به قاعده قبح عقاب بلا بیان استدلال می‌کند. وقتی در برائت عقلی به قاعده قبح عقاب بلا بیان استدلال می‌کنند، این قاعده نفی استحقاق را دلالت دارد. حال، با قطع نظر از ادله برائتی‌ها، انصاف این است که برائتی‌ها نفی استحقاق را ادعا دارند و این نفی استحقاق می‌تواند به دلیل عقلی باشد؛ مناسبت با علم کلام هم داشته باشد؛ خیلی از مباحث هست که با ادله عقلیه و مباحث عقلی تناسب دارد. اساساً، این تعلیقه را بر فرمایش والدمان داریم که شما از کجا می‌فرمایید اصولی بما هو اصولی فقط دنبال مأمن است؟ چرا اصولی نمی‌تواند دنبال نفی استحقاق باشد، همانطوری که کلامی نفی استحقاق را قائل است؟ اصولی نیز مثل کلامی نفی استحقاق را می‌گوید، منتهی کلامی کاری به فعلیتش ندارد، اما اصولی هم به نفی استحقاق کار دارد و هم به نفی فعلیت. به هر حال، ظاهر ادعای برائتی‌ها نفی استحقاق است. این جواب اول. ثانیاً ظاهر ادعای برائتی‌ها در مقابل اخباری همین است؛ اخباری می‌گوید اگر شخص مرتکب شد و روز قیامت معلوم شد خلاف کرده، باید عقاب شود؛ یعنی اخباری می‌گوید هم استحقاق دارد و هم به فعلیت می‌رسد. حال، برائتی در مقابل این است و می‌گوید شخص استحقاق عقاب ندارد. وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین.

برچسب ها :

اصالة البرائة اصالت البرائت قرینه صدر و ذیل آیه تعذیب احتمالات در معنای آیه تعذیب اشکال آخوند خراسانی به استدلال به آیه تعذیب بر اصالة البرائة دلالت آیه تعذیب بر نفی فعلیت عذاب ملازمه بین نفی فعلیّت و نفی استحقاق عقاب استحقاق عذاب مامن از عقاب نظر امام خمینی در مورد نفی استحقاق عقاب

نظری ثبت نشده است .