موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۷/۱۸
شماره جلسه : ۱۳۴
-
بیان سوم قاعده قبح عقاب بلابیان و کلام محقق نائینی(ره) و اشکال محقق روحانی بر ایشان و مناقشه بر کلام محقق روحانی و پذیرش نطر محقق نائینی(ره)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
یادآوری: سه بیان از قاعده قبح عقاب بلا بیان
بعد از اینکه کلام محقق نائینی(ره) را در کتاب «فوائد الاصول»بیان کردیم و مناقشه ایی که شده بود و آن مناقشه را هم جواب دادیم. در اینجا نوبت می رسد به کلامی که در کتاب «اجود التقریرات» ذکر شده است و محقق خویی(ره) در کتاب«مصباح الاصول» یک مرکبی از مطلب «فوائد الاصول» و «اجود التقریرات» را آوردند هر دو را اشاره کردند و لو اینکه اگر دقت کنیم در «فوائد الاصول»این مطلبی که امروز از«اجود التقریرات» می خواهیم بیان کنیم وجود دارد و آنجا هم اشاره شده و در حقیقت بیان سوم، برای قاعده «قبح عقاب بلابیان» می شود.بیان سوم قاعده قبح عقاب بلا بیان
اشکال محقق روحانی(ره) بر محقق نائینی؛ استدلال نائینی با نظر خود ایشان ناسازگار است
اما دوباره مرحوم صاحب منتقی الاصول ص 444 به این قسمت کلام نائینی اشکال کرده و می فرمایند: اگر مراد شما این است که تکلیف بدون وصول به مکلف فعلیت ندارد و تا وصول به مکلف نشود اصلا تکلیف حقیقی نیست، این کلام بر مبنای محقق اصفهانی سازگاری دارد اما شمای نائینی در باب حکم و تکلیف این حرف را قائل نیستید، یعنی اگر از مرحوم نائینی سؤال کنیم که آیا در حقیقت تکلیف و حکم، وصول به مکلف، شرطیت دارد؟ می فرماید خیر؛ می فرماید ممکن است تکلیفی فعلیت پیدا بکند ولو واصل به مکلف نشده باشد؛ بله، مرحوم اصفهانی خلاف این را نظر دارد ایشان معتقد است به اینکه شرط در فعلیت تکلیف، وصول به مکلف است و تا مادامی که تکلیف به مکلف نرسیده در همان مرحله انشاء باقی مانده و تکلیف واقعی نیست؛ پس شمای نائینی اینجا چه می خواهید بفرمایید؟ اگر می خواهید بگویید حالا که تکلیف وصول پیدا نکرده پس فعلیت ندارد این با مبنای خودتان سازگاری ندارد اگر این مطلب را اراده نمی کنید بلکه می خواهید بگویید در اینجا عقاب معنا ندارد یعنی حالا که وصول پیدا نکرده عقاب معنا ندارد که ما جواب می دهیم چرا، موضوع عقاب مخالفت است این کسی که احتمال یک تکلیف واقعی را می داده و الان اعتنایی نکرده و احتمال می داده که واجب باشد ولی اعتنایی نکرده و انجام نداده، این مخالفت موضوع برای عقاب است یعنی مخالفت در اینجا صدق می کند. این خلاصه اشکال صاحب منتقی الاصول.رد اشکال محقق روحانی(ره) و پذیرش نظر محقق نائینی(ره)
دیروز ملاحظه فرمودید ما کلام محقق نائینی را پذیرفتیم و نکته بسیار مهمی هم بود که در این قاعده قبح عقاب بلابیان، نائینی می فرماید علتش این است که تفویت مطلوب مستند به مکلف نیست این را در فوائدالاصول فرمودند و ما هم این را پذیرفتیم «مستشکل»: اینکه مستند به مکلف نیست معنایش این است که مستند به مولاست؟ «استاد»: نه مستند به مولا یا اسباب دیگر و به مکلف مستند نیست اما ممکن است مستند به مولا باشد مولا درست راهی را قرار نداه که به مکلف برسد یا مولا راه را قرار داده ولی یک اسباب مانعه مانع شده است.بررسی و تائید نظر محقق نائینی(ره) در «اجود التقریرات»
خلاصه اینکه
ملاحظه فرمودید که این بیان، بیان درستی است عرض کردم عبارت «مصباح الاصول» مرحوم آقای خویی را ببینید مرحوم خویی این بحثهایی را که حالا ما در دو سه هفته داریم مطرح می کنیم « اولاً» ایشان بحث حق الطاعه را اصلاً مطرح نکردند چون عمدتا بعد از ایشان این بحث مطرح شده است؛ «ثانیاً» ایشان می فرمایند: قاعده «قبح عقاب بلابیان» یک قاعده عقلایی روشن است چرا عقاب قبیح است چون «لا تحریک و لا انبعاث و لا بعث مع عدم الوصول» یعنی وقتی تکلیف به انسان واصل نشود چه چیزی انسان را تحریک بکند؟ دیگر انبعاث معنا ندارد و انبعاث مقید به علم و وصول است و همچنین فرمودند اینجا مراد مولا فوت می شود اما فوت مراد مولا مستند به مکلف نیست تا ما مکلف را بگوییم شارع می تواند عقاب بکند لذا عقاب بلابیان قبیح است هر دو را در دو سه سطر آوردند و این بحث را تمام کردند.محقق اصفهانی(ره) لزوم تبیین قاعده «قبح عقاب بلابیان»سازگار با نظر مشهور
اما می فرمایند: این مبنای ما نمی تواند اساس برای برائت عقلی و قاعده «قبح عقاب بلابیان» بشود اینجا این نکته را تذکر می دهم اگر عبارت ایشان را مطالعه می کنید به اشتباه نیفتید مرحوم اصفهانی می فرماید: این مطلبی که ما اول بیان می کنیم که در فعلیت تکلیف وصول معتبر است این یک مطلب اختلافی است و بعضی ها وصول را معتبر می دانند و بعضی ها وصول را معتبر نمی دانند؛ اما برائت عقلی و قاعده «قبح عقاب بلابیان» یک مطلب اتفاقی است و مورد اتفاق همه است حالا کاری به حق الطاعه ای ها نداشته باشید اما تا زمان خود مرحوم اصفهانی می فرمایند این مسلک «قبح عقاب بلابیان» یک امر مورد اتفاق است پس حالا چه چیزی می خواهند نتیجه بگیرند می فرمایند: آنچه که ما به عنوان مبنای خودمان قائلیم که تکلیف تا فعلیت پیدا نکند تا وصول پیدا نکند فعلیت ندارد این را نمی توانیم دلیل قاعده «قبح عقاب بلابیان» قرار بدهیم درست است که ما خودمان این را قبول داریم که تکلیف تا وصول به مکلف پیدا نکند فعلیت ندارد اما این نمی تواند اساس برای قاعده «قبح عقاب بلابیان» باشد قاعده «قبح عقاب بلابیان» یک امر متفق علیه بین الکل است ولی این مبنایی که ما داریم یک امر اختلافی است و باز اشاره ای می کنند که استاد ما مرحوم آخوند خراسانی در کتاب رسائل، بین مرتبه فعلیت و زجریت و مرتبه تنجز فرق گذاشته؛ یعنی آخوند می گوید ممکن است که یک حکم منجز نشود اگر وصول به مکلف پیدا نکند اما فعلی باشد اما مای اصفهانی که شاگرد آخوند هستیم می گوییم اگر وصول به مکلف پیدا نکند اصلا فعلی نمی شود و به مرحله فعلیت نمی رسد لذا اینجا که می رسند پس ما باید قاعده «قبح عقاب بلابیان» را یک جوری تفسیر کنیم که مناسب باشد با مسلک مشهور یعنی این مسلک خودمان را کنار بگذاریم یعنی در فعلیت تکلیف وصول معتبر است این را کنار بگذاریم قاعده «قبح عقاب بلابیان» را باید جوری بیان کنیم که با مذاق مشهور سازگاری داشته باشد.
نظری ثبت نشده است .