موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۲/۶
شماره جلسه : ۹۸
-
بررسی متون روايات وارده در حديث اطلاق
-
ديدگاه مرحوم شيخ انصارى در مورد روايت اطلاق و استدلال به آن بر برائت و نقد و بررسی آن
-
بيان انظار علما در استدلال به روايت اطلاق بر برائت
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بررسی متون روايات وارده در حديث اطلاق
برخي از آقايان فرمودند در مستدرك روايت به اين صورت آمده است که: «كلّ شيئ مطلق حتّی يرد فيه نصٌ» . به نظر ميرسد كه اين از اشتباه نساخ باشد؛ براي اينكه كلمهي «نص» را در اصطلاح فقه و اصول زياد به كار ميبريم. ميگوئيم نصوص دالهي بر حرمت يا نصوص دالهي بر وجوب، اما در خود روايات متعارف نيست كه به يك شيئ واجب بگويند نصّ؛ به دليل اين كه دلالت بر وجوب ميكند، بگويند نصّ. علاوه آن که اين روايات غالباً هم به عرف القا ميشده، و عرف، واجب و حرام ميفهميده، امر و نهي ميفهميده است و كلمهي نصّ را نميتوانسته بفهمد که يعني چه؟ آن هم با توجه به اين كه در خود اصول و فقه، چندين معنا براي کلمه نصّ وجود دارد: يك معناي آن "الدليل الدال علي حكمٍ" است که حكم وجوبي باشد، تحريمي باشد يا اباحه، يا كراهت و يا استحباب باشد. گاه در موردي كه اباحه يا استحباب است، ميگوئيم نصّ بر استحباب داريم.
گاه هم نصّ را در مقابل ظاهر قرار ميدهند، يعني دليل قطعي. اينها در اصطلاح فقه و اصول هست، اما در اصطلاح حديث و روايات ما چنين چيزي نداريم؛ يا اگر هم باشد، خيلي نادر است و غير متعارف. اما چون «نهي» با «نص» از نظر نوشتاري خيلي نزديك به هم هستند، در زمان قديم كه چاپ و حروفچيني نبود و هر كسي مينشست از روي كتابي نسخهبرداري ميكرد؛ الآن خود ما با اين كه از روي كتب چاپي مطالعه ميكنيم، گاه در حين مطالعه چشم انسان لفظي را اصلاً نميبيند، چه برسد به زمان قديم كه از روي نسخ خطي اين كار را ميكردند؛ چون نسخ کلمه "نصّ" و "نهي" از نظر لفظ و عبارت و حروف قريب به هم هستند، لذا کلمه نصّ تحريف کلمه نهي است. پس، آنچه درست است كلمهي "نهي" است. قرينهي بر اين مطلب هم اين است كه در كتب فقهي كلمهي "نهي" آمده است و اصلاً کلمه "نصّ" ذکر نشده است.
ديدگاه مرحوم شيخ انصارى در مورد روايت اطلاق و استدلال به آن بر برائت
مرحوم شيخ انصاري در رسائل فرمودند: اين روايت اظهر روايات باب است؛ يعني از احاديث حِل، حديث سعه، و حديث رفع، از تمام اينها اظهر است.بيان مرحوم محقق خويی در وجه اظهريّت در کلام مرحوم شيخ
از برخي كلمات هم استفاده ميشود که وجه اظهريّت اين است كه اين روايت اخصّ است؛ و ادلهي احتياط اگر هم تمام باشد، بر اين روايت نميتواند مقدّم باشد. چون اين روايت در خصوص شبههي تحريميه است؛ اگر ادلهي احتياط بگويد احتياط واجب است، اطلاقش اقتضا ميكند که هم در شبههي وجوبيه و هم در شبههي تحريميه احتياط باشد، و اين روايت اخصّ از ادلهي احتياط است؛ و اخص هميشه اظهر است و بر اعم مقدم ميشود.اشکال بر ديدگاه مرحوم محقق خويی و بيان وجه اظهريّت
بنابراين، وجه اظهريّت در همين است. آن احتمالاتي كه در روايات ديگر سبب ميشد روايت از استدلال ساقط شود يا مختص به شبههي موضوعيه شود، در اين روايت جريان ندارد. در حديث حلّ «كلّ شي فيه حلال و حرام»، خود مرحوم شيخ انصاري فرمود که «فيه حلالٌ و حرام» قرينهي روشني بر شبههي موضوعيه است؛ چون تقسيم به حلال و حرام در موضوعات معنا دارد، حرام بالفعل و حلال بالفعل؛ اما اينجا اين عنوان را نداريم. و يا در روايات حلّ داشتيم «حتّی تعرف أنّه حرامٌ بعينه» اولاً كلمهي "تعرف" را داشت، ولي اينجا كلمهي «يردُ» دارد؛ ثانياً كلمهي «بعينه» داشت كه اينجا ندارد. قرائن متعددي كه از مجموعهي قرائن استفاده ميشود روايت اختصاص به شبههي موضوعيه دارد، اما در اين روايت آن قرائن نيستند. اين وجه اظهريت است.
بيان انظار در مورد استدلال به روايت اطلاق بر برائت
نظر مرحوم آخوند خراسانی در مورد استدلال به روايت اطلاق بر برائت
نظر مرحوم محقق خويی و صاحب منتقی در بيان مراد مرحوم آخوند خراسانی
يك بياني را مرحوم آقاي خوئي دارد که صاحب منتقي الاصول هم از ايشان تبعيت كرده، و شايد هر دو نفر هم از شخص ديگري گرفته باشند. اينها ميخواهند بگويند مراد مرحوم آخوند اين است كه اگر الآن اين مكلّف شك دارد كه چنين نهیی صادر شده يا نه؟ ـ كه الآن فرض ما در اصالت البرائه اين است ـ در اصالت البرائه ميگوئيم اين مكلّف شاكٌ ديگر نميتواند به اين حديث تمسّك كند؛ براي اينكه اگر بخواهد به اين حديث تمسّك كند از قبيل تمسّك به عام در شبههي مصداقيه ميشود. اين حديث ميگويد تا زماني که نهیی صادر نشده است، اما شما الآن شك داريد نهیی صادر شده يا نه؟ اگر بخواهيد به اين حديث تمسّك كنيد، تمسّك به آن در شبههي مصداقيه است.اشکال ديدگاه مرحوم محقق خويی و صاحب منتقی
توصيه استاد محترم در مورد دقّت در کلمات مرحوم محقق اصفهاني
حال، ميخواهيم وارد كلام مرحوم محقق اصفهاني بشويم. اما من تشكر كنم از 12 نفر آقاياني كه خواهش ما را اجابت کردند و رفتند عبارات مرحوم اصفهاني را ديدند. هرچند که شايد اين قول ما خيلي در حوزه موافق نداشته باشد؛ اما باز تكرار ميكنم؛ به نظر من كسي كه حاشيهي اصفهاني را كنار كفايه نبيند، نميتواند بگويد من كفايه را فهميدم و شواهد فراواني بر آن دارم؛ يك وقت كسي شما را وسوسه نكند كه وقتتان را به اين چيزها تلف نكنيد؛ وقتتان را سر حرفهاي اصفهاني تلف نكنيد! انصافاً از نِعَم بزرگ خدا بر حوزههاي علميه وجود مرحوم محقق اصفهاني بوده، هم حاشيه كفايهي ايشان مجتهد پرور است و هم حاشيه مكاسبش فقيه پرور است؛ در بحث مكاسب نيز ما زياد متعرض فرمايشات مرحوم اصفهاني ميشويم. شما در همين بحث کلمات امام(رضوان الله عليه) را ببينيد که مفصلاً فرمايش مرحوم اصفهاني را نقل كرده، برخلاف آقاي خوئي با اين كه شاگرد اصفهاني هم بوده، اما آن را مطرح نكرده است. مرحو م والد ما در اصولشان همين كلام مرحوم اصفهاني را مطرح كرده و مورد نقد قرار دادند؛ صاحب منتقي هم همينطور است و آن را نقل کرده است. لذا، كسي شما را وسوسه نكند. اگر واقعاً ميخواهيد ذهن اجتهادي پيدا كنيد، حتماً با عبارات حاشيهي كفايه مأنوس باشيد و واقعاً وقتي شما مسلط بر اينها ميشويد، وقتي که سراغ قرآن كريم ميرويد، ميفهميد در آيات قرآن چه عظمتي از حيث معنا وجود دارد.
نظری ثبت نشده است .