درس بعد

بحث برائت

درس قبل

بحث برائت

درس بعد

درس قبل

موضوع: برائت


تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۲/۶


شماره جلسه : ۹۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی متون روايات وارده در حديث اطلاق

  • ديدگاه مرحوم شيخ انصارى در مورد روايت اطلاق و استدلال به آن بر برائت و نقد و بررسی آن

  • بيان انظار علما در استدلال به روايت اطلاق بر برائت

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


ادامه بررسی متون روايات وارده در حديث اطلاق

بحث در حديث اطلاق بود كه آيا از اين حديث مي‌توانيم براي اصالت البرائه استفاده كنيم يا خير؟ «كل شئ مطلق حتّی يرد فيه نهيٌ» جلسه گذشته عرض كرديم روايت ديگري وارد شده كه «الاشياء مطلقةٌ حتّی يرد عليك أمرٌ أو نهيٌ» و از جهت متن با روايت قبل دو فرق مهم دارد.

يك فرق اين است كه در اينجا دارد «حتي يرد فيه» و در روايت الاشياء مطلقةٌ دارد «حتي يرد عليك»؛ و با توجه به اينكه «يردُ»، آيا به معناي صدور است يا وصول، دو احتمال در «يردَ فيه» جريان دارد، اما در آن «يرد عليك»، «يردُ» به معناي وصول است و احتمال اينكه به معناي صدور باشد، نيست. فرق دوم اين است كه «كلّ شئ مطلق حتّی يرد فيهِ نهيٌ» به قرينه‌ي كلمه‌ي «نهي» ظهور در شبهه‌ي تحريميه دارد، و آن وقت ممكن است اخباري‌ها بگويند كه اين دليل اخص از مدعاست؛ مدعا اين است كه اصالت البرائه را هم در شبهه‌ي تحريميه و هم در شبهه‌ي وجوبيه جاري كنيد، ليکن اين روايت اختصاص به شبهه‌ي تحريميه دارد؛ اما اين اشکال در روايت الاشياء مطلقةٌ جريان ندارد؛ هم در شبهه‌ي وجوبيه جاري است و هم در شبهه‌ي تحريميه؛ چرا که دارد: «حتي يرد عليك أمرٌ أو نهيٌ».

برخي از آقايان فرمودند در مستدرك روايت به اين صورت آمده است که: «كلّ شيئ مطلق حتّی يرد فيه نصٌ» . به نظر مي‌رسد كه اين از اشتباه نساخ باشد؛ براي اينكه كلمه‌ي «نص» را در اصطلاح فقه و اصول زياد به كار مي‌بريم. مي‌گوئيم نصوص داله‌ي بر حرمت يا نصوص داله‌ي بر وجوب، اما در خود روايات متعارف نيست كه به يك شيئ واجب بگويند نصّ؛ به دليل اين كه دلالت بر وجوب مي‌كند، بگويند نصّ. علاوه آن که اين روايات غالباً هم به عرف القا مي‌شده، و عرف، واجب و حرام مي‌فهميده، امر و نهي مي‌فهميده است و كلمه‌ي نصّ را نمي‌توانسته بفهمد که يعني چه؟ آن هم با توجه به اين كه در خود اصول و فقه، چندين معنا براي کلمه نصّ وجود دارد:‌ يك معناي آن "الدليل الدال علي حكمٍ" است که حكم وجوبي باشد، تحريمي باشد يا اباحه، يا كراهت و يا استحباب باشد. گاه در موردي كه اباحه يا استحباب است، مي‌گوئيم نصّ بر استحباب داريم.

گاه هم نصّ را در مقابل ظاهر قرار مي‌دهند، يعني دليل قطعي. اينها در اصطلاح فقه و اصول هست، اما در اصطلاح حديث و روايات ما چنين چيزي نداريم؛ يا اگر هم باشد، خيلي نادر است و غير متعارف. اما چون «نهي» با «نص» از نظر نوشتاري خيلي نزديك به هم هستند، در زمان قديم كه چاپ و حروف‌چيني نبود و هر كسي مي‌نشست از روي كتابي نسخه‌برداري مي‌كرد؛ الآن خود ما با اين كه از روي كتب چاپي مطالعه مي‌كنيم، گاه در حين مطالعه چشم انسان لفظي را اصلاً نمي‌بيند، چه برسد به زمان قديم كه از روي نسخ خطي اين كار را مي‌كردند؛ چون نسخ کلمه "نصّ" و "نهي" از نظر لفظ و عبارت و حروف قريب به هم هستند، لذا کلمه نصّ تحريف کلمه نهي است. پس، آنچه درست است كلمه‌ي "نهي" است. قرينه‌ي بر اين مطلب هم اين است كه در كتب فقهي كلمه‌ي "نهي" آمده است و اصلاً کلمه "نصّ" ذکر نشده است.


ديدگاه مرحوم شيخ انصارى در مورد روايت اطلاق و استدلال به آن بر برائت

مرحوم شيخ انصاري در رسائل فرمودند: اين روايت اظهر روايات باب است؛ يعني از احاديث حِل، حديث سعه، و حديث رفع، از تمام اينها اظهر است.


بيان مرحوم محقق خويی در وجه اظهريّت در کلام مرحوم شيخ

از برخي كلمات هم استفاده مي‌شود که وجه اظهريّت اين است كه اين روايت اخصّ است؛ و ادله‌ي احتياط اگر هم تمام باشد، بر اين روايت نمي‌تواند مقدّم باشد. چون اين روايت در خصوص شبهه‌ي تحريميه است؛ اگر ادله‌ي احتياط بگويد احتياط واجب است، اطلاقش اقتضا مي‌كند که هم در شبهه‌ي وجوبيه و هم در شبهه‌ي تحريميه احتياط باشد، و اين روايت اخصّ از ادله‌ي احتياط است؛ و اخص هميشه اظهر است و بر اعم مقدم مي‌شود.


اشکال بر ديدگاه مرحوم محقق خويی و بيان وجه اظهريّت

به نظر مي‌رسد اين بيان ـ هرچند که در كلمات مرحوم آقاي خوئي(قدس سره) آمده، اما ـ تام نيست. وجه اظهريت اين است كه اولاً در اين روايت كلمه‌ي «ما»ي موصوله كه هم در حديث رفع بود و هم در حديث سعه، وجود ندارد؛ احتمالاتي كه در كلمه‌ي «ما» وجود داشت كه گاه در اثر آن احتمال مي‌گفتيم حديث اختصاص به شبهه‌‌ي موضوعيه دارد، و گاه مي‌گفتيم حديث نمي‌تواند بر اصالت البرائه دلالت كند، در مورد اين روايت وجود ندارد.

کلمه «حتي» در اين روايت، ظهور روشن در غايت دارد؛ هرچند که احتمالي نيز در كلام مرحوم محقق اصفهاني هست كه بعداً خواهيم گفت، اما خود مرحوم اصفهاني نيز تصريح مي‌كند «حتي» ظهور در غايت دارد. نكته‌ي دوم اين است كه كلمه‌ي «مطلق» ظهور خيلي روشني در اباحه دارد و بعد هم خواهيم گفت كه از آن اباحه‌ ظاهريه استفاده مي‌شود. كساني كه استدلال به اين روايت را تمام مي‌دانند مثل مرحوم شيخ انصاري، مي‌گويند روايت بنا بر "مطلق" ظاهر است و بلكه كالصريح در اباحه ظاهريه است؛ يعني "كل شئ شكّ في حرمته وحلّيته واقعاً مطلقٌ و مباحٌ ظاهراً» تا چه زماني؟ تا اين که «حتّی يرد فيه نهيٌ» .

بنابراين، وجه اظهريّت در همين است. آن احتمالاتي كه در روايات ديگر سبب مي‌شد روايت از استدلال ساقط شود يا مختص به شبهه‌ي موضوعيه شود، در اين روايت جريان ندارد. در حديث حلّ «كلّ شي فيه حلال و حرام»، خود مرحوم شيخ انصاري فرمود که «فيه حلالٌ و حرام» قرينه‌ي روشني بر شبهه‌ي موضوعيه است؛ چون تقسيم به حلال و حرام در موضوعات معنا دارد، حرام بالفعل و حلال بالفعل؛ اما اينجا اين عنوان را نداريم. و يا در روايات حلّ داشتيم «حتّی تعرف أنّه حرامٌ بعينه» اولاً كلمه‌ي "تعرف" را داشت، ولي اينجا كلمه‌ي «يردُ» دارد؛ ثانياً كلمه‌ي «بعينه» داشت كه اينجا ندارد. قرائن متعددي كه از مجموعه‌ي قرائن استفاده مي‌شود روايت اختصاص به شبهه‌ي موضوعيه دارد، اما در اين روايت آن قرائن نيستند. اين وجه اظهريت است.


بيان انظار در مورد استدلال به روايت اطلاق بر برائت

شيخ انصاري استدلال به روايت را تمام مي‌داند؛ مرحوم امام(رضوان الله عليه)، مرحوم آقاي خوئي(قدس سره)، والد راحل ما و جمع ديگري به تبع مرحوم شيخ، استدلال به اين روايت را تمام مي‌دانند. اما كساني كه مخالفت كردند، يكي مرحوم آخوند خراساني است و يكي هم مرحوم محقق نائيني است. مرحوم اصفهاني هم جزء گروه اول است که از مرحوم شيخ تبعيت كردند. مرحوم آخوند مرحوم محقق نائيني استدلال به اين روايت را تمام نمي‌دانند؛ مرحوم آخوند در کفايه يك راه را طي كرده و مرحوم محقق نائيني راه ديگري را طي كرده است؛

و چون هم فهم كلام آخوند و هم اشكالاتي كه مرحوم آقاي خويي بر نظر مرحوم آخوند وارد کرده و هم مطلبي كه مرحوم نائيني ادعا كرده است، تماماً با مراجعه‌ي به كلمات مرحوم اصفهاني معلوم مي‌شود، لازم است که در کلام ايشان دقت بيشتري شود. كلام را از مرحوم آخوند شروع مي‌كنيم كه ببينيم ايشان چه فرموده است؟ چون عبارات مرحوم آخوند در اينجا يك مقداري نسبتاً دقيق است و بايد درست فهميده شود، اول اجمالي از كلام آخوند نقل مي‌كنيم و بعد وارد كلام مرحوم اصفهاني مي‌شويم.


نظر مرحوم آخوند خراسانی در مورد استدلال به روايت اطلاق بر برائت

مرحوم آخوند در كفايه مي‌فرمايند: استدلال به اين روايت متوقف است بر اين كه كلمه‌ي "يردُ" به معناي وصول به مكلّف باشد؛ بگوئيم «كل شئٍ مطلق» هر شیئي مباح است بالاباحة الظاهرية، تا زماني كه نهیی به مكلّف برسد. يعني كلمه‌ي "يردُ" را به مجرّد صدور نهي در واقع معنا نكنيم. اگر گفتيم "يردُ" به معناي مجرد صدور است، گفتيم هر شيئي مباح است بالاحة الظاهرية تا زماني كه واقعاً نهي صادر نشده باشد؛ يعني اگر واقعاً نهي صادر شده باشد و به بعضي از مكلّفين هم رسيده باشد، مثلاً به مكلّفين صدر اسلام، اما به ما نرسيده باشد، روايت ديگر دلالت بر اباحه‌ي ظاهريه‌ ندارد. اگر گفتيم "يردُ" به معناي مجرّد صدور و ورود في نفسه است؛ و مي‌توانيد به جاي مجرد صدور، کلمه جعل بگذاريد، يعني اصل جعل شارع.

هر شيئي مباح است بالاباحة الظاهرية تا مادامي كه شارع نهیی در آن مورد جعل نكرده باشد. اما اگر "يردُ" را به "يصلُ" معنا كرديم، مي‌گوئيم هر شيئي كه در حليّت و حرمتش شكّ داريد، مباح است بالاباحة الظاهرية تا زماني كه نهیی را شارع وارد كرده باشد و به شما رسيده باشد؛ طبق اين احتمال دوم، مجرّد صدور فايده ندارد؛ بلکه نهي بايد صادر شده باشد و به مكلّف هم واصل شده باشد. اگر واصل شد، اباحه‌ي ظاهريه كنار مي‌رود؛ اما اگر واقعاً جعل شده ولي به مكلّف نرسيده، اباحه‌ي ظاهريه به قوّت خودش باقي است. پس، مرحوم آخوند مي‌فرمايند: ابتداءً در كلمه‌ي "يردُ" اين دو احتمال وجود دارد. حالا ببينيد مرحوم آخوند چه چيزي مي‌خواهد بگويد؟


نظر مرحوم محقق خويی و صاحب منتقی در بيان مراد مرحوم آخوند خراسانی

يك بياني را مرحوم آقاي خوئي دارد که صاحب منتقي الاصول هم از ايشان تبعيت كرده، و شايد هر دو نفر هم از شخص ديگري گرفته باشند. اينها مي‌خواهند بگويند مراد مرحوم آخوند اين است كه اگر الآن اين مكلّف شك دارد كه چنين نهیی صادر شده يا نه؟ ـ كه الآن فرض ما در اصالت البرائه اين است ـ در اصالت البرائه مي‌گوئيم اين مكلّف شاكٌ ديگر نمي‌تواند به اين حديث تمسّك كند؛ براي اينكه اگر بخواهد به اين حديث تمسّك كند از قبيل تمسّك به عام در شبهه‌ي مصداقيه مي‌شود. اين حديث مي‌گويد تا زماني که نهیی صادر نشده است، اما شما الآن شك داريد نهیی صادر شده يا نه؟ اگر بخواهيد به اين حديث تمسّك كنيد، تمسّك به آن در شبهه‌ي مصداقيه است.


اشکال ديدگاه مرحوم محقق خويی و صاحب منتقی

اين دو بزرگوار کلام مرحوم آخوند را اينگونه معنا كردند؛ در حالي كه در عبارت مرحوم آخوند در كفايه هيچ بحثي از تمسّك به عام در شبهه‌ي مصداقيه نيست. آنچه ما فهميديم اين است ـ اين را خودتان هم دقت بفرماييد ـ که آخوند مي‌فرمايد شما اگر بخواهيد به اين روايت استدلال كنيد، بايد جزم داشته باشيد كه "يردُ" به معناي "يصلُ" است. اگر قرينه‌ي محكم و جزم داشته باشيد كه "يردُ" به معناي "يصلُِ إلي المكلّف" است، آن وقت مي‌توانيد به اين روايت استدلال كنيد و بگوئيد روايت مي‌گويد هر شيئي مباح است بالاباحة الظاهرية‌ تا زماني كه نهي برسد. ليکن مرحوم آخوند مي‌گويد: ما احتمال مي‌دهيم "يردُ" به معناي "يصدرُ" باشد و همين که احتمال دهيم "يرد" به معناي صدور و مجرد صدور باشد، جلوي استدلال به اين حديث را مي‌گيرد. لذا، اصلاً وجهي وجود ندارد كه ما بيائيم در اينجا پاي تمسّك به عام در شبهه‌ي مصداقيه را به ميان بکشيم و بگوئيم اينجا كه شك داريم نهي‌اي وارد شده يا نه؟ اگر به "حتّي يرد" تمسّك كنيم، مي‌شود تمسّك به عام در شبهه‌ي مصداقيه.

بنابراين، بيان مرحوم آقاي خوئي و به تبع ايشان بيان صاحب منتقي را ـ ما نفهميدم ـ و ما نتوانستيم از عبارت كفايه استفاده كنيم. عبارت كفايه همين مقدار مي‌گويد كه استدلال به اين روايت متوقف است بر اين كه جزم وجود داشته باشد كه "يرد" به معناي "يصل" است.


توصيه استاد محترم در مورد دقّت در کلمات مرحوم محقق اصفهاني

حال، مي‌خواهيم وارد كلام مرحوم محقق اصفهاني بشويم. اما من تشكر كنم از 12 نفر آقاياني كه خواهش ما را اجابت کردند و رفتند عبارات مرحوم اصفهاني را ديدند. هرچند که شايد اين قول ما خيلي در حوزه موافق نداشته باشد؛ اما باز تكرار مي‌كنم؛ به نظر من كسي كه حاشيه‌ي اصفهاني را كنار كفايه نبيند، نمي‌تواند بگويد من كفايه را فهميدم و شواهد فراواني بر آن دارم؛ يك وقت كسي شما را وسوسه نكند كه وقت‌تان را به اين چيزها تلف نكنيد؛ وقت‌تان را سر حرفهاي اصفهاني تلف نكنيد! انصافاً از نِعَم بزرگ خدا بر حوزه‌هاي علميه وجود مرحوم محقق اصفهاني بوده، هم حاشيه كفايه‌ي ايشان مجتهد پرور است و هم حاشيه مكاسبش فقيه پرور است؛ در بحث مكاسب نيز ما زياد متعرض فرمايشات مرحوم اصفهاني مي‌شويم. شما در همين بحث کلمات امام(رضوان الله عليه) را ببينيد که مفصلاً فرمايش مرحوم اصفهاني را نقل كرده، برخلاف آقاي خوئي با اين كه شاگرد اصفهاني هم بوده، اما آن را مطرح نكرده است. مرحو م والد ما در اصول‌شان همين كلام مرحوم اصفهاني را مطرح كرده و مورد نقد قرار دادند؛ صاحب منتقي هم همينطور است و آن را نقل کرده است. لذا، كسي شما را وسوسه نكند. اگر واقعاً مي‌خواهيد ذهن اجتهادي پيدا كنيد، حتماً با عبارات حاشيه‌ي كفايه مأنوس باشيد و واقعاً وقتي شما مسلط بر اينها مي‌شويد، وقتي که سراغ قرآن كريم مي‌رويد، مي‌فهميد در آيات قرآن چه عظمتي از حيث معنا وجود دارد.

آيه‌اي در مورد ربا وجود دارد که چندي پيش خود ما هم قاعده‌ي جبّ و هم قاعده لاحرج را از اين آيه درآورديم؛ اين متفرع است بر اين که شخص در فقه و اصول به قاعده جبّ احاطه داشته باشد؛ كسي كه در معناي لغوي جبّ مانده و نمي‌تواند آن را معنا كند، چطور مي‌تواند بيايد از اين آيه قاعده جبّ را به دست بياورد.

در همين احاديث، اين كه وزان حديث "ما حجب الله علمه عن العباد" با حديث "إنّ الله سكت عن أشياء" يكي است يا نه؟ در كدام تفسير شما اين را پيدا مي‌كنيد؟ در غير از كلمات فقها و اصوليين در هيچ کجا نمي‌توانيد اين را پيدا کنيد. بنابراين، روي كلمات بزرگان فقها و اصوليين زياد كار كنيد. اگر حرف‌هايي را گاه مي‌شنويد كه مي‌گويند خيلي نمي‌خواهد که در اصول كار كنيد، بسيار اشتباه است و تا مي‌توانيد در اصول كار كنيد. به هر حال، من از آقاياني كه زحمت كشيدند و مطالب را نوشتند، تشكر مي‌كنم.

امام(رضوان الله عليه) در صفحه 74 از جلد 3 كتاب تهذيب (چاپ اخير)، كلمات اصفهاني در اين بحث را ذكر كردند و مورد نقد قرار دادند؛ والد ما(رضوان الله عليه) هم در جلد 3 کتاب دراسات در بحث حديث اطلاق، كلمات اصفهاني را نقد كردند و اتفاقاً توضيحات خوبي هم براي كلمات اصفهاني داده‌اند و اشكالاتي هم كردند. در كتاب منتقي الاصول جلد4 صفحه 429 مرحوم محقق روحاني(اعلي الله مقامه الشريف) هم كلمات اصفهاني را آوردند و بايد اينجا گفت الحقّ و الانصاف يكي از كتب و شايد بهترين كتابي كه انسان متوجه مي‌شود احاطه‌ي كامل بر كلمات مرحوم اصفهاني دارد، همين كتاب منتقي الاصول است؛ از اين كتاب هم غافل نباشيد و با آن مأنوس باشيد.

و صلّي الله علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين.



برچسب ها :

ادله ی اصالة البرائة ادله ی اصالت البرائت حدیث اطلاق مفاد حدیث اطلاق كل شئ مطلق حتّی يرد فيه نهي الاشياء مطلقة حتّی يرد عليك أمر أو نهي تفاوت بین دو حدیث اطلاق ديدگاه شيخ انصارى در مورد روايت اطلاق وجه اظهريّت حدیث اطلاق استدلال به روايت اطلاق بر برائت نظر آخوند خراسانی در مورد استدلال به روايت اطلاق بر برائت محقق اصفهاني

نظری ثبت نشده است .