موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۱۰/۱۲
شماره جلسه : ۱۷۱
-
بررسی تنبیهات برائت
-
بررسی تنبیه دوم
-
بررسی حسن احتیاط در شبهات حکمیه و موضوعیه وجوبیه یا تحریمیه
-
بررسی نظر محقق انصاری و خراسانی در مقام
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
یادآوری1: بررسی امکان احتیاط در واجبات تعبدیه ای است که دوران بین الوجوب و غیر الاستحباب است
محور استدلال محقق انصاری در عدم امکان احتیاط در عبادات؛ امکان جزم به نیت وجود ندارد
اما مرحوم شیخ محور بحث و محور اشکال را آورده اند روی این مطلب که ما در مواردی که شک داریم بین الوجوب و غیر الاستحباب، در چنین مواردی «جزم در نیت» نداریم و اگر «جزم در نیت» نبود احتیاط امکان ندارد؛ یعنی احتیاط در صورتی است که «جزم در نیت» باشد یعنی به نیت قصد قربت و «جزم در نیت» در صورتی است که ما علم تفصیلی یا علم اجمالی به امر داشته باشیم و الان در این شبه بدویه، ما نه علم تفصیلی داریم و نه علم اجمالی داریم لذا «جزم در نیت» امکان ندارد و بر طبق همین مطلب نظر شیخ این میشود که: احتیاط در عبادات ممکن نیست.محور استدلال محقق خراسانی در امکان احتیاط در عبادات؛ این فعل را به داعی احتمال امر و یا به داعی محبوبیت اتیان کند.
اما مرحوم آخوند در کتاب «کفایة الاصول» مسئله را روی «جزم در نیت» نمیبرند؛ بلکه ایشان مسئله را بردند روی این که تمام اشکال مبتنی است بر این که ما قصد امر و قصد قربت را مانند سایر شرایط شرعیه قرار بدهیم؛ مرحوم آخوند در کتاب «کفایة الاصول» این طور فرموده که منشأ اشکال این است: «تخیلُ کون القربة المعتبره فی العباده مثل سائر الشروط المعتبره فیها مما یتعلق به الامر» یعنی اگر ما گفتیم قصد امر مثل رکوع و سجده است و مثل وضو است یعنی همان طوری که وضو نیاز به امر شرعی دارد قصد قربت هم نیاز به امر شرعی دارد؛ اگر این را گفتیم که قصد قربت مانند سایر اجزا و شرایط نیاز به امر شرعی دارد؛ آن وقت در اینجا ما میگوییم الان که نسبت به این امر شرعی اش برای ما روشن نیست و لذا نمیتوانیم احتیاط کنیم؛ زیرا احتیاط یعنی اتیان جمیع اجزا و شرائط به نحوی که یقین کنیم که آنچه که در واقع بر گردن ما بوده انجام دادیم، خوب این قصد امر و قصد قربت اگر بگویم نیاز به امر شرعی دارد و الان هم ما نمیدانیم این امر شرعی دارد یا نه، اگر بخواهیم بگویم که به قصد امر بیاوریم چه بسا عنوان تشریع را پیدا میکند.خلاصه اینکه:
مرحوم آخوند محور اشکال را روی این مطلب بردند؛ در حالیکه مرحوم شیخ محور اشکال را بردند روی این مطلب که ما «جزم در نیت» نداریم و در عمل عبادی «جزم در نیت» لازم داریم.تبیین فرق بین نظریه محقق انصاری و محقق خراسانی
پس به نظر میرسد که و لو در فتوی و در نتیجه با هم مختلف هم هستند یعنی مرحوم شیخ قائل است به این که احتیاط در عبادات ممکن نیست ولی مرحوم آخوند قائل است به این که احتیاط در عبادات ممکن است؛ اما این دو نفر محور اشکال را یک مطلب قرار ندادند؛ چه اینکه شیخ محور اشکال را بردند روی مسئله «جزم در نیت» و مرحوم آخوند محور اشکال را بردند روی این که قصد امر مانند سایر اجزا، نیاز به امر شرعی دارد. آن وقت آخوند میفرماید که: ما قبلاً برای شما ثابت کردیم که قصد الامر محال است که متعلق امر شرعی قرار بگیرد و ما گفتیم قصد الامر یک شرط عقلی است لذا مانند سایر اجزا و شرائط نیست؛ حالا که مانند سایر اجزا و شرائط نیست و یک شرط عقلی است؛ شرط عقلی یعنی عقل میگوید: در افعالی که غرض مولا بدون این قصد محقق نمیشود شما باید آن فعل را همراه با این قصد بیاورید یعنی باید فعل را مقارن با این قصد اتیان کنید.عقل چنین مطلبی را میگوید و میگوید در افعالی که میدانید غرض مولا بدون این قصد امر تحقق پیدا نمیکند باید با این قصد اتیان کنید. آن وقت همان بیانی که دیروز عرض کردیم آخوند میفرماید روی این مطلبی که ما میگویم «کان جریان الاحتیاط فیه بمکان من الامکان» چون «ضرورة التمکن من الاتیان بما احتمل وجوبه بتمامه و کماله» چون دیگر قصد امر از اجزائی که امر بخواهد به او تعلق پیدا کند و وجوب شرعی بخواهد به آن تعلق پیدا کند خارج میشود و این شخص فعل را با تمام اجزا و شرائط که احتمال وجوبش را میدهد اتیان میکند «غایة الامر انه لا بد ان یعطی به علی نحو لو کان مأموراً به لکان مقربا». یعنی نهایتش این است که یک جوری باید بیاورید که اگر این عمل واقعا مأمور به باشد این عمل مقرب باشد. چگونه؟ «بان یعطی به بداعی احتمال الامر» . این فعل را به انگیزه و به نیت اینکه احتمال بدهد به اینکه امر دارد. «او احتمال کونه محبوباً». یا اصلاً قصد امر را معتبر ندانیم همین محبوبیت برای مولا. چون میدانید که در باب عبادات دو مبنا وجود دارد: مبنی اول: که صاحب جواهر و من تبع ایشان قائل اند به این که در عبادیت یک عبادت متقوم است به امر و قصد آن امر.
مبنی دوم: این است که مطلق محبوبیت برای مولا کافی است حال آخوند میفرماید: این جا که ما شک داریم که این عمل واجب است یا خیر؟ میگوییم به احتمال این که امر دارد بیاوریم و به احتمال این که محبوب برای مولا است و احتمال محبوبیتش را که میدهیم و ما این احتمال را میآوریم؛ بعد میفرماید: با این حساب اگر این فعل مطابق با واقع در بیاید در واقع هم واجب باشد میشود امتثال. اگر در واقع واجب نباشد میشود انقیاد. اما مرحوم شیخ مسئله را آورده اند روی «جزم در نیت». و نکتهای که هست این است که خود شیخ هم مثل مرحوم آخوند است. یعنی شیخ هم از کسانی است که قائل است به اینکه محال است قصد الامر متعلق برای امر شارع قرار بگیرد. شیخ هم این را قائل است. این چنین نیست که بگویم این مبنا را چون آخوند قائل است لذا از این راه آخوند وارد شده. شیخ هم قائل است به این که قصد امر متعلق به امر قرار بگیرد و استحاله دارد. یعنی «اخذ قصد الامر فی متعلق الامر محالٌ» هم عند الشیخ و هم عند الآخوند.
مناقشه بر استدلال محقق خراسانی(ره): احتمال امر و احتمال محبوبیت در امتثال کفایت نمیکند و این مطلب اول الدعواست
بررسی نظر محقق انصاری؛ محقق خراسانی دو راه برای مساله «جزم در نیت» بیان کردند1. از طریق قاعده ملازمه و برهان لمی با دو مبنا 2. از طریق ترتب ثواب و برهان انی
پس راه اول این است ما بیاییم از راه اینکه عقل احتیاط را حسن می داند یک و قاعده ملازمه را ضمیمه کنیم دو. و نتیجه بگیریم حالا احتیاط شرعاً حسن است و اگر احتیاط شرعاً حسن شد به برهان لمی کشف از این بکنیم که امر وجود دارد در اینجا؛ پس خوب دقت کنید این ارتباط منطقی بحث را که مرحوم آخوند میفرمایند: راه اول برای «جزم در نیت» این است که از راه ملازمه وارد بشویم. و از راه ملازمه پی میبریم به امر شارع و اگر پی بردیم به امر شارع «جزم در نیت» ممکن است چون میگوییم وقتی امر داریم مکلف هم قصد آن امر را میکند. یعنی در اینجا دو مبنا مفروض است. پس «مبنای اول»: این است که ما ملازمه را قبول کنیم و بگویم: «کلما حکم به العقل حکم به الشرع». «مبنای دوم»: این است که بگویم با قاعده ملازمه، به امر شرعی مولوی میرسیم و الا اگر کسی گفت که ما با قاعده ملازمه، به امر شرعی است ارشادی میرسیم که دوباره فایدهای ندارد. این دو نوع مبنا مفروض است.
مناقشه محقق خراسانی بر راه اول: عروض امر بر احتیاط از باب عروض حکم بر موضوع است و موضوع بر حکم تقدم رتبی دارد
مناقشه محقق خراسانی بر راه دوم: ترتب ثواب اصلاً کاشف از تعلق امر نیست
نظری ثبت نشده است .