موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۱/۲۵
شماره جلسه : ۹۰
-
بررسی دلالت روایت مسعدة بن صدقه بر أصالة البرائة
-
بررسی اختصاص روایت به شبهات موضوعیه
-
بررسی اشکال موجود در روایت
-
پاسخ مرحوم آقاى خویی به اشکال و نقد آن
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسی دلالت روایت مسعدة بن صدقه بر اصالة البرائة
بررسی اختصاص روایت به شبهات موضوعیه
در این روایت مسعدة دو مطلب مهم وجود دارد. مطلب اول این است که در این روایت دو قرینه وجود دارد برای اینکه این روایت اختصاص به شبهات موضوعیه دارد. قرینه اول امثلهای است که در روایت آمده است؛ مثل "الثوب یکون علیک قد اشتریت و هو سرقه" لباسی را خریدی و احتمال میدهی دزدی باشد؛ اینجا باید بنا را بر حلیت ثوب بگذارید؛ همچنین عبدی را خریدی یا با زنی ازدواج کردی و احتمال میدهی خواهر نسبی یا خواهر رضاعی شما باشد، تمام اینها محکوم به حلیت است. امثلهای که در این روایت آمده، تماماً مربوط به شبهه موضوعیه است؛ و این قرینه میشود بر اینکه "کل شیء لک حلال حتّی تعرف أنه حرام بعینه فتدعه" نیز مربوط به شبهه موضوعیه است.بررسی اشکال موجود در روایت
پس، حلیت در این مثال ربطی به اصالة الحل و اصالة البرائة ندارد؛ مربوط به قاعده ید است. مثال دوم هم که میگوید شخص مملوکی را خریدی و احتمال میدهی خودش را فروخته باشد، همینطور مربوط به قاعده ید است؛ قاعده ید جریان پیدا میکند و مسئله ملکیت را اثبات میکند. و یا احتمال دهیم یک حری فریب خورده باشد، "فبیع قهراً" اصل عدم خدعه است؛ اصل عدم بیع قهری است. اینها بر خلاف اصل است؛ یعنی حلیتش را از راه اصالة العدم استفاده میکنیم. اما مثال سوم، کسی زنی گرفته و احتمال میدهد خواهر رضاعیاش باشد، اصل عدم رضاعه است. بالاخره شک میکنیم زن از شیر مادر این مرد خورده یا نه، اصل عدم تحقق رضاع است. یا در جایی که انسان با کسی ازدواج کند و احتمال میدهد خواهر نسبیاش باشد، آنجا هم اصل عدم ازلی جریان دارد. بنا بر این که در باب استصحاب، استصحاب در اعدام ازلی هم جریان پیدا کند که امام(رض) مخالف است؛ اما برخی دیگر مثل مرحوم آقای خوئی موافق است؛ مشهور هم موافق هستند با جریان استصحاب در عدم ازلی. اشکال این است که مستند این مثالها یا قاعده ید است یا اصل استصحاب است؛ دیگر اینها مورد برای اصالة الحل نیستند. بنابراین، صدر روایت میشود اصالة الحل، اما مثالهای آن مربوط به قاعده ید و استصحاب است.
پاسخ مرحوم آقاى خویی به اشکال و نقد آن
اینجا چند جواب از این اشکال دادهاند. جواب اول که برخی گفتهاند و در کلمات آقای خوئی در مصباح الاصول هم آمده، این است که این اشکال در فرضی است که ما بخواهیم صدر روایت را به عنوان کبری قرار بدهیم و امثله را به عنوان صغری قرار دهیم. آن وقت بگوییم این کبری بر این صغری تطبیق نمیکند. به عبارت دیگر، اگر ذکر امثله از باب تطبیق باشد، اشکال وارد است. اما میفرمایند چه اشکالی دارد که بگوییم اینجا بحث تطبیق نیست؛ بلکه بحث تنظیر و تشبیه است؟ یعنی همانطور که در مواردی که جهل به حرمت داریم؛ یک اصالة البرائة هم داریم که حلیت و برائت را برای ما اثبات میکند. نظیر این حلیت، حلیتی است که مستفاد از قاعده ید است؛ نظیر این حلیت، حلیتی است که مستفاد از استصحاب است. تنظیر و تشبیه در اصل حلیت است. این جواب اول. در این جواب دو حاشیه وجود دارد.
نظری ثبت نشده است .