موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۷/۲۱
شماره جلسه : ۱۳۷
-
بررسی اشکال سوم محقق روحانی(ره) بر محقق اصفهانی بر مبنای مشهور و بررسی نظر دو گروه از منکرین قاعده قبح عقاب بلا بیان
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سیدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
اگر یک نظامی را جاهل به کیفیت و خصوصیات و شرائطش بودیم چطور می توانیم بگوییم «قبح ظلم» برای حفظ این نظام اخروی است؟! آن وقت یک شاهدی می آورند از خود اصفهانی؛ مرحوم اصفهانی در مساله قاعده «دفع ضرر محتمل» آنجا این عبارت را دارند و می فرمایند «ان الاقدام علی العقاب یکون اقداما علی ما یترتب فی نشئةٍ اخری اجنبیة عن انحفاظ النظام و عدمه» در مساله «دفع ضرر محتمل» که عده ایی می آیند روی این قاعده مساله دفع عقاب محتمل را مطرح می کنند ایشان می گوید که عقاب مربوط به نشئه آخرت است و نشئه آخرت را ما نمی توانیم مساله حفظ نظام و عدم حفظ نظام را در آن مطرح کنیم پس می فرمایند اگر مرادتان این است که «العقاب قبیح حفظا للعالم الاخروی» به ایشان می گوییم عالم اخروی جزییاتش دست ما نیست تا ما بیایم برای حفظ نظام عالم اخروی بگوییم «الظلم قبیح» و اگر مراد نظام دنیوی است که این ربطی به بحث ما ندارد؛ بحث ما در عالم آخرت است؛ چطور می توانیم بگوییم عقاب در عالم آخرت برای حفظ این نظام دنیوی موثر است؟ اینها دو عالم است و این در آن تاثیری ندارد. لذا صاحب«منتقی الاصول» می فرمایند: روی بیان خود اصفهانی که می گوید «الظلم قبیح لانه مخل بالنظام» ما از اصفهانی سئوال می کنیم نظام چیست؟
بررسی اشکال محقق روحانی(ره) و نظر نهایی ایشان
جمع بندی نظر صاحب «منتقی الاصول» در مورد قاعده «قبح عقاب بلا بیان»
در اینجا یک جمع بندی بکنیم به نظر ما صاحب «منتقی الاصول» منکر قاعده «قبح عقاب بلا بیان» است از همین راهی که الان عرض کردیم که علم به ملاک نداریم اما نمی شود گفت کلام ایشان همان مسلک «حق الطاعة» است بعضی اصرار دارند که ایشان را جزء قائلین به «حق الطاعة» قرار بدهند، کسانی که قائل به «حق الطاعة» هستند می گویند خود منعمیت ذاتی خدا و مولویت ذاتی با مولویت عرفی فرق دارد و مولویت ذاتی دائره اطاعت را وسیع می کند اما ایشان در کلماتشان این مطلب نیست البته یک جایی یک اشاره ای دارند که ما نباید بین مولویت خدا و مولویت عرفی قیاس بکنیم و یکی بگیریم اما باز وارد جوهر بحث «حق الطاعة» نشدند جوهر مسلک «حق الطاعة» این است که اثبات کنند مولویت ذاتی دائره وسیعی از اطاعت را می آورد؛ البته عده ایی قائلند به اینکه: خیر، از مطالب ایشان مسلک «حق الطاعة» استفاده می شود؛ به نظر ما از این مطالب این قسمت از جلد چهارم کتاب «منتقی الاصول» مسلک «حق الطاعة» استفاده نمی شود؛منکرین قاعده «قبح عقاب بلا بیان» دو گروه اند
بنابراین کسانی که قاعده عقاب بلابیان را منکراند دو گروه هستند، یک گروه را می توانیم بگوییم این قاعده را قبول ندارند چون ملاک عقاب را نمی دانیم و اینها می گویند ما «احتمال» می دهیم ملاک عقاب در مخالفت با تکلیف محتمل باشد اما گروه دوم «حق الطاعة» ای ها هستند که اینها می گویند اگر دلیل برائت نقلی نباشد «یقینا» در مخالفت تکلیف محتمل استحقاق عقاب وجود دارد خود همین هم یک فرق مهم بین این دو نظر شد یعنی هر دو گروه قاعده «قبح عقاب بلا بیان» را منکرند؛ یک گروه از غیر راه مسلک «حق الطاعة» اند یعنی از همین راه که ما علم به ملاک نداریم گروه دوم از راه مسلک «حق الطاعة» اندثمره نظریه هر دو گروهِ منکر قاعده «قبح عقاب بلا بیان»
بیان حدیثی درباره مسئولیت خطیر روحانیت در این برهه از زمان
می خواهم امروز حدیثی را بخوانم؛ بر حسب آنچه که از کتاب وسائل الشیعه ج 17 ص 193 از کتاب امالی شیخ صدوق نقل شده می خوانم روایت این است که «وَ [محمدُ بنُ علی بن الحسین] فِي الْأَمَالِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ[که محمد بن حسن احمد بن ولید است] عَنِ الصَّفَّارِ[محمد بن حسن صفار] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ[که از اصحاب اجماع است] عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(ع) يَقُولُ مَنْ تَوَلَّى أَمْراً مِنْ أُمُورِ النَّاسِ فَعَدَلَ وَ فَتَحَ بَابَهُ وَ رَفَعَ سِتْرَهُ وَ نَظَرَ فِي أُمُورِ النَّاسِ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُؤْمِنَ رَوْعَتَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ» روایت بسیار پر مطلب است و آن نکته مهمی که از این روایت استفاده می شود این است که حضرت می فرمایند کسی که متولی امری از امور مردم بشود «امرا من امور الناس» که این اطلاق دارد از کسی که یک مجموعه کوچکی را مدیریت می کند مسائل مردم را در آن مجموعه حل می کند تا برسد به یک مدیریت کلان و مدیریت مهم که عبارت از حکومت بر جامعه باشد «فعدل» در این دائره مدیریت در این دائره مدیریت عدالت را محور کار خودش قرار بدهد «وفتح بابه» باب خودش را به روی مردم باز کند «و رفع ستره» بین خودش و مردم حجابی قرار ندهد «و نظر فی امور الناس» در امور مردم نظر کند و ببیند کجا باید مشکل کسی، به چه وسیله ای، در هر امری، این روایت اطلاقش همه امور است اعم از امور دنیوی و اخروی مردم و مسائل معیشتی مردم و مسائل امنیتی مردم و مسائل اجتماعی اخلاقی و تربیتی همه اینها را این روایت شامل می شود؛ می فرماید کسی که عهده دار این مطلب بشود «کان حقا علی الله».لزوم توجه عالمانه و عمیق به مسائل انقلاب و حوزه
البته حالا بحمدالله در آستانه تشرف رهبر معظم انقلاب به قم هستیم و در این رابطه هم باید هر طلبه ای و هر کسی در حوزه علمیه توجه بکند و توجه عمیق هم داشته باشد حوزه ما در یک شرائط بسیار حساسی قرار دارد در این حوزه ما به برکت انقلاب ظرفیتهای خیلی خوب ایجاد شده زمینه های رشد بحمدالله ایجاد شده اما از آن طرف یک ضعفها یک نقصان ها و یک نگرانی ها و یک دغدغه هایی باز در همه در شئون حوزه وجود دارد؛ امروز اگر کسی از دلسوزان حوزه سئوال بکند دلسوزان حوزه نسبت به مسائل علمی حوزه، دغدغه فراوان دارند؛ حوزه ما باید بعد از گذشت از سی سال از انقلاب عده زیادی در رشته های مختلف تحویل جامعه داده باشد؛ ما الان باید صدها مفسر درجه یک در حوزه داشته باشیم باید صدها فقیه مبرز آشنای به مسائل روز و حلال مسائل و کارشناس سئوال های مسائل مستحدثه داشته بلاشیم باید صدها فیلسوف داشته باشیم ولی متاسفانه این آرزو محقق نشده و باید به این مطلب اعتراف بکنیم و دغدغه های علمی هست و دغدغه های سیاسی هست افرادی در بیرون از این کشور طمع دارند بر اینکه حوزه علمیه قم در دراز مدت خاموش کنند، افرادی هم در داخل کشور طمع هایی دارند نسبت به حوزه علمیه و می خواهند از حوزه برای مقاصد خودشان استفاده کنند، پس این حوزه با این شرائط از یک طرف ظرفیتهای خیلی مناسب، قوی برای رشد فضلا و طلاب و از یک طرف هم این دغدغه ها وجود دارد.رهبر معظم انقلاب اسلامی دلسوز ترین و پر اطلاع ترین افراد نسبت به آینده انقلاب و حوزه
نظری ثبت نشده است .