موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۸/۲۹
شماره جلسه : ۱۵۶
-
بررسی دلائل روایی اخباریون بر اصالة الاحتیاط
-
بررسی طائفه سوم از اخبار دال بر احتیاط
-
بررسی روایات تثلیث و مناقشه در استدلال اخباریون
-
بیان نظر مختار
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
یادآوری1؛ استدلال اخباری ها بر سه طائفه از روایات بر وجوب احتیاط در شبهات تحریمیه
بحث در دلیل اخباری ها بر مدعایشان -که وجوب احتیاط در شبهات تحریمیه است- بود؛ در بحث روایات عرض کردیم که اینها به طوائفی از روایات استدلال کردند و تا به حال چند طائفه را-حدود سه طائفه را- ذکر کردیم و یک طائفه دیگر باقی مانده؛یادآوری2؛ روایات مورد استناد اخباری ها بر استحباب مولوی دلالت دارد نه بر وجوب مولوی و نه بر ارشادی
و این چند طائفه ایی که تا به حال ذکر شد ملاحظه فرمودید که نهایت چیزی که از این روایات استفاده کردیم استحباب مولوی احتیاط است؛ از این روایات وجوب احتیاط به عنوان وجوب مولوی استفاده نشد و آنچه را که مشهور قائلند که این روایات عنوان ارشادی دارد آن را هم ما نتوانستیم از این روایات، استفاده کنیم روایاتی که که امر به توقف می کند و روایاتی که امر به احتیاط می کند تماماً از آنها استحباب احتیاط فهمیده می شود؛بررسی طائفه سوم؛ اخبار تثلیث
آخرین طائفه، «اخبار تثلیث» است؛ این اخبار تثلیث هم روایات متعددی است که یک روایتش یعنی چند روایتش در کتاب القضا در ج 27 وسائل الشیعة باب دوازدهم،روایت اول: روایت نعمان بن بشیر
روایت سوم؛ روایت مقبوله عمر بن حنظله
استدلال اخباری ها بر طائفه سوم روایات؛ امر در این روایات ظهور در وجوب دارد
خوب اخباری ها می گویند در این روایات امر به اجتناب از مشتبهات آمده «فَدَعُوا الْمُشْتَبِهَاتِ» یا «مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ» پس امر آمده در این روایات به اجتناب و این ظهور در این دارد بر اینکه احتیاط و اجتناب در مشتبهات واجب است؛ این استدلال اخباری ها به این روایات؛بررسی دو نظر در مقابل قول اخباری ها؛
مناقشه در استدلال محقق نائینی(ره)؛ در صدر و ذیل کلام محقق نائینی تهافت وجود دارد یعنی «ارشادیت» با اینکه «تارک شبهات مانند تارک محرمات» است، فرق می کند
اینجا نسبت به فرمایش مرحوم نائینی اشکالی که ما داریم این است که صدر و ذیل کلام دو تا مطلب شد؛ یک مطلب این است که بگوییم این ارشاد است برای اینکه انسان واقع در حرام نشود؛ خوب این ارشاد معنایش این است که اگر شما این مشتبه را انجام بدهید در خود همین مورد مشتبه ممکن است حرام واقعی باشد خوب بیان برای ارشاد است؛ اما اینکه بگوییم اگر کسی شبهات را انجام ندهد تجنب پیدا بکند، این ملکه ای برای او حاصل می شود که در مقابل محرمات یقینیه دیگر به راحتی ایستادگی می کند و کسی که شبهات را مرتکب نمی شود به طریق اولی محرمات محرمات یقینه را مرتکب نمی شود؛ به نظر ما اینها دو مطلب است و عجیب هم همین است که خود مرحوم نائینی در اخبار توقف که قبلا خواندیم آنجا مساله ارشادی بودن را که مطرح کردند بعد در آخر فرمودند ما یک احتمال دیگری هم در این روایات توقف می دهیم و آن احتمال این است که شارع برای اینکه انسان عادت بر حرام پیدا نکند بلکه عادت پیدا بکند بر ترک حرام و برای اینکه عادت پیدا بکند بر ترک حرام می گوید هرجا که شبهه بود آن شبهه را تو توقف کن و مرتکب نشو؛ تا اینکه بر ترک حرام عادت پیدا بکنی.خوب، به مرحوم نائینی عرض می کنیم که شما چه دلیل دارید برای ارشادیت؟ اگر یادتان باشد در اخبار توقف گفتیم مرحوم نائینی دلیل آوردند و استدلال کردند بر اینکه روایات توقف دلالت بر ارشاد دارد و ما آن استدلال را رد کردیم استدلالی که ایشان در اینجا می آورند این است که می فرمایند: امام(ع) در این روایات در مقام بیان ملازمه است که اگر کسی مرتکب شبهه بشود در محرم واقع می شود ملازمه معنایش این است که خود ارتکاب حرام نیست؛ خیلی خوب این را ما قبول داریم که معنای ملازمه این است که خود ارتکاب حرام نیست اما چه ملازمه ای با ارشاد دارد؟!؛ اخباریها می گویند خود ارتکاب، احتیاط از او واجب است و اخباری ها نمی گویند خود مشتبه حرامٌ و آنها نمی گویند که این مشتبه حرام است نه بلکه می گویند باید احتیاط کرد و به احتیاط مولوی و شما دلیل بر اینکه نفی کنید اجتیاط مولوی را در اینجا اقامه نفرمودید این اشکالی است که ما بر مرحوم محقق نائینی داریم.
نظر دوم، نظر مختار؛ امر در این روایات دال بر استحباب مولوی است
پس عرض کردیم در مقابل اخباری ها -اخباری ها که می گویند احتیاط وجوب مولوی دارد- این است که مساله ارشاد را مطرح کنیم و برای ارشادی بودن دلیل نداریم و قرینه ایی به نظر ما نداریم لذا باقی می ماند که همان حرفی که در مورد اخبار توقف و احتیاط زدیم، همان حرف را در در مورد اخبار تثلیث هم بزنیم و بگوییم این اخبار تثلیث هم دلالت بر استحباب احتیاط دارد و شارع در چنین مواردی که ما نمی دانیم حلال است یا حرام، احتیاط را مستحب کرده و این تعبیر من «اجتنب عن الْمُشْتَبِهَاتِ»و «فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ» این قرینه ایی روشنی است بر اینکه این استحباب دارد «وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ» یعنی حرام واقعی را مرتک شده در حالیکه نمی داند و چون نمی داند پس عقوبتی در کار نیست و حرام واقعی است او و یک فعلی که فکر می کرده حلال است و حالا در واقع حرام است این «هَلَكَ» و هلک را ما در جلسات قبل گفتیم بر خلاف اینکه آقایان می فرمایند باید حمل بر عقوبت بکنیم؛ نه «هَلَكَ» یعنی یک فعلی که مفسده ذاتی دارد انجام داده و بحث عقوبت اخروی در اینجا نیست و همین الان گرفتار یک حرام و مفسده ذاتی شد اما «مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ» و خودش هم نمی داند و چون «لَا يَعْلَمُ» لذا در اینجا عقوبتی در کار نیست و حرام واقعی را تنها مرتکب شده و احتیاط استحباب دارد و شارع می گوید اگر شبهه ایی بود احتیاط کن؛ اینجا بر مخالفت این احتیاط عقوبتی در کار نیست؛ احتیاط رجحان دارد و باید ما این روایات را حمل بر استحباب احتیاط کنیم؛نظریه امام خمینی(ره) موید نظر دوم؛ امر در این روایات صریح در استحباب است
امام خمینی در کتاب تهذیب الاصول در ج 3 ص 102 می فرمایند: «هذه الروایات صریحة فی الاستحباب» این روایات یعنی رویات تثلیث صریح در استحباب است، «ضرورة ان الرعی حول الحمی لم یکن ممنوعا» می فرمایند چریدن و چراندن گوسفند در اطراف قرقگاه که حرام نیست «غیرُ ان الرعی حوله ربما تستوجب الرعی فی نفس الحمی» گاهی چراندن در خود قرقگاه می شود «فهکذا الشبهات فانها ليست محرمة غير ان التعود بها كالقعود بالمكروهات ربما يوجب تجري النّفس» اگر انسان شبهات را مرتکب شود این تعود به آنها پیدا بکند تعود به شبهه مثل تعود به مکروه است و تعود به مکروه خوب نیست و موجب تجری نفس می شود لذا ایشان هم می فرماند این روایات ظهور روشنی در استحباب دارد و انسان مستحب است که در شبهات خودش را کنترل بکندبررسی استحباب مولوی؛ استحباب دو حالت دارد؛ هم در مورد نفس شبهه و هم در مورد تجنب نفس از شبهه دلالت دارد
حالا دقت کنید این استحبابی که ما می گوییم هم می شود در رابطه خود آن شبهه باشد یعنی شارع می گوید رجحان دارد که تو احتیاط کنی و بر این احتیاط هم من ثواب می دهم که گرفتار آن مفسده ذاتیه حرام نشوی و هم اینکه اگر تو در شبهات خودت را کنترل کردی دیگر عادت به شبهه پیدا نکنی در این صورت ترک سایر محرمات واقعیه برایت آسان است؛ اگر کسی عادت به مکروه پییدا بکند این شخص آرام آرام تمایل به حرام پیدا می کند و اصلا شاید سر اینکه در شریعت برخی امور مستحب است این است که انسان امور مستحبه را که انجام می دهد نفسش آماده میشود برای انجام واجبات و امور مکروهه را که ترک می کند نفسش آماده می شود برای ترک محرمات؛ خوب این یک امر مستحبی است و شارع این را مستحب کرده امام خمینی(ره): روایات تثلیث قرینه می شود برای تصرف در طوائف دیگر روایات چون در روایات تثلیث دو تعبیر وجود دارد و بعد یک مطلب بالاتری را امام فرمودند یعنی می فرمایند: ما بوسیله این اخبار تثلیث در آن روایات توقف و روایات احتیاط هم اگر کسی دلالت آن روایات را بر مدعا بپذیرد یعنی کسی بگوید این روایات توقف و روایات احتیاط مانند «اخوک دینک فاحتط لدینک» اگر کسی دلالت اینها را بپذیرد بر مدعای اخباری ها ایشان می فرماید روایات تثلیث قرینه می شود برای تصرف در آن روایات؛ یعنی ما به قرینه روایات تثلیث می گوییم آن روایات را نیز باید حمل بر استحباب احتیاط کرد و بگوییم احتیاط مستحب است؛ حالا چرا؟
نظری ثبت نشده است .