موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۸/۱۱
شماره جلسه : ۲۳
-
اشکالات مرحوم سید و محقق نائینی بر دلیل اول – نظر استاد محترم
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
در استدلال به آیه شریفه (وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا) اشکال مرحوم شیخ و مرحوم آخوند را جواب دادیم. در کلمات اصولیین دو مطلب دیگر وجود دارد که میشود اینها را به عنوان جواب سوم و جواب چهارم تلقی کرد.
اشکال مرحوم سیّد یزدى بر استدلال به آیه سوره اسراء
جواب دومی که مرحوم سید دارند این است که آیهی شریفه ناظر به این مطلب است که در مورد آنچه رسول بیان نکرده، عذابی وجود ندارد. آیه در مقام این است که اگر رسول آمد و بیان کرد، جایی برای عذاب هست؛ و دیگر آیه دلالت ندارد اگر رسول حکمی را بیان فرموده اما به سبب موانعی به دست ما نرسیده است مثلاً به سبب ظلم الظالمین و منع المانعین و جحد الجاحدین و غصب الغاصبین احکام به ما نرسیده است، اینجا هم عذاب وجود ندارد. استدلال به این آیه برای برائت در صورتی نافع است که آیه دلالت بر این معنا داشته باشد؛ یعنی دلالت کند اگر حکمی را رسول بیان کرد اما به شما نرسید، باز خداوند عقاب نمیکند؛ در حالی که آیه این را نمیگوید. آیه میگوید در آنچه رسول بیان نکرده، عقاب وجود ندارد. در این جواب ایشان میفرمایند: (حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا) کنایه از بیان تکلیف است؛ یعنی در آنچه که پیامبر نفرموده عذاب نیست، اما اگر حکمی را بیان کرده ولی به سبب منع المانعین به دست ما نرسیده، نمیگوئیم آیه میگوید اینجا عذاب هست؛ بلکه دلالتی بر این مورد ندارد. مرحوم سید این جواب را اختیار کرده و میفرمایند این آیه دلالت بر مدعا ندارد. آیا این جواب مرحوم سید درست است؟ به نظر ما اینجا یک اشکال به مرحوم سید وارد است؛ و آن این که قرینهی مناسبت بین غایت و مغیّا چیست؟ (حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا) غایت برای (وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ) است. آیا مجرّد آمدن رسول بدون اینکه حکم را بیان کند، تناسب دارد که غایت برای(وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ) باشد؟ خیر، چنین نیست. تناسب بین غایت و مغیّا جایی است که رسول بیان کند و به افراد هم برسد، ولی افراد عمل نکرده و مخالفت کنند. اینجا عذاب معنا دارد و مجال برای عذاب وجود دارد. لذا، این جواب مرحوم سید مواجه با اشکال است.
اشکال مرحوم محقق نائینی بر استدلال به آیه سوره اسراء
اشکال چهارم اشکالی است که مرحوم محقق نائینی دارند. ایشان میفرمایند: این آیه شریفه که مرحوم آخوند گفتند اظهر آیات در دلالت بر برائتیهاست، نه تنها اظهر آیات نیست، بلکه به طور کلی اجنبی از ما نحن فیه است. ایشان در صفحه 333 از جلد 3 فوائد الاصول میفرماید: مراد از این عذاب، همان عذاب دنیوی است و مراد از (نَبْعَثَ رَسُولًا) اتمام حجت است. البته نسبت به عذاب دنیویاش تصریح ندارند، اما از کلامشان این مطلب استفاده میشود. عمده تکیهی مرحوم نائینی این است که مراد از بعث رسول، مجرّد از آمدن رسول، بیان و وصول به مکلف نیست؛ بلکه باید اتمام حجت باشد که اتمام حجت به این است که تکلیف به مکلّف برسد و مکلّف هم بداند اگر مخالفت کند، گرفتار عقاب میشود. مجال نبود که اجود التقریرات نگاه کنم، فقط روی فوائد الاصول عرض میکنم که در اینجا کلام نائینی اجمال دارد. دو احتمال در کلام نائینی وجود دارد. یکی این است که مرحوم نائینی نیز عین حرف سید را بخواهد بزند؛ یعنی بگوید مراد از بعث رسول، اتمام حجت است؛ و اتمام حجت جایی است که حکم بیان، و واصل به مکلّف بشود و مکلّف عالم به آن شود. در نتیجه این استدلال به درد ما نمیخورد؛ زیرا، در ما نحن فیه میخواهیم بگوئیم اگر حکم مشتبه بود، ـ برائتی میگوید اگر نمیدانید که دعا عند رؤیت الهلال واجب است یا نه؟ ـ هرچند که ممکن است پیامبر هم بیان کرده باشد، اما چون به ما نرسیده، ما میخواهیم اصل برائت را جاری کنیم.نظر استاد محترم در استدلال به آیه شریفه
لذا،(نَبْعَثَ رَسُولًا) را باید بر ظاهرش حمل کنیم؛ منتهی قرینه داریم که مجرد بعث رسول من حیث هو بعث الرسول غایت قرار نگرفته است؛ و تناسب بین غایت و مغیّا همان حرفی است که در جواب از مرحوم سید بیان نمودیم. تناسب این است که رسول بیان کند و بیانش هم به ما برسد. به فرمایش امام(رضوان الله علیه) حتی اگر این بیان به امّت اسلامی در صدر اسلام برسد اما به امتهای اعصار متأخّره نرسد، فایدهای ندارد. در مورد مشتبه نیز همینطور است. اما این که چطور مرحوم نائینی میگوید آیه دلالت بر مشتبه من حیث إنّه مشتبه ندارد، معلوم نیست؟؛ بلکه آیه به خوبی دلالت بر مدّعا دارد. مفاد آیه همان مفاد قبح عقاب بلا بیان است، و به خوبی دلالت بر آن دارد و تردیدی در این معنا نیست. نکتهای در اینجا وجود دارد که دقّت بر روی آن لازم است. و آن این که امام(رضوان الله علیه) نیز تا اینجا به همین نتیجه رسیدند که آیه دلالت بر مدعا دارد؛ اما اگر بعداً اخباریها با ادلهی احتیاط بگویند احتیاط هم به منزله بیان و رسول است، اگر بتوانند این را اثبات کنند و وجوب شرعی احتیاط اثبات شود، در این صورت، ادله احتیاط بر این آیه شریفه ورود پیدا میکند؛ اما اگر گفتیم مفاد ادله احتیاط وجوب شرعی احتیاط نیست و بلکه ارشادی است، دیگر بر این آیهی شریفه ورود ندارد. پس، به نظر ما این آیهی شریفه به خوبی بر برائت دلالت دارد.
بحث از این آیه تمام شد؛ البته فقط کلام مرحوم اصفهانی باقی ماند که انصافاً بسیار مطلب جالبی است. ایشان در اثبات ملازمه بین استحقاق و فعلیت و اینکه اگر یکجا فعلیت نبود، استحقاق هم نیست، فرقی بین ثبوت و اثبات نمیگذارد. این کلام چون مطلب خوبی است، فردا بیان خواهیم کرد. آیه بعد که مورد بررسی قرار میدهیم، آیه هفتم سوره مبارکه طلاق است (لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ ءَاتَاهَا) است، رسائل و کفایه مرحوم آخوند را ببینید؛ و همچنین جلد 3 فوائد الاصول صفحه 331 و جلد 3 نهایة الافکار صفحه 201، و جلد 4 منتقی الاصول صفحه 377. وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
نظری ثبت نشده است .