موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۹/۲
شماره جلسه : ۳۷
-
استدلال به آیه 145سوره انعام بر برائت-
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسی استدلال به آیه 145 سوره انعام بر برائت
یکی از آیاتی که مرحوم شیخ اعظم انصاری در رسائل و قبل از ایشان بزرگان دیگری مثل مرحوم میرزای قمی در قوانین به عنوان برائت استدلال کردند، آیه شریفه 145 سوره انعام است: (قُلْ لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ) . در این آیه شریفه خداوند به پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) تلقین میکند و تعلیم میکند که چگونه یهود برای خودشان تشریع کرده بودند و مواردی که از نظر خداوند حرام نبوده، آنها برای خودشان جزء محرمات قرار دادند. خداوند به پیامبر میفرماید: این چنین با یهود محاجّه کن و در مقابل تشریع آنها جواب بده؛ بگو: «قُلْ لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا» ، در آنچه که به من وحی شده حرامی را نمییابم؛ یعنی آنچه را که شما الآن به عنوان محرّم قراردادهاید، من در آنچه که به من وحی شده، به عنوان حرام نمییابم. شاهد در صدر آیه است که « قُلْ لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ» ؛ و بیان استدلال آن است که خداوند تبارک و تعالی در آیه به عدم الوجدان تعبیر کرده است؛ یعنی اگر در مورد حرامی، فحص کردیم و چیزی نیافتیم، حق نداریم آثار حرمت را بر آن بار کنیم؛ و باید آثار حلیّت را بر آن بار کنیم؛ و این، بعینه مدّعای برائتیهاست. برائتیها در شبههی تحریمیه میگویند: اگر ما شک کردیم شیئی حرام است یا حرام نیست و فحص کردیم در میان ادله و دلیلی برای حرمت آن نیافتیم، برائت را در مورد آن جاری میکنیم. حال، آیه میفرماید وقتی بر چیزی دلیل حرمت پیدا نکردید، حق ندارید بگوئید حرام است؛ آیه دلالت میکند بر جواز أکل مشتبه.اشکالات مرحوم شیخ انصارى بر استدلال به آیه
اشکال دوم مرحوم شیخ این است که میفرمایند اگر ما دلالت آیه را بپذیریم و بگوئیم اشعار نبوده و قویتر از اشعار، دلالت دارد، اما «غایةُ مدلولها کون عدم وجدان التحریم فیما صدر عن الله تعالی من الأحکام یوجب عدم التحریم» آیه میگوید در احکامی که از طرف خداوند صادر شده، اگر بر مورد مشتبه حکمی به نام حرمت نیامده، دلالت بر عدم تحریم دارد. آیه دلالت بر این دارد که اگر پیامبر در میان احکام کثیرهای که از طرف خداوند صادر شده، نسبت به این مورد بیانی برای تحریم نفرموده، باید بگوئیم این عدم الوجدان دلالت بر عدم تحریم دارد. اما این غیر از مدّعای برائتیها و محل نزاع است؛ زیرا، در محل نزاع میخواهیم بگوئیم آنچه ما از احکام در اختیار داریم، و یقین و علم اجمالی داریم که بسیاری از احکام از ما به سبب ظلم ظالمین، غصب غاصبین و.. مخفی شده و به دست ما نرسیده است، برائتیها با این فرض میخواهند بگویند باید برائت را جاری کنیم؛ در حالی که آیه بر این مورد دلالت ندارد.
مناقشه در اشکالات مرحوم شیخ انصارى
در مورد اشکال اول که خود مرحوم شیخ نیز نسبت به آن تسلیم شدند که «سلمنا دلالتها»؛ اما اشکال دوم مرحوم شیخ قابل جواب است. جوابش این است که در این آیهی شریفه، پیامبر(صلوات الله علیه) در مقام محاجّهی با یهود است؛ وقتی در مقام محاجه با یهود است، یعنی شما هم اگر چیزی نیافتید باید به عدم حرمت حکم کنید. پس، اگر میخواستیم مسئله را بالنسبه إلی النبی مطرح کنیم، نبی اکرم(صلوات الله علیه) تمام آنچه را که از جانب خدا آمده احاطه دارد و اگر در میان آنها چیزی را به عنوان حرام ندید، یدلّ علی عدم التحریم؛ اما چون در این آیهی شریفه پیامبر در مقام محاجّهی با یهود است، یعنی همانطور که من لا أجد، شما هم لا تجدونَه، شما نیز در میان آنچه که در شریعتتان به عنوان محرّمات ذکر شده، این مواردی که الآن به عنوان حرام ذکر میکنید، نیست؛ و همین مقدار که دلیل بر حرمت ندارید، کافی است برای حکم به عدم حرمت. بنابراین، این بیان مرحوم شیخ را میتوانیم اینطور جواب دهیم که اگر آیه در مقام محاجه نبود، اشکال شما وارد بود؛ اما چون آیه در مقام محاجّهی با یهود است، این اشکال وارد نیست.اشکالات مرحوم سید یزدى بر استدلال به آیه
اما دو شکالی که مرحوم سید یزدی در حاشیه دارد، ایشان در صفحه 55 از جلد دوّم گویا اشکالات مرحوم شیخ را نپسندیده و فرموده أولی این است که اینطوری جواب داده شود. اشکال اول این است که تعبیر «لا أجد» کنایه است و در مقام مُجادلهی احسن، این تعبیر به عنوان کنایه آورده میشود؛ یعنی به جای اینکه بگوید «إنّما حرّمتموه من قبل أنفسکم غیر محرّمٍ» به جای اینکه به یهود با صراحت بفرماید آنچه را که بر خودتان حرام کردید، حرام نیست، میفرماید «لا أجد». پس، معنای لغوی «لاأجد» اراده نشده است؛ و در صورتی این تعبیر برای استدلال به برائت مفید است که معنای لغویاش اراده شود. اما این تعبیر به عنوان کنایه است، مثل اینکه گاه شخصی میداند در منزلی آب وجود ندارد، ولی میگوید «لا یوجد فی البیت ماء» ، یا میداند کسی در خانه نیست و میگوید «لا یوجد فی البیت رجلٌ» . این اشکال اول مرحوم سید.
نظری ثبت نشده است .