موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۱/۱۸
شماره جلسه : ۸۵
-
کلام مرحوم شیخ در مورد روایت سکوت
-
بیان احادیث حلّ
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
نکتهی دیگری را در تکمیل تحقیق بحث جلسه گذشته عرض کنیم و بعد وارد بحث روایات حل شویم.
تکمیل مباحث جلسه گذشته در مورد روایت سکوت
اگر فقیهی اثبات کرد که حق استیلاد برای مرد هست، اگر زن حامله شد بدون اجازه شوهر، حق اسقاط جنین ندارد در فرضی که اسقاط جایز است؛ اگر کسی باز قائل شد قبل از ولوج روح اسقاط مطلقاً جایز است منافات هم ندارد با اینکه باید دیه او پرداخت بشود؛ اما این باید از مرد اجازه بگیرد. اگر گفتیم این استیلاد برای زن است، زن نیاز ندارد از مرد اجازه بگیرد. اینها فروعی است که مطرح میشود. این مورد از مواردی است که نمیتوانیم بگوییم موضوع نداشته، در زمان قدیم، در این مورد نزاع نبوده و معمولاً مرد و زن وقتی باهم ازدواج میکردند بنایشان بر استیلاد بوده؛ اما در زمان ما مع الاسف این مسئله واقع شده است که حتی گاه بعضی از زنها که میخواهند با مردی ازدو اج کنند، زن میگوید من ده سال میخواهم درس بخوانم و در مدت این ده سال شما از من بچهدار نباید بشوی. در زمان ما این مسائل پیش آمده است. در زمان ائمه بر وفق طبیعت، مرد و زن زندگی را آغاز میکردند و بچهدار هم میشدند و هیچ این مسائل نبود؛ اما الآن هست. آیا زن باید شرط کند یا اگر شرط هم نکرد، بعد از ازدواج تا زمانی که زن موافقت نکرده، مرد حق ندارد او را مستولیده کند.
آنچه میخواستم ذهن آقایان رویش باز بشود در این مورد، این است که ممکن است بگوییم این مورد از مواردی است که "إنّ الله سکت عن أشیاء". بالاخره این که شارع میگوید "فلا تتکلفوها" یعنی شما در مواردی که سکوت است، ـ فرض میکنیم سکوت یعنی روایتی هم صادر نشده است، نه اینکه صادر شده و به دست ما نرسیده باشد ـ اینجا وقتی ساکت شده، شارع دیگر اختیار را به دست خود افراد داده؛ و هیچ راهی وجود ندارد غیر از توافق. در فقه اگر دنبال کنیم، فروعات زیادی را میشود از مصادیق "إنّ الله سکت عن أشیاء" قرار داد. یک تعبیری را عرض کردم برخی از بزرگان دارند به نام "منطقة الفراغ"؛ منطقه الفراغ یعنی منطقهای که شرع در آنجا دلیلی خاصی را وارد نکرده است و دست فقیه از دلیل خالی است. البته عرض کردم معانی دیگری هم برایش شده است؛ بگوییم آنها همه از موارد "إنّ الله سکت عن أشیاء" است. اینها نکاتی بود که به عنوان تکمیل مطالب قبل لازم بود بیان کنیم.
بیان احادیث حلّ
نظری ثبت نشده است .