موضوع: برائت
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۳/۳
شماره جلسه : ۱۱۱
-
بررسی بقیه اشکالات مرحوم امام خمینی بر کلام شیخ انصارى
-
اشکال مرحوم امام بر مرحوم آشتیانی
-
نظر استاد محترم در مورد دلالت صحیحه ابن بشیر بر برائت
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
-
جلسه ۱۱۹
-
جلسه ۱۲۰
-
جلسه ۱۲۱
-
جلسه ۱۲۲
-
جلسه ۱۲۳
-
جلسه ۱۲۴
-
جلسه ۱۲۵
-
جلسه ۱۲۶
-
جلسه ۱۲۷
-
جلسه ۱۲۸
-
جلسه ۱۲۹
-
جلسه ۱۳۰
-
جلسه ۱۳۱
-
جلسه ۱۳۲
-
جلسه ۱۳۳
-
جلسه ۱۳۴
-
جلسه ۱۳۵
-
جلسه ۱۳۶
-
جلسه ۱۳۷
-
جلسه ۱۳۸
-
جلسه ۱۳۹
-
جلسه ۱۴۰
-
جلسه ۱۴۱
-
جلسه ۱۴۲
-
جلسه ۱۴۳
-
جلسه ۱۴۴
-
جلسه ۱۴۵
-
جلسه ۱۴۶
-
جلسه ۱۴۷
-
جلسه ۱۴۸
-
جلسه ۱۴۹
-
جلسه ۱۵۰
-
جلسه ۱۵۱
-
جلسه ۱۵۲
-
جلسه ۱۵۳
-
جلسه ۱۵۴
-
جلسه ۱۵۵
-
جلسه ۱۵۶
-
جلسه ۱۵۷
-
جلسه ۱۵۸
-
جلسه ۱۵۹
-
جلسه ۱۶۰
-
جلسه ۱۶۱
-
جلسه ۱۶۲
-
جلسه ۱۶۳
-
جلسه ۱۶۴
-
جلسه ۱۶۵
-
جلسه ۱۶۶
-
جلسه ۱۶۷
-
جلسه ۱۶۸
-
جلسه ۱۶۹
-
جلسه ۱۷۰
-
جلسه ۱۷۱
-
جلسه ۱۷۲
-
جلسه ۱۷۳
-
جلسه ۱۷۴
-
جلسه ۱۷۵
-
جلسه ۱۷۶
-
جلسه ۱۷۷
-
جلسه ۱۷۸
-
جلسه ۱۷۹
-
جلسه ۱۸۰
-
جلسه ۱۸۱
-
جلسه ۱۸۲
-
جلسه ۱۸۳
-
جلسه ۱۸۴
-
جلسه ۱۸۵
-
جلسه ۱۸۶
-
جلسه ۱۸۷
-
جلسه ۱۸۸
-
جلسه ۱۸۹
-
جلسه ۱۹۰
-
جلسه ۱۹۱
-
جلسه ۱۹۲
-
جلسه ۱۹۳
-
جلسه ۱۹۴
-
جلسه ۱۹۵
-
جلسه ۱۹۶
-
جلسه ۱۹۷
-
جلسه ۱۹۸
-
جلسه ۱۹۹
-
جلسه ۲۰۰
-
جلسه ۲۰۱
-
جلسه ۲۰۲
-
جلسه ۲۰۳
-
جلسه ۲۰۴
-
جلسه ۲۰۵
-
جلسه ۲۰۷
-
جلسه ۲۰۹
-
جلسه ۲۱۰
-
جلسه ۲۱۱
-
جلسه ۲۱۲
-
جلسه ۲۱۳
-
جلسه ۲۱۴
-
جلسه ۲۱۵
-
جلسه ۲۱۶
-
جلسه ۲۱۷
-
جلسه ۲۱۸
-
جلسه ۲۱۹
-
جلسه ۲۲۰
-
جلسه ۲۲۱
-
جلسه ۲۲۲
-
جلسه ۲۲۳
-
جلسه ۲۲۴
-
جلسه ۲۲۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسی بقیه اشکالات مرحوم امام خمینی بر کلام شیخ انصارى
مناقشه در اشکال پنجم مرحوم امام: به نظر میرسد این اشکال هم قابل جواب باشد؛ به این صورت که تقسیم غافل به قاصر و مقصر درست نیست. مقسم این تقسیم ملتفت است و کسی که التفات دارد؛ این است که «إمّا أن یکون قاصراً و إمّا أن یکون مقصراً» اما کسی که غافل محض است، مثل همین آدمی که اساساً در ذهنش خطور نکرده که حج دارای تروک احرام است، اصلاً در ذهنش خطور نکرده که پوشیدن قمیص در حال احرام ممکن است حرام باشد، همهی یقینش هم این بوده که به جایی برود و تلبیه بگوید و طواف کند و سعی کند و از احرام بیرون بیاید و در عمرهی مفرده تقصیر کند، اصلاً چیزی به نام تروک احرام در ذهنش خطور نکرده است. بنابراین، به نظر میرسد این تقسیم که بخواهیم بگوئیم غافل «إمّا أن یکون قاصراً و إمّا أن یکون مقصراً» تقسیم درستی نیست؛ غافل همیشه قاصر است و غافل مقصّر نداریم. بنابراین، اینجا هم حق با مرحوم شیخ است که اگر جهالت را به معنای غافل بگیریم، تخصیص لازم نمیآید. و این اشکالی که امام (رضوان الله تعالی علیه) بر مرحوم شیخ وارد کردند، اشکال واردی نیست.
اشکال مرحوم امام خمینی بر مرحوم آشتیانی
نتیجه کلام مرحوم امام خمینی
اما نتیجهای که امام(رضوان الله علیه) گرفتند این است که جهل در روایت را به یک معنای عامی میگیرند؛ هرچند این نکته در کتاب تهذیب الاصول تصریح نشده، اما میفرمایند «أیّ رجلٍ رکب أمراً بجهالة» اگر کسی فعلی را از روی جهالت بیاورد، چه این جهالت غفلت باشد و چه عدم العلم باشد، یعنی کسی که علم به حکم ندارد، حکمی را احتمال میدهد، ولی علم به آن ندارد؛ تفحص میکند و اطلاع بر آن پیدا نمیکند «و بقی شاکاً و جاهلاً» که این میشود جاهلِ ملتفت، رفته تفحص هم کرده ولی پیدا نکرده «أیّ رجلٍ رکب أمراً بجهالةٍ» شامل این هم میشود و مفید برای ادعا هست.نظر استاد محترم در مورد دلالت صحیحه ابن بشیر بر برائت
به نظر ما همین فرمایش تام است؛ یعنی هرچند که مورد روایت جاهلِ غافل است، چون شخص میگوید «جئت أحجّ لم أسئل أحداً عن شیئٍ» این عبارت ظهور خیلی روشن در غافل دارد؛ اما در جوابی که امام علیه السلام میفرمایند، کلمهی جهالت عام است. اولاً دقت بفرمایید که اگر امام علیه السلام خصوص غافل را میخواستند بیان کنند، باید تفصیل میدادند و میفرمودند: جهالتی که از روی غفلت باشد، باید بین غافل و ملتفت تفصیل میدادند که تفصیل ندادند. این یک نکتهی اجتهادی خوبی است؛ میگوئیم امام علیه السلام در مقام بیان یک ضابطهی کلی است، که مرحوم امام به این نکته در تهذیبالاصول اشاره فرمودهاند و نکتهی بسیار مهمی است. سائل یک مورد جزئی را سؤال کرده و امام علیه السلام میتوانست بفرماید حج تو باطل نیست و لازم نیست کفاره بدهی؛ اما میآید یک ضابطهی کلی بیان میکند؛ تفصیل هم نمیدهد. ترک الاستفصال یک نکتهی اجتهادی خیلی مهمی در فقه الحدیث است. اگر امام علیه السلام به شخص میفرمودند که حج تو صحیح است و لازم نیست کفاره بدهی، نمیتوانیم این نکتهی اجتهادی را ضمیمه کنیم و بگوئیم امام ترک الاستفصال کرده است؛ آنجا خود شخص غافل است، امام علیه السلام هم به این آدم غافل میخواهد بگوید بر تو چیزی نیست؛ اما وقتی یک ضابطهی کلیه بیان میکند و ترک الاستفصال میکند، باید بگوئیم: پس، فرقی بین غافل و ملتفت نیست.و هر دو این عنوان را دارند که أیّ رجلٍ رکب أمراً بجهالةٍ فلا شئ علیه .
نظری ثبت نشده است .