درس بعد

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 3

درس قبل

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 3

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۷/۲۰


شماره جلسه : ۱۰

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • دليل او محقق اصفهاني برتأييد مشهور، و نقد دليل اول، تذکر استاد نسبت به دقّت در کلمات محقق اصفهانی(ره) نقد استاد بر دليل اصفهاني، بيان دليل دوم اصفهاني، معناي ضمان در نظر اصفهاني.

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


چکیده بحث گذشته

بحث در اين بود كه پس از اينكه قول شيخ طوسي(ره) و محقق نراقي(رض) باطل شد، چه دليلي براي قول مشهور وجود دارد كه مشهور قائلند از اين روايت، «ضمان» استفاده مي‌شود. اين نكته را هم عرض كنيم كه بعد از بحث استفاده ضمان، خواهيد ديد كه يكي از آثار مهم و ثمراتي كه اين بحث دارد اين است كه طبق قول شيخ(ره) كه فرمود ما از روايت، وجوب تكليفي ردّ را استفاده مي‌كنيم و محقق نراقي(رض) که فرمود وجوب تكليفي حفظ را استفاده می‌کنیم، ما نمی‌توانیم از اين روايت، براي ضمان صبي يا مجنون چيزي را استفاده كنيم و ظاهراً تنها مستند مشهور كه قائلند اگر صبي بر مال كسي يد پيدا كرد ضامن است، همين «علي اليد» است. لذا اين بحث ثمره‌ي مهمي دارد كه ما اين روايت را چگونه تفسير كنيم. براي قول مشهور، سه دليل را از كتاب العناوين نقل كرديم، كه انصافش اين است كه غير از دليل دوم كه بگوئيم متبادر از اين تركيب در نزد عرف؛ عبارت از ضمان است، آن دو دليل ديگر ضعيف بود.


دلیل اول محقق اصفهانی(قده) بر قول مشهور

محقق اصفهاني(ره) در حاشيه مكاسب، ج1، ص302 براي قول مشهور دو بيان ذكر كرده‌اند: بيان اول اين است كه ما ضمان را «ضمان تقديري» و «ضمان بالقوة» بگيريم و بگوئيم روايت مي‌گويد؛ اگر كسي بر مال ديگري يد پيدا كرد، در صورتي كه تلف شود ضمان وجود دارد، اما اگر تلف نشود ضماني در كار نيست. نگوئيم نسبت به اين مالي كه شما يد پيدا كرديد، ضمان فعلي باشد، بلكه ضمان بالقوه قائل شويد.


نقد دلیل اول

اشكال اين است كه در اين روايت، غايت كه عبارت از «حتي تؤدّيه» مي‌باشد، ظهور در فعليت دارد. ديروز هم اين نكته را عرض كرديم كه «حتي تؤدّيه» ؛ يعني بالفعل ادا كنيم. ظهور در «أداي بالفعل» دارد. به محقق اصفهاني(ره) مي‌گوئيم خود شما به ما آموختید كه اگر غايت، ظهور در فعليت داشته باشد، مغيّی هم بايد فعلي باشد. چرا در اينجا مغيّی را به ضمان بالقوة تفسير كرديد؟ ايشان در جواب نكته‌اي دارند كه مي‌فرمايند براي اين غايت كه ظهور در فعليت دارد، همين مقدار كه سبب ضمان، فعلي است، سبب ضمان؛ يد است، الآن بالفعل بر مال غير، يد پيدا كرده، همين مقدار كه سبب ضمان، فعليت دارد، براي غايت فعلي كافي است. عبارت ايشان این است: «و يمكن تقريب ما عن المشهور من الضمان بالقوة: بأنّ الموجب للخسارة على تقدير التلف حيث إنّه اليد و هو فعليّ، صحّت الغاية بنحو التحديد للموضوع لثبوت المغيا بثبوت مقتضيه لا بثبوت علّته التامّة» ؛ ايشان مي‌فرمايد مشهور، قائل به ضمان بالقوة شده‌اند.

محقق اصفهاني(ره) اين را به مشهور نسبت مي‌دهند، كه مشهور مي‌خواهند بگويند كه روايت مي‌گويد اگر تلف شد، ضمان در كار است، اما اگر تلف نشد، ديگر ضمان نيست. اینکه آيا اين نسبت درست است يا نه، خواهم گفت، اما ايشان به مشهور نسبت مي‌دهد كه مشهور، قائل به ضمان بالقوه است. آنچه كه سبب اين است كه اگر تلف شد، شخص غرامت دهد، اين است كه يد پيدا كرده و ید فعلي است. اين موجب، يعني اين يد، فعليت دارد. و چون سبب ضمان، فعلي است -و لو خود ضمان تقديري است- در فعليت غايت كفايت مي‌كند، براي اينكه غايت، موضوع را محدّد و مضيّق كند. هر غايتي مضيق مي‌كند، اگر گفتيم تا فلان زمان، اين كار را انجام بده، اين غايت، موضوع را تضييق مي‌كند، چون مغيّی، به سبب ثبوت مقتضي‌اش -كه همين يد است- ثابت است، نه به ثبوت علت تامّه -علت تامّه، تلف است-. تلف الان واقع نشده، اما مقتضي براي ضمان، كه عبارت از يد است، اين يد فعليت دارد.


تذکر استاد نسبت به دقّت در کلمات محقق اصفهانی(ره)

اين نكته را داخل پرانتز عرض كنيم؛ كه هم در اصول و هم در فقه؛ من مقيّد هستم كه واقعاً آراء محقق اصفهاني(ره) را متعرض شويم. يك مطلبي در حوزه در همين سطوح بحث خارج، بين فضلا معروف است كه عبارات محقّق اصفهاني(ره) خيلي غامض و مشكل است و نبايد سراغ كلام ایشان رفت. گاهي اوقات هم يك حرفي معروف شده كه مي‌گويند فقه محقّق اصفهاني، اصول است، و اصولش هم فلسفه است، و فلسفه‌اش هم چيز ديگري است. به نظر من اینها إجحاف در حق محقّق اصفهاني(ره) است. الآن بسیاری از نکات اساسی و کلیدی اصولي كه محقق خوئي(قده) دارند، در حاشيه محقق اصفهاني(ره) در حاشيه بر كفايه است. عجیب اینجاست که چطور شده محقّق خوئي(ره) كه شاگرد محقق اصفهاني(ره) بوده، در مكاسب أصلاً آراي ایشان را متعرض نمي‌شود إلا در مواردی خيلي كم، بيشتر آراي محقق ايرواني(ره) را متعرض مي‌شود، اما امام(رض) با اينكه شاگرد محقق اصفهاني(ره) نبودند، مكاسب ایشان مملو از نكات و دقايقي از محقق اصفهاني(ره) است، البتّه اشكال هم مي‌كنند. اما معلوم مي‌شود كه امام(ره) خيلي به كلمات مرحوم اصفهاني(ره) اعتنا داشتند. هدفم از اين جملات اين بود كه اين حرف را نپذيريد و اگر واقعاً مي‌خواهيد ملّا شويد، يكي از كتابهايي كه در اصول و در فقه حتماً بايد با آن ارتباط داشته باشد، حاشيه محقق اصفهاني(ره) بر كفايه و حاشيه ایشان بر مكاسب است. تا انسان بخواهد بر عبارات محقق اصفهاني(ره) مسلط شود، زمان مي‌برد.

گاهي اوقات من خودم يك ساعت، در دو سه سطر از كلمات ایشان وقت صرف كردم، اما خيلي ارزش دارد، و انسان مي‌تواند خيلي نكات را به دست بياورد. لذا حتماً به كلمات محقق اصفهاني(ره) اهتمام داشته باشيد. گاهي اوقات مي‌گويند درس فلان آقا حرفهاي محقق اصفهاني(ره) است و حرفهاي او هم كه فقهش فقه نيست و اصولش اصول نيست. اینها حرفهايي است كه واقعاً درست نيست. محقق اصفهاني(ره) از كساني است كه انسان مي‌تواند بگويد در هر روز، از شانزده هفده ساعتي كه كار مي‌كرده، پانزده ساعتش را فكر مي‌كرده، هر سطري كه نوشته پيداست كه چقدر با فكر همراه بوده. مثل كتابهاي امروز نيست كه انسان بلافاصله قلم به دست بگيرد، فردا صد صفحه منتشر كند. تمام آنها همراه با فكر است و آن هم پيداست خيلي عميق. مردي كه بر فلسفه و اصول مسلط بوده، بر فقه كاملاً مسلط بوده، لذا حتماً از كتب ايشان استفاده بفرماييد. اين دقايقي كه ما امروز بيان كرديم، جاي ديگر ملاحظه نمي‌كنيد. يك روايت است، مشهور اگر به ضمان تقديري معنا كنند، با اين غايت كه ظهور در فعليت دارد، بايد چكار كرد؟ راه حلش را محقق اصفهاني(ره) ذكر كرده، كه همين مقدار كه مقتضی برای مغيّی موجود است، يعني مقتضي كه عبارت از يد باشد، يد، مقتضي براي ضمان است، كسي كه يد پيدا كرد بر مال ديگري، همين مقدار در فعليت غايت كافيست.


نقد استاد بر کلام محقق اصفهانی(ره)

گر چه محقق اصفهاني(ره) در صدد توجيه براي كلام مشهور بوده و در حقيقت يك اشكالي را با اين بيانش حل كرده و آن اين است كه مشهور ضمان را مي‌گويند و ضمان هم بر فرض تلف است، تلف كه الآن واقع نشده، پس ضمان تقديري است، غايت با ضمان تقديري چگونه سازگاري دارد؟ محقق اصفهاني(ره) اين را توجيه كرده، اما اين به عنوان اثبات كلام مشهور نيست. نكته و تعلیقه‌‌اي كه ما داريم اين است كه كلام محقق اصفهاني(ره) توجيه كلام مشهور است، نه اثبات كننده كلام مشهور. براي فعليت غايت، لازم نيست خود مغيّی فعلي باشد، بلكه اگر سبب مغيّی هم فعلي شد كفايت مي‌كند.


دلیل دوم محقّق اصفهانی(ره)

ايشان در اين دلیل مي‌فرمايند ما ضمان را به ضمان فعلي معنا مي‌كنيم، اما مقصود از ضمان فعلي؛ عهده است. يعني چه؟ مي‌گوئيم وقتي كسي بر مال غير، يد پيدا كرد، عقلا اعتبار مي‌كنند که عهده و ذمّه اين شخص مشغول است. يعني عقلا براي انسان يك ذمّه‌اي اعتبار مي‌كنند كه خود ذمّه، يك امر اعتباري است. ذمّه كه قابل نشان دادن نيست كه بگوئيم اين ذمه است، اشتغال ذمه و برائت ذمه اعتباري است. گاهي اعتبار مي‌كنند كه اين ذمّه مشغول است و گاهي هم اعتبار مي‌كنند كه اين ذمّه خاليست. يك وقت كسي مي‌گويد شما بر گردن من هيچ حقي نداري، يعني ذمّه من خالي از حق شماست، يك وقت هم حق داري و ذمّه من مشغول به حق شماست. پس بگوئيم وقتي انسان بر مال غير، يد پيدا كرد و مال غير، متعلق حق‌ قرار گرفت، اين مال در عهده اين ذو اليد می‌آید، نه اينكه مال خارجي مي‌آيد، بلكه عقلا اعتبار مي‌كنند وجود اين مال را بر ذمّه و عهده‌ی شخص. خود مال خارجي كه معنا ندارد كه بر عهده و ذمّه بيايد، چون اينها امر اعتباري‌اند، وقتي مي‌گوئيم «أخذ مال» و «يد بر مال غير»، معنايش اين است كه اين مال را عقلا اعتبار مي‌كنند بالفعل بر ذمّه‌ي شخص. اين مقداري كه من تتبع كردم؛ تا قبل از محقق اصفهاني(ره) كسي اين حرف را نزده، تا قبل از ایشان مي‌گفتند «علي اليد» مي‌گويد اگر بر مال كسي يد پيدا كردي و تلف شد، ضامني. وقتي تلف شد بايد خسارتش را بدهي. تا قبل از ایشان، ضمان را به خسارت معنا مي‌كردند.

 

معنای ضمان نزد محقق اصفهانی(ره)

عبارت مكاسب در ذهن شريفتان هست كه شيخ(ره) در مكاسب فرمود «و الضمان بمعنی دركه علي اليد» ، شيخ هم در مكاسب فرمود ضمان يعني اينكه اگر مال از بين رفت، تدارك و خسارت مال، بر ضامن است. يعني ضمان را روي فرض تلف می‌آوردند، به معناي تدارك، جبران خسارت. اما محقق اصفهاني(ره) مي‌فرمايد معناي ضمان، خسارت و جبران خسارت نيست، ضمان؛ يعني عقلا اشتغال ذمّه‌ي اين شخص را اعتبار مي‌كنند. بر اين مال خارجي تا الان يد نداشتم، مال مردم بوده، حالا كه دست روي آن گذاشتم و در اختيار خودم قرار دادم، عقلا اعتبار مي‌كنند وجود اين مال را در عهده شما، در عهده ذو اليد. اين مي‌شود ضمان. اصلاً الآن بحث تدارك و خسارت نيست. اگر روايت را اينطور معنا كرديم؛ أصلاً روايت -و لو اينكه محقق اصفهاني(ره) به اين تصريح نكرده- نياز به تقدير هم ندارد، چون ضمان «علي اليد ما أخذت» يعني مأخوذ بر عهده ذو اليد مي‌آيد، عهده‌ی ذو اليد، اعتباري است و عقلا اعتبار مي‌كنند كه اين مأخوذ، بر عهده او می‌آید.

آنگاه محقق اصفهاني(ره) مي‌فرمايد اين حرفي كه ما مي‌زنيم؛ يك آثار تكليفي دارد و يك آثار وضعي دارد. مي‌گوئيم وقتي عقلا اعتبار كردند اين مال را بر عهده شما، اثر تكليفي‌اش اين است كه بايد اين مال را رد كنيم، اثر تكليفي دومش اين است كه اين مال را بايد حفظ كني، اثر وضعي هم دارد و آن اين است كه اگر اين مال از بين رفت، باید بدلش را بدهي. پس ما نه روايت را به حكم تكليفي معنا مي‌كنيم مثل شيخ(ره) و نراقي(رض) و نه به خصوص حكم وضعي ضمان معنا مي‌كنيم. بلکه مي‌گوئيم روايت دلالت بر اشتغال عهده دارد، اشتغال عهده؛ هم آثار تكليفي دارد و هم آثار وضعي دارد. مي‌فرمايند كه اين جمله كه كسي به كسي بگويد «ألق مالَكَ في البحر و عَليَّ ضِمانُه» ؛ مالت را به دريا بينداز ضمانش بر من، در اين «عليّ ضمانه»، اگر ضمان را به خسارت معنا كنيد، اشكال دارد.

«ضمانه»
به اين معنا نيست، يعني من الان به عهده مي‌گيرم، «علي ضمانه» يعني «عليّ عهدته» . راهي كه محقق اصفهاني(ره) طي كرده؛ مستقيم به حكم تكليفي يا حكم وضعي معنا نمی‌کند، مي‌گويد روايت دلالت بر اشتغال عهده دارد، روايت دلالت بر ضمان فعلي دارد؛ به اين معنا كه بالفعل عهده مشغول است. يك ضمان فعلي داريم كه مشهور به آن مي‌گويد «ضمان فعلي»؛ يعني مي‌گويد مال الآن تلف شد و بالفعل ضمان مي‌آيد. آن ضمان فعلي مشهور را هم كاري نداريم. «ضمان فعلي» كه محقق اصفهاني(ره) مي‌گويد يعني الآن بالفعل عهده شما مشغول است. يعني عقلا اعتبار مي‌كنند كه اين مال بر عهده مي‌آيد، آثار تكليفي و وضعي هم دارد. آنگاه دو مؤيد بر كلام محقق اصفهاني(ره) ذكر مي‌كنيم، يكي اينكه اين تقسيم حكم، به تكليفي و وضعي، در زمان پيامبر(ص) که نبوده، اين را بعداً فقها در اصول و فقه‌ بیان کرده‌اند. پس روايت را نمی‌توان مستقيم به حكم تكليفي يا وضعي معنا كرد. مؤيّد دوم همين است كه ايشان هم اشاره كردند؛ عرفاً و لغتاً در خود كلمه «علي»، معناي عهده اشراب شده، وقتي مي‌گوئيم «عليّ» يعني «علي عهدته» . نكته سوم، نکته‌ای است که هم مؤیّد محقق اصفهانی(ره) است و هم مي‌توانيد در ردّ بر شيخ(ره) و محقق نراقي(ره) بیان کرد، و لو اينكه به هر كدام از أنظارشان اشكالاتي كرديم.

نكته سوم اين است كه كلمه «يد» خودش قرينه است كه پيامبر(ص) در صدد بيان حكم تكليفي نبوده. اگر به كسي مي‌خواهيم بگوئيم كه مال كسي را حفظ كن، نمي‌گوئيم «علي يدك» . به كسي بخواهيم بگوئيم مال كسي را رد كن، نمي‌گوئيم «علي يدك». اين «علي اليد» خودش قرينه اين است كه يك حكم تكليفي محض نیست. پس اينجا محقق اصفهاني(ره) روايت را به «عهده» معنا كردند و اين «عهده» در خود كلمه «علي» إشراب شده. لذا حال كه اينطور مي‌گوئيم، تقدير هم لازم نيست. روي قول شيخ طوسي(ره) مي‌گفتيم «علي اليد ردّ ما أخذت»، طبق قول محقق نراقي(ره) مي‌گفتيم «علي اليد حفظ ما أخذت» ، طبق قول مشهور مي‌گوئيم «علي اليد ضمان ما أخذت» ، حالا ما ضمان را به همان عهده معنا مي‌كنيم و «عهده» را هم از كلمه «علي» استفاده مي‌كنيم، مي‌گويد پس تقدير لازم ندارد. اگر ضمان را به عهده معنا نكنيم، كه قبل از محقق اصفهاني(ره) معنا نكردندف آن وقت باز آنجا بايد كلمه ضمان را در تقدير بگيريم و بگوئيم «علي اليد ضمان ما أخذت» . حالا عبارت محقق اصفهاني(ره) را ببينید. آخرين نظري كه ذكر می‌كنيم، نظر شريف امام(ره) است.

و صلی الله علی سیدنا محمد وآله اجمعین.


برچسب ها :

نظر مشهور در دلالت حدیث علی الید ادله مشهور بر استفاده ضمان از حدیث علی الید دلیل اول محقق اصفهانی بر نظر مشهور در دلالت حدیث علی الید نقد دلیل اول محقق اصفهانی بر نظر مشهور در دلالت حدیث علی الید تذکر استاد فاضل لنکرانی نسبت به دقّت در کلمات محقق اصفهانی دلیل دوم محقق اصفهانی بر نظر مشهور در دلالت حدیث علی الید معنای ضمان نزد محقق اصفهانی معنای ضمان از نظر شیخ انصاری نیاز به تقدیر در حدیث علی الید

نظری ثبت نشده است .