موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۲/۱۲
شماره جلسه : ۱۰۲
-
کلام امام(رض) در نقض اجاره بر عکس قاعده
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
کلام امام(رض) در نقض اجاره بر عکس قاعده
بحث در اين بود كه آيا «اجارهي فاسد»، نقض بر «عكس قاعده» هست يا خیر؟ كلمات و مطالب زیادی را در اينجا نقل كرديم. آخرين مطلبي كه هست اين است كه امام(رض) در آخر مطلب ميفرمايند نقض به عقد اجاره «يختلف باختلاف المباني»؛ يعني ما مطلقا نميتوانيم بگوئيم عقد اجاره، نقض بر عكس اين قاعده هست يا نقض بر عكس اين قاعده نيست، بلکه به اختلاف مباني مختلف ميشود. ميفرمايد روي اين مبنا كه بگوئيم اجاره، اقتضاي تسلیط بر عين ندارد، «لا تكون نقضاً علي عكس القاعدة» ، اگر گفتيم اجاره اقتضايي ندارد كه مستأجر مسلط بر عين باشد، اين نقض بر عكس قاعده نيست. سپس ميفرمايند «في موردٍ قلنا بعدم الضمان في الصحيح و الفاسد» ؛ اگر گفتيم نه در عقد صحيح ضمان است و نه در عقد فاسد، اينجا روشن است كه أصلاً ديگر نقضي وجود ندارد، اگر گفتيم عقد اجاره، اقتضاي تسلیط ندارد و در صحيح و فاسد نسبت به عين مستأجره ضمان نيست، اينجا نقض وجود ندارد.اگر گفتيم باء ظرفيت است و سببيت نيست، اين دو مورد نقض بر قاعده ميشود؛ يكي اينكه بگوئيم مالک اعتقاد دارد اجاره اقتضاي تسلیط دارد، دوم اينكه بگوئيم شرط ضمني در اينجا هست. ميفرمايد اگر اين دو مبنا را گفتيم و باء در اين قاعده را «باء ظرفيت» قرار داديم، اينجا نقض بر قاعده است. چون اينجا در صحيح اجاره ضمان نيست، چون وقتي ميگوئيم باء به معناي «في» است، در عقد اجارهاي كه اقتضاي تسلیط بر عين دارد، در اين عقد، ضماني نسبت به عين وجود ندارد، اما در عقد فاسد، قاعده اقتضاي ضمان ميكند، براي اينكه وقتي عقد فاسد شد، يد نسبت به اين عين ميشود يد مضمونه و اقتضاي فساد دارد. پس طبق اين مبنا كه اجاره، مقتضي تسلیط بر عين باشد، نتيجهاش همين بود كه عرض كردم، اما ميفرمايد «و أمّا بناءً على أنّ العقد يقتضي التسليط على العين المستأجرة، فالظاهر ورود النقض عليه»؛ اما اگر قائل شويم كه خود عقد اجاره، اقتضاي تسلیط دارد، اينجا نقض وارد ميشود، «سواء قلنا بأنّ الإجارة عبارة عن نقل المنافع، أو قلنا بأنّها إضافة خاصّة بين العين و المستأجر، أو غير ذلك فإنّه على جميع الاحتمالات، لا تنبغي الشبهة في أنّ العقد سبب لإيقاع حقّ للمستأجر على العين المستأجرة، و هو حقّ استيفاء المنفعة منها، كما هو مقتضى ارتكاز العقلاء في ماهيّة الإجارة، فحينئذٍ تكون العين أيضاً بنحوٍ مصبّ الإجارة»؛ اگر گفتيم كه خود عقد اجاره اقتضاي تسلیط مستأجر بر عين مستأجره را دارد، و لو در ماهيّت عقد اجاره نگوئيم ماهيتش تسلیط است، بلکه بگوئيم ماهیت آن؛ نقل منافع است، يا بگوئيم يك اضافهي خاص بين عين مستأجره و مستأجر است، امام(رض) ميفرمايد روي اين مبنا؛ اجارهي فاسد، يكي از موارد نقض برعكس قاعده است.
تحقیق استاد در این بحث
به مناسبت شهادت آيت الله مرتضي مطهري (ره)
تذکر: قبل از آغاز درس، يكي از شاگردان از حضرت استاد(دام ظلّه) تقدير و تشكر کردند. سپس حضرت استاد نسبت به شخصيت علمي استاد شهيد مطهري(ره) بياناتي داشتهاند که در ادامه میآید.
با عرض تبريك به مناسبت سي و يكمين سالگرد شهادت معلم بزرگ و شهيد؛ حضرت آيت الله مطهري(ره)، به همين مناسبت ما امروز با كسب اجازه از محضر استاد معظم(دام ظلّه) فقط خواستيم با دست خالي تقدير و تشكري از محضر حضرتعاليشان داشته باشيم. بالأخره ما سالياني در كنار سفرهي با عظمت علم و فقاهت اين پدر و فرزند كه بحمدالله گذشتگان ما هم فیض بردند و ما هم فیض میبریم، لازم بود كه حداقل تقدير و تشكري از استاد فرزانه و دانشمند معظم داشته باشيم. من به پاس خدمات و زحماتي كه استاد ارجمندمان دارند، فقط يك حديثي را تقديم ميكنم. امام صادق(ع) ميفرمايند: «مَنْ تَعَلَّمَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِيماً وَ قِيلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّه» ؛ در محضر دوستان، ترجمه حديث لازم نيست. به هر حال همين مقدار كه من يقين دارم كه به لطف خداوند متعال اگر اينگونه نبود، اين همه تأثير هم نبود، الحمدلله قطعاً در وجود استاد عزيزمان، خلوص با مراتب عاليه وجود دارد، و در محضر شما دوستان هم كه من اقرار ميكنم كه شما هم اخلاص داريد كه در درس شركت ميكنيد و اين همان چيزي است كه إنشاءالله مصداق اين حديث واقع ميشود.خداوند متعال به بركت دعاي استاد عزيزمان ما را لايق اين قرار دهد كه بتوانيم از درس و علمي كه خداي متعال اين سفره را باز كرده و در اختيار ما قرار داده، استفاده كنيم. يك روز که در خیابان در محضر استاد بودیم، يكي از بازاريهاي قم نزدیک آمدند و اين جمله را فرمودند كه «خوشا به حال شماها». من فكر كردم كه چيز ديگري ميخواهد بگويد، اول خيلي نگاهم خوب نبود، بعد ايشان فرمود كه «خوش به حال شمايي كه چنين استادي داريد، بدون اينكه شما متحمّل هزینهای شويد درس میخوانید». بالأخره هر جا كه درس ميخوانند يك شهريهاي پرداخت ميكنند ولی ما هم شهريه ميگيريم و هم مجاني درس ميخوانيم. اين چيز عجيبي است و ايشان فرمود كه خوش به حال شما كه داريد با اين ماهيت به صورت مجاني از اين افراد استفاده ميكنيد و فرمودند من اين آقا را از كوچكي ميشناختم كه بحمدالله ايشان همان لياقتي را دارند كه عدهاي دنبال ايشان به اين صورت حركت كنند و از علم ايشان استفاده كنند. براي سلامتي همه علماي اسلام و خدمتگزاران به اسلام و قرآن و همه اساتيد، به ويژه به روح مطهر و منوّر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني(ره) صلواتي را هديه ميكنيم. رحمت و رضوان خدا بر اين مرد بزرگ باد. همچنين برای سلامتي استاد معظم(دام ظلّه)؛ صلواتي بر محمّد و آل محمد عنايت بفرماييد.
بیانات حضرت استاد
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
من هم از اظهار لطفي كه شما دوستان و فضلا فرموديد تشكر ميكنم. مطالبي را ايشان فرمودند كه وقتي نقل ميكردند، آن قسمت كه مربوط به من است را گفتم كه تأسف اين است كه تمامش خيال است و إنشاءالله دعا کنیم كه واقعاً انسان به اين عناوين دست پيدا كند. واقع مسأله اين است كه اينكه بر ما عنوان «استاد» یا «معلم» اطلاق شود، غير از استعمال مجازي هيچ چيز ديگري نيست، آن هم استعمال مجازيي كه با صد علاقه بايد بالأخره صحتش را درست كرد. انسان تا وقتی معلّم خودش نباشد نميتواند معلم ديگران باشد. ما وقتي بزرگان و اساتيدي همچون مرحوم شيخ اعظم انصاري(قده)، مرحوم آخوند(ره)، محقق نائيني(ره)، امام(رض) را میبینیم، اينها چه افراد و چه شخصيتهايي بودند، ما كه فاصلهي زيادي با اينها داريم و تفاوت بسيار زياد است. بايد آنها را الگو قرار دهيم و ببينيم آنها چه كردند كه واقعاً در زندگي اينقدر موفق بودند. حالا چون امروز هم تناسب دارد با سالگرد شهادت استاد شهيد مرتضي مطهري(رض)، من در حالات ايشان فكر ميكردم كه اين جامعيّتي كه خداوند به اين مرد بزرگ عنايت كرد، معلول چه امری بود؟ آيا معلول آن استعداد بسيار زيادي بود كه مرحوم مطهري(ره) داشت؟
خيليها در زمان ما و قبل از این زمان، از استعداد قوي برخوردار بوده و هستند، از حافظهي قوي برخوردارند، بايد در اين تأمّل كنيم كه چه شد كه شخصيتي مثل مرحوم مطهري(ره)، مطهري شد و ما چه كنيم كه بتوانيم مثل ايشان و بلكه اگر تلاش كنيم و خدا عنايت كند اخلاصمان را بيشتر كنيم، با هزار شرط و چه بسا شما برتر از ايشان قرار بگيريد؟ يك روحانيِ جامع و كامل كه نيازهاي زمان را كاملاً تشخيص داد و براي پاسخگويي به اين نيازهاي زمان قلم زد، سخنراني كرد، تدريس كرد، در حوزه، دانشگاه و هر جايي كه پيش آمد، يك حضور علمي قوي داشت. من اين نكته را عرض كنم كه يكي از جهات موفقيّت ايشان و امثال ايشان، اين بوده كه هر مطلبي را كه از اول خواندند، دنبال فهميدن آن بودند. حتي در زمان مرحوم آقاي مطهري(رض) تودهايها ميگفتند ما اگر بخواهيم نظريات ماركسيست را خوب بفهميم به كتابهاي ايشان مراجعه ميكنيم. براي اينكه مطالب آنها را خيلي خوب فهميده بود و بعد هم مورد اشكال قرار داده بود. انسان تا يك مطلبي را درست نفهمد، نميتواند درست بيان كند و اگر هم نفهمیده بيان كند، با بيان ناقص و اشتباه بيان ميكند و بعد هم نميتواند اشكال كند. يكي از عواملي كه در ترقّی و پیشرفت مرحوم آقاي مطهري(ره) دخالت داشت؛ قوّت فكر و تفكّر بود كه متأسفانه در خيلي از ما كم است. ما اصلاً حوصله نميكنيم روي مطلب فكر كنيم. يك مطلبي را شنيدهايم، يا يك جايي ديدهايم، بلافاصله به وضوح يا ميگوئيم صحيح است يا ميگوئيم باطل است. اين كه برخورد عالمانه نيست.
انسان در یک مطلب علمي، در درجهي اول بايد فكر كند. راجع به مرحوم والد ما(رض) هم اين تعبير را شنيدم و گاهي اوقات نقل كردم، بعضي از آقايان فضلايي كه دروس بعضي از تلامذهي بزرگ محقق خوئي(ره) در حوزه قم ميرفتند، ميگفتند گاهي اوقات نظريه ايشان درست براي ما روشن نميشد، ما به نوارهاي مرحوم والد شما(رض) در همان بحث مراجعه ميكرديم، ميديديم ايشان با اين كه محقق خوئي(ره) را درك نكرده و درس ايشان هم نرفته، مطلب را خيلي دقيق و عميق فهميده و اين هم در تأليفات و تقريراتي كه از ايشان هست مشهود است. در مورد مرحوم آقاي فلسفي(رض) كه يك خطيب برجسته بود، اين مطلب را من از چند نفر كه با ايشان ارتباط داشتند شنيدم كه ايشان گفته بود من يك ساعت براي منبر مطالعه ميكنم، اما سه ساعت راجع به آن مطلب فكر ميكنم. انسان بايد متفكّر شود تا صاحب نظر شود. اگر اهل فكر نباشد نميتواند صاحب نظر شود. مگر اينكه نظرات ديگران را حفظ كند و بيايد يكي از همان نظرات را اختيار كند. تا فكر نباشد انسان به نتيجه و نظر نميرسد. اين بزرگان ما همچون مرحوم آقاي مطهري(رض) و مراجع بزرگوار، يكي از جهات برجسته ایشان؛ «فكر كردن» در مطالب بوده است.
نظری ثبت نشده است .