موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۸/۶
شماره جلسه : ۲۰
-
اشکال بر اطلاق «ید» در حدیث «علی الید».
-
بيان جواب از اشکال.
-
بحث اخلاقي راجع به زندگي امام رضا (ع).
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
اشکال بر اطلاق «ید» در حدیث «علی الید»
بحث در اين بود كه آيا حديث «علي اليد» شامل يد صغير، يد مجنون و يد نائم ميشود يا خير؟ عرض كرديم كه اطلاق كلمه «يد»، شامل تمام اين موارد است؛ يد صغير و يد بالغ، يد مجنون و يد عاقل و يد نائم و ید غير نائم. بعد از اينكه اين اطلاق را ذكر كرديم، اين اشكال را بيان كرديم كه كلمه «أخذ» و هر فعلی، بر حسب موارد استعمال، به فاعل عاقل قاصد مختار اسناد داده ميشود. يعني كسي كه از او قصد، تمشي نميشود، فعل «أخَذَ» به او اسناد داده نمیشود. اگر كسي در عالم نوع أخذي را انجام داد، اينجا نميتوان گفت كه «أخَذَ»، همانطور كه فرض كنيد در ساير افعال عَلِمَ يا ضَرِبَ يا قَتَلَ، به كسي اسناد داده ميشود كه عاقل و قاصد است، اما در غير اين موارد اسناد داده نميشود.جواب اشکال
در جواب از اين اشكال ميگوئيم أوّلاً اين مطلب مربوط به بالغ و غير بالغ نميشود، يعني همانطور كه فعل به بالغ اسناد داده ميشود، به غير بالغ هم اسناد داده ميشود. وقتي كه صغير هم فعلي را انجام ميدهد ما ميتوانيم فعل را به او اسناد دهيم، اسناد فعل به صغير، يك اسناد مجازي نيست. اگر بفرماييد از صغير، قصد متمشي نميشود و اين افعال بايد به قاصد نسبت داده شود. ميگوئيم كبراي اين مطلب باطل است، چون در صغير نیز قصد وجود دارد، منتهي در بعضي از موارد، شارع بر قصد صغير، اثر مترتب نميكند، اما اين در همه موارد نيست. بنابراين؛ بلا اشكال اين شامل صغير هم ميشود و اگر شامل صغير شد، هیچ كس بين صغير و مجنون فرق نگذاشته، اگر گفتيم حديث «علي اليد» شامل صغير ميشود، شامل مجنون هم ميشود و شامل نائم هم ميشود.نکاتی در مورد زندگانی امام رضا(علیهالسّلام)
اين ايام مصادف با ولادت با سعادت امام هشتم، علي بن موسي الرضا(عليهالسّلام) است، كه يكي از افتخارات و توفيقات مردم ايران، خصوصاً حوزههاي علميه، اين است كه اين افتخار را داريم كه قبر مبارك آن حضرت(ع) در كشور ما واقع شده و اين قبر مطهر پناهي براي همه است. هر كس که دنبال علم است، هر كس كه دنبال معرفت است، هر كس كه حاجتي دارد، در امور مهمه و غير مهمه، دنيوي و غير دنيوي، انسان به بركت وجود اين حضرت با خيال راحت ميتواند دست پيدا كند و حلّ كند. امام كاظم(ع) اين جمله را نسبت به امام رضا(ع) به ساير اولاد خودشان فرمودند كه «هذا علي بن موسي أخوكم عالم آل محمد(ص)» . اين عنوان بسيار بزرگ را امام كاظم(ع) براي امام هشتم ذكر كردهاند، با اينكه آل پيامبر(علیهم السلام) همگي معدن علم و حكم و همه معارف هستند، اما اين عنوان «عالم» را بر امام هشتم(ع) كه يك عنوان بالاتري است و دلالت بر يك مزيّت و ويژگي ديگري دارد، اطلاق کردند.جریان واقفیه و منشأ پیدایش آنها
اما مطلب دومي كه ميخواهم خدمت شما فضلا عرض كنم و اين بخش در زندگاني آن حضرت بسيار اهميت داشته، اين قضيه «واقفيه» بوده است. افرادي كه امامت ائمه(ع) را تا امام كاظم(ع) قبول كردند، اما امامت امام هشتم(ع) را نپذيرفتند، اينها افرادي بودند كه روايات فراواني در احكام و در كتب ما از اينها موجود است، از اصحاب امام كاظم(ع) بودند، آنهم نه از اصحاب معمولي، بلكه داراي مراتبي بودند، از روايات استفاده ميشود كه اينها خصوصيات و ويژگيهايي داشتند و اعتبار خاصي در نزد امام كاظم(ع) داشتند، اما چطور شد اين افرادي كه باران رحمت ولايت به آنها خورده بود، در مقابل امام هشتم(ع) ايستادند و امامت ايشان را قبول نكردند و ادعا كردند كه امام كاظم(ع) «لم يمت و لا يموت و رفع إلي السماء» و گفتند همان كسي كه پيامبر(ص) وعده داده كه در آخر الزمان ميآيد «و يملأ الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملأت ظلماً و جوراً» ، امام كاظم(ع) است. همهی حرفها اين است كه اينها واقفيه است و اين افراد كه از خواص بودند، اينها از علما بودند و از جاهلان قوم نبودند، از روات دين بودند و حتي عارف به حلال و حرام بودند. اما چطور شد كه زياد بن مروان، علي بن أبي حمزه و حسين بن مهران و امثال اينها كه از زعماي واقفيه هستند، امامت و ولايت امام هشتم(ع) را انكار كردند؟ اول اين قضيه از اينجا شروع شد(اين روايت را شيخ(ره) در كتاب الغيبة نقل ميكند)؛ كه امام كاظم(ع) نشسته بودند، همين زياد بن مروان قندي كه در رجال به «زياد قندي» معروف است و ابن مسكان ميگويد ما خدمت امام كاظم(ع) نشسته بوديم، حضرت فرمود «يدخل عليكم الساعة خير اهل الارض» ؛ الآن بهترين افراد روي زمين بر شما داخل ميشود، «فدخل ابوالحسن الرضا عليهالسلام» ؛ امام هشتم(ع) داخل شد «و هو صبيٌ» ؛ كودك بود، زياد قندي ميگويد به امام كاظم(ع) عرض كرديم «فقلنا خير اهل الارض؟» اينكه شما فرموديد بهترین اهل ارض الآن ميآيد منظورتان همين كودك بود؟يعني اينطور نيست كه بگوئيم اگر بدعتي در جامعه واقع ميشود، عالمی سكوت كرد، افرادي مقابل يك نظام مقدس ايستادگي كنند، انسان دست روي دست بگذارد و سكوت كند، افرادي در مقابل يك نهاد عظيم مثل امامت، مثل ولايت، مثل مرجعيت صف آرايي كنند و ديگران سكوت كنند. فرقي نميكند، ما به حسب منابع خودمان و به حسب ادلهي خودمان در زمان غيبت امام زمان(عج)، مردم موظف به رجوع به علما و مراجع هستند. ولايت عامه قرار داده شده، آري مجتهدين جامع الشرايط. چه آنهايي كه در اين زمان در مقابل اصل ولايت كه مسأله ولايت فقيه است صف آرايي كنند و تضعيف كنند، سستي كنند و چه آنهايي كه در مقابل مرجعيت صف آرايي ميكنند، با حرفهاي ضعيف ميخواهند اين افراد و اين شخصيتها كه نيابت عامه از طرف امام زمان(ع) براي اينها قرار داده شده، اينها را محدود به يك شؤون محدود و كوتاه کنند. همه اينها در حكم واقفيهاند، مخصوصاً در زمان ما توجه به اين نكته خيلي مهم است، آنهايي كه در مقابل ولايت فقيه بايستند. پرچمدار اين اصل؛ امام(رض) بود، امروز خود روحانيت بايد در صف مقدم حمايت از ولايت فقيه و مرجعيت باشد. آنهايي كه جدا ميكنند و ميگويند ما تابع ولي فقيه هستيم اما تابع مرجعيت نيستيم، دروغ ميگويند. آنهايي كه ميگويند ما تابع مرجعتيم و تابع ولي فقيه نيستيم به حسب منابع ما، همهاش بياساس است.
نظری ثبت نشده است .