موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۱/۲۱
شماره جلسه : ۸۷
-
بيان سه مطلب مهم از مرحوم امام(رض) پيرامون کلام شیخ(ره).
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکیده بحث گذشته
ملاحظه فرمودید که شیخ اعظم انصاری(ره) در دلیل دوم بر عکس قاعده، به «ادله استیمان» تمسک کرد و فرمود حاصل این ادلهی استیمان این است که اگر مالکی، مالش را در اختیار دیگری قرار داد و دیگری را نسبت به مال خودش ضامن قرار ندهد، نه به ضمان جعلی و نه به ضمان واقعی، اینجا اگر این مال در ید او تلف شود، ضامن نیست. نتیجه این است که شیخ(ره) این را بعنوان دلیل برای عکس قاعده قبول دارند. یعنی دلیل اول که عبارت از «اولویت» بود، را شیخ(ره) قبول نکرد، اما دلیل دوم که ادلهی استیمان است، قبول کردند. سپس کلامی را از محقق اصفهانی(ره) مفصل نقل کردیم و حاشیه و تعلیقاتی هم بر فرمایش ایشان داشتیم. امام(رض) مجموعا سه مطلب مهم نسبت به کلام شیخ(ره) دارند.فرمایش مرحوم امام(رض) نسبت به کلام شیخ(ره)
امام(رض) در کتاب البیع، ص430 پیرامون این مطلب شیخ(ره) سه مطلب مهم دارند.مطلب اول(دسته بندی روایات)
مناقشه مرحوم امام بر کلام مرحوم شیخ
«الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبَانٍ [عَنْ مُحَمَّدٍ] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَارِیَّةِ یَسْتَعِیرُهَا الْإِنْسَانُ فَتَهْلِکُ أَوْ تُسْرَقُ فَقَالَ إِذَا کَانَ أَمِیناً فَلَا غُرْمَ عَلَیْهِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الَّذِی یَسْتَبْضِعُ الْمَالَ فَیَهْلِکُ أَوْ یُسْرَقُ أَ عَلَى صَاحِبِهِ ضَمَانٌ فَقَالَ لَیْسَ عَلَیْهِ غُرْمٌ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ أَمِینا» ؛ از امام(ع) پرسیدم: عاریهای که شخصی گرفته است، هلاک میشود یا دزدیده میشود، وظیفه چیست؟ «فَقَالَ إِذَا کَانَ أَمِیناً فَلَا غُرْمَ عَلَیْهِ» ؛ این قسمتی که الان خواندیم تتمه همان روایت بوده، یعنی اول همین روایت ابان بن عثمان، راجع به عاریه است، بعد ابان بن عثمان میگوید «سَأَلْتُهُ عَنِ الَّذِی یَسْتَبْضِعُ الْمَالَ فَیَهْلِکُ أَوْ یُسْرَقُ أَ عَلَى صَاحِبِهِ ضَمَانٌ»؛ آن را که اول خواندیم، تتمه این روایت است، روایت دیگر در باب عاریه آمده «عن عبدالله بن مغیره عن عبدالله بن سنان»، یعنی این هم که در کروشه اینجا آمده «عن محمد بن مسلم» ، چون غالبا ابان بن عثمان از او نقل میکند، شیخ ابان هم محمد بن مسلم است. و اما روایت بعدی این است: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْعَارِیَّةِ فَقَالَ لَا غُرْمَ عَلَى مُسْتَعِیرِ عَارِیَّةٍ إِذَا هَلَکَتْ إِذَا کَانَ مَأْمُونا» ؛ اگر عاریه از بین رفت، ضمان و غرامتی بر مستعیر نیست اگر امین باشد. پس ما یک «بعد ان کان الرجل امینا» داریم، یک «اذا کان مأمونا» هم داریم. ببینیم احتمالاتی که امام(رض) در ذیل این روایت دادهاند چیست؟ احتمال اول میفرمایند این روایات إخبار از یک قضیه واقعیه و خارجیه باشد.
نظری ثبت نشده است .