موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۸/۴
شماره جلسه : ۱۸
-
کلام محقق اردبيلي(ره) بر عدم ضمان درفرض جهل.
-
نقد کلام اردبيلي.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکیده بحث گذشته
ملاحظه فرمودید که دو عنوان را مورد تحقیق قرار دادیم؛ یکی عنوان «تسلیط بر إتلاف» و دیگری عنوان «إقدام». گفتیم جایی که بایع، عالم به فساد است، تسلیط بر إتلاف وجود ندارد و جایی که مشتری، جاهل است، إقدام وجود دارد. لذا روی همین إقدام هم مسأله ضمان مطرح میشود. نتیجه بحث تا اینجا این شد که در مقبوض به عقد فاسد؛ ضمان وجود دارد و فرقی نمیکند طرفین عالم باشند یا جاهل و یا مختلف.کلام محقق اردبیلی(ره)
اینجا یک نکته باقی میماند و آن کلامی از محقق اردبیلی(ره) در مجمع الفائدة والبرهان(ج8، ص192) است. ایشان میفرماید در این فرضی که مشتری، جاهل است و بایع، عالم است؛ عدم ضمان أقوی است. تعبیرشان این است که جایی که مشتری، ضامن است، عدم ضمان قویٌ و اگر مشتری، جاهل است و بایع، عالم به فساد است و مال را تحویل مشتری میدهد، عدم ضمان أقوی است. مطلب اضافهای که ایشان دارد؛ یک تفصیلی است که در کلمات دیگر ندیدیم و حتی دیگران احتمالش را هم ندادهاند؛ ایشان میفرماید در جایی که علم به فساد وجود دارد، یعنی مشتری این مبیعی را که گرفته، عالم به فساد عقد است، بین جایی که علم به وجوب ردّ و عدم جواز تصرّف دارد و جایی که علم به وجوب ردّ و عدم جواز تصرّف ندارد، فرق است. اینجا که مشتری قابض است و علم به فساد دارد، أمّا جاهل است که این را باید به مالکش رد کند و جاهل به این است که تصرّف در این مورد جایز نیست، اینجا مسأله ضمان را میپذیرند. اما جایی که علم به وجوب ردّ ندارد، میفرمایند «فالضمان غیر ظاهرٍ» . حال ببینیم منشأ این تفسیر محقق اردبیلی(ره) چیست؟ آیا بین جایی که کسی عالم به وجوب ردّ است و عالم به عدم جواز تصرّف است و جایی که کسی عالم به عدم جواز تصرّف نیست، به چه ملاکی میتوان فرق گذاشت؟ مثالش اینکه انسان در جایی بر مالی که خیلی ارزشمند است تصرّف کند به خیال اینکه این مال خودش است، و أصلاً در ذهنش هم نمیآید این مالک دارد و باید ردّ کند یا نه؟ به خیال اینکه این مال از خود اوست؛ مثلاً یک ماشینی را سوار شد به خیال اینکه این ماشین مال خودش است و بعد تصادف کرد و این ماشین از بین رفت، اینجا از نظر فقهی آیا ضامن است یا ضامن نیست؟ مسلّماً ضامن است.نقد کلام محقق اردبیلی(ره)
نظری ثبت نشده است .