موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۹/۱۶
شماره جلسه : ۴۳
-
نتیجه بحث قاعده «ما یضمن» و نظر استاد.
-
بيان خلاصه مباحث.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
نتیجه بحث قاعده «ما یضمن» و نظر استاد
بعبارة أخری؛ آنچه که میخواهیم عرض کنیم این است که عقد فاسد من حیث إنه عقدٌ فاسدٌ، این ضمان واقعی نمیآورد، عقد فاسد أصلاً نمیتواند منشأ ضمان واقع شود، آنچه که منشأ ضمان واقع میشود؛ «ید» است و ما ید را در عقد صحیح به طور کلی خارج کردیم، گفتیم أصلاً در عقد صحیح، «ید» دخالتی ندارد. پس این هم نکتهی دیگری است، که اگر کسی بگوید عقد فاسد، مقتضی ضمان واقعی است، این حرف باطلی است. عقد فاسد نه اقتضای ضمان جعلی دارد و نه اقتضای ضمان واقعی دارد، آنچه که مقتضی ضمان واقعی است؛ خود «علی الید» است. در عقد فاسد اگر مشتری ید پیدا کرد و عقد هم فاسد بود، اینجا یدش میشود ید غیر مأذون، «علی الید» جاری میشود، ضمان میشود ضمان مثل یا ضمان قیمت. پس این مطلبی که در السنهی فقها مشهور است که میگویند عقد فاسد، مقتضی ضمان واقعی مثل یا قیمت است، این مسامحه است، عقد فاسد هیچ اقتضایی ندارد. آنچه اقتضا دارد؛ «ید» است، ید میآید ضمان واقعی مثل یا قیمت را میآورد، عقد فاسد نه در ضمان نه در کیفیت ضمان، در هیچ یک از اینها دخالتی ندارد، اقتضا هم ندارد، ولی این یک تعبیر مسامحی است.
مطلب پنجم این است که در عقد صحیح، سبب تام و تمام السبب؛ «عقد صحیح» است، در عقد فاسد، تمام السبب؛ «ید» است و عقد هیچ اثری و لو به عنوان جزء العله در ضمان ندارد. وقتی شما میگوئید این عقد فاسد است، یعنی کالعدم است. دقت کنید؛ در یک عقد فاسدی که خوانده میشود، طرفین خیال میکنند صحیح است، مشتری خیال میکند که مالک مبیع شده، مبیع را میگیرد، بعد معلوم میشود این عقد باطل است و این مبیع تلف شده، مشتری ضامن است. حالا عین همین مطلب را در همان مثال آوردم، من یک مالی در جلوی راهم هست که خیال میکنم مال من است و أصلاً عقدی هم در کار نیست، این مال را برداشتم به تخیّل اینکه این مال من است. سپس در ید من تلف شد. آیا اینکه من اعتقاد داشتم این مال من است، در ضمان دخالت دارد؟ خیر، هیچ دخالتی ندارد، آنچه در ضمان دخالت دارد «ید غیر مأذون» است، در عقد فاسد هم آنچه که صد در صد مؤثر در ضمان است؛ «ید غیر مأذون» است. نتیجه عرایض ما این است که این دو ضمان در این قاعده یک معنا دارد، اما منشأ آن دو فرق دارد. منشأ یکی؛ «عقد» است در عقد صحیح، منشأ دیگری؛ «ید» است در عقد فاسد. اگر کسی گفت عقد فاسد، ضمان واقعی را اقتضا دارد، این مسامحه است، بلکه عقد فاسد، هیچ اقتضایی ندارد، آنچه که ضمان واقعی(مثل یا قیمت) را اقتضا میکند، «ید» است.
لذا ما باید این «کلّ ما یضمن» را اینطور معنا کنیم، حق نداریم ید را در دایره عقد صحیح بیاوریم، کما اینکه محقق نائینی(ره) و امام(رض) آورد، حق نداریم مسأله تلف را در عقد صحیح بیاوریم کما اینکه شیخ(ره) آورد. «ید» و «تلف» از دایره ضمان در عقد صحیح بیرون هستند. در عقد صحیح، خود عقد، ضمان را درست میکند، که عهدهی انسان مشغول است، عهده بایع مشغول به دفع مبیع، و عهده مشتری هم مشغول به دفع ثمن است. امام(رض) فرمود: عرف نمیگویند «البایع ضامنٌ للمشتری»، ما میگوئیم اگر بگوییم ضامن به معنای اشتغال ذمّة است، بله، درست است، اما اگر ضامن را به ید معنا کنیم، درست نیست. آنچه آنجا امام(رض) فرمودند ما این حاشیه را بر آن داریم، اینکه میگویند بایع ضامن نیست، یعنی آن ضمان در غرامات، ضمان در تلف، ضمان در اتلاف نیست، اما ضمان به معنای اشتغال عهده وجود دارد.
خلاصه مباحث
نظری ثبت نشده است .