درس بعد

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 3

درس قبل

کتاب البیع بر اساس تحریر الوسیله 3

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۱۲/۲۳


شماره جلسه : ۸۰

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نقد کلام محقق اصفهانی(ره)

  • فرق ضرر و عدم انتفاع

  • چهار اشکال از محقق ایروانی(ره) بر استدلال به «لا ضرر»

  • جواب اشکال اول و دوم محقق ايرواني

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


چکیده بحث گذشته

بحث در اين بود كه آيا می‌توان برای ضمان در مقبوض به عقد فاسد، به قاعده «لا ضرر» تمسّک کرد؟ عرض كرديم كه طبق اين مبنا كه مفاد «لا ضرر»، نفي حكم ضرري و نفي مجعول ضرري است، كه شارع بگويد ما در شريعت، مجعول ضرري نداريم، نتيجه اين مي‌شد در جايي كه مال به تلف سماوي در يد مشتري تلف شده، اگر بگوييم اين مشتري ضامن نيست، اين «عدم ضمان» يك مجعول ضرري است، ضرر بر مالك است و قاعده «لا ضرر» اين را بر مي‌دارد.


نقد کلام محقق اصفهانی(ره)

كلام محقّق اصفهاني(ره) را بيان كرديم؛ كه ايشان منشأ فوت منافع را عمدتاً روي بايع آوردند، كه بايع در فرض جهل به فساد، وجوب وفاء را توهّم كرده است، و يا بايع بين اين عين و بين مشتري را تخليه كرده است، در نتيجه آن چه كه بر آن اصرار داشتند، اين بود كه اين إمساك مشتري؛ كالحجر في جنب الانسان است، وهیچ اثری بر این إمساك مشتري مترتّب نيست. مناقشه‌اي كه بر فرمايش ایشان وارد است اين است که اگر بخواهیم بر اساس دقّت عقلي بیان کنیم، مسأله همينطور است. اما اگر بخواهیم طبق عرف پيش بياييم، عرف مي‌گويد در زماني كه در يد اين بوده، تلف شده است، تلف در زماني است كه اين عين در اختيار او بوده، و لو اين شخص، از اين عين، هيچ استفاده نمي‌كرده است.

منفعت، منفعتي است كه خود به خود فوت شده، اما در اين زمان در اختيار اين مشتري بوده است. سؤال ما اين است؛ بين اينكه اين عين در يد اين شخص باشد، با اينكه اين عين در يد ديگري باشد فرق نيست؟ عرف همين مقدار، و لو مشتري در فوت اين منافع، يا در تلف اين مال هيچ نقشي نداشته است، اما اين مال در زماني كه در يد او بوده، يا خودش تلف شده، يا اگر خودش هم هست، منافعش فوت شده است. ما عرفاً نمي‌توانيم بگوييم اين مشتري؛ كالحجر في جنب الانسان است. بله، اگر بخواهیم با دقّت عقلي و واقعي پيش بياييم، مي‌گوييم بايع، وجوب وفاء را توهّم كرده است، بايع، بين العين و بين المشتري را تخليه كرده است. اما عرفاً از نظر ظاهري، این مال دست اين شخص بوده است، عرف او را طرف حساب قرار مي‌دهد. أساساً «علي اليد ما أخذت حتي تؤديه» يك ريشه عرفي هم دارد. لذا جايي كه غاصب، مالی را مي‌گيرد، ده سال از اين مال استفاده مي‌كند، يك ساعت هم در يد ديگري قرار مي‌دهد، اينجا اگر از نظر عقلي بخواهيم وارد شويم؛ عقل مي‌گويد بين اينها فرق وجود دارد، اما عرف مي‌گويد اين شخص هم يد پيدا كرده است.

همين كه يد پيدا كرد؛ «علي اليد» شامل او مي‌شود و دلالت بر ضمان مي‌كند. پس عرف مي‌گويد همين كه مال دستش بوده و اين سبب شده كه مالك نتواند استفاده كند، همين مقدار در ايجاد ضرر بر مالك موثر بوده است. و لو مالك ابتدا آمده مال را به اين شخص داده است، و لو بايع بين عين و بين اين شخص تخليه كرده است، اما همين كه مشتري اين را إمساك كرد، إمساك المشتري عرفاً، ضرر بر مالك و بايع است. با اين كه كلام ايشان كلام دقيقي است، اما به نظر ما اين اشكال بر فرمايش ايشان وارد است.

اما عرف در اينجا، إمساك مشتري را موجب ايجاد ضرر بر بايع مي‌داند، و لو خود مشتري هم فكر مي‌كرده كه اين عقد صحيح است، آن هم روي توهّم صحت عقد، نگه داشته است. دقت کنید؛ در بحث قانون، بحث يك ساعت و يك روز و يك سال و ده سال نيست، اگر مال كسي با يك عقد فاسد، ده سال در اختيار ديگري قرار داده شده، فرض كنيد ديگري هم هيچ استفاده‌اي نكرده است، چون در جايي كه استيفاء مي‌كند، آنجا مسلّما يك ضرري بر مالك وارد مي‌شود، اما در همان جايي هم كه استيفاء نمي‌كند، عرف باز مي‌گويد اينجا ضرر بر مالك وارد شده است. اين منفعت ده ساله فوت شده و اين ضرر بر مالك است. بنابراين؛ عرف چنين مطلبي را تشخيص مي‌دهد، و لو عقل، آن «توهّم البايع بوجوب الوفاء» يا «تخلية بين العين والمشتري» را دخيل مي‌داند، اما عرف إمساك مشتري را دخيل مي‌داند. بعبارة أخري؛ عرف، إمساك مشتري را كالحجر في جنب الانسان نمي‌داند.

باید توجّه داشت که عقل، دواعي در معامله را موثر مي‌داند، اما عرف مؤثر نمي‌داند، يعني أصلاً در بعضي از جاها عرف در مقابل عقل مي‌ايستد، همانطور كه گاهي اوقات شرع در مقابل عقل مي‌ايستد. مثلاً مقدار آبي كه دقيقاً به مقدار كرّ است، اگر يك قاشق چايخوري از اين آب برداريد، عقل مي‌گويد از كرّيّت افتاد، اما عرف در مقابل آن مي‌ايستد و مي‌گويد اين هنوز كرّ است.

دقت کنید؛ ما ‌نمی‌خواهیم در اينجا به حديث رفع تمسك كنيم. ما اينجا مي‌گوييم «لا ضرر» مي‌گويد هر جا هر كسي كه منشأ ضرر باشد بايد خسارتش را بپردازد. ما در بحث حدیث رفع گفتيم «ما لا يعلمون» در احكام وضعيه جريان ندارد. يعني مشتري چه بداند كه دارد ضرر وارد مي‌كند و موجب ضمان است و چه نداند، «رفع ما لا يعلمون» اينجا جريان ندارد. اتفاقاً آن کلام ما مؤيد اينجا مي‌شود. لذا شما می‌گویید ضمان، مطلق است، چه علم باشد و چه علم نباشد. مثلاً كسي فكر مي‌كند كه اين شيشه مال خودش است، أصلاً يقين دارد كه مال خودش است، مي‌زند و آن را مي‌شكند، بعد معلوم مي‌شود كه مال برادرش بوده، ضامن است. علم و جهل و نسيان و خطاء و اختيار و عدم اختيار در احكام وضعيه راهي ندارد، لاأقل در ضمان راه ندارد.


تفاوت میان «ضرر» و «عدم انتفاع»

نكته‌اي كه مي‌خواهم عرض كنم اين است كه اين مطلبي كه در كلمات فقهاء وجود دارد، آيا درست است يا خیر؟ فقها بين «ضرر» و «عدم الانتفاع» فرق مي‌گذارند. گاهي در يك جا مي‌گويند عنوان «ضرر» وجود دارد و ضمان به دنبالش مي‌آورند، اما گاهي مي‌گويند اينجا ضرر نيست، بلکه عدم الانتفاع است. آيا واقعاً از نظر عرف، بين اين دو مفهوم، فرق وجود دارد؟ از نظر عقلي كه روشن است فرق وجود دارد، اما ملاك ما در باب مفاهيم؛ عرف است. اگر عرف واقعاً بين اين دو فرق بگذارد، احکام آن نیز متفاوت می‌شود.

مثلاً شخصی يك مغازه‌اي را باز كرده، شخص ديگري مي‌آيد كنار آن مغازه، همان جنس را ارزانتر مي‌فروشد، سبب مي‌شود كه مردم از او بخرند، و انتفاع شخص اول كم شود. عرف در اينجا نمي‌گويد كه اين به او ضرر مي‌زند. پس در بعضي موارد اين دو مفهوم، تفكيك مي‌شوند. اما در ما نحن فيه؛ هم مي‌توانيم بگوييم «عدم الانتفاع» است و هم بگوييم «ضرر» است. مال کسي ده سال در اختيار ديگري باشد، كه اگر آن مال در اختيار خود مالك بود، ده ميليون تومان از آن استفاده مي‌كرد، حالا مشتري در خانه گذاشته و استفاده هم نكرده است، اين ضرر بر مالك است. اينكه در بعضي كلمات ‌آمده؛ اين مجرد عدم الانتفاع است، خیر، اين مجرد عدم الانتفاع نيست، بلكه اين عنوان «ضرر» را دارد. پس نتيجه اين مي‌شود كه اگر ما اين مبنا را قبول كرديم كه «لا ضرر»؛ «نفي مجعول ضرري» مي‌كند،‌ اين فرمايش محقق اصفهاني(ره) تامّ نيست؛ إمساك مشتري، موجب ضرر بر مالك و بايع است و «لا ضرر» مي‌گويد اينجا نبايد ضرر وارد شود. اگر بگوييم مشتري، ضامن نيست، اينجا يك ضرري بر بايع وارد مي‌شود. اگر مجعولي به نام «عدم ضمان» باشد، مي‌شود «ضرري»، وقتي «عدم ضمان» نداشتيم، نتيجه‌اش اين است كه مشتري، ضامن است.


اشکال  محقق ایروانی(ره) بر استدلال به «لا ضرر»

محقق ايرواني(ره) در این بحث به مباني ديگر اشاره نكرده، ظاهرش اين است كه روي همين مبنا پيش آمده است. ما و مرحوم شيخ(ره) در این بحث دنبال اين هستيم كه دليل بر ضمان در «مقبوض به بيع فاسد» و در «اجاره فاسد»، مثلا كسي خانه‌اي را اجاره به اجاره فاسد اجاره داد، بگوييم منافع اين خانه، چه منافع مستوفات و چه غير مستوفات، متعلق ضمان است. یا اگر شخصي ديگري را به نحو اجاره بر اعمال اجير كرد، منتها به اجاره فاسد، بگوييم در اينجا اگر بگوييم آن مستأجر(يعني اجير كننده) ضامن اين عملي كه اجير انجام داده، نباشد، اين ضرري بر خود اجير است. محقق ايرواني(ره) در اينجا چند مطلب دارند(حاشيه مكاسب، ج2، ص116). ابتدا با «يمكن أن يقال» فرموده است: «يمكن أن يقال إنّ عدم استحقاق الشخص أجرة عمله من قبيل عدم الانتفاع بعمله»؛ اگر در إجاره بر اعمال، كه اين إجاره‌ی فاسدي بوده است، بگوييم اين شخصي كه صبح تا غروب كار كرده، در مقابل اين كارش اجرتي را استحقاق ندارد، ايشان مي‌گويد نمي‌شود گفت كه اين عنوان ضرر را دارد.

اين معنايش اين است كه با اين عملش، نفعي نبرده است. مثل اينكه شخصی بدون اينكه ديگري به او امر كند، برود ديوار خانه او را نقاشي كند، شب هم كه مي‌شود هيچ چيزي استحقاق ندارد. اينجا نمي‌گويند ضرري بر خودش وارد كرده، بلكه مي‌گويند از اين عملش نفعي نبرده است. حالا در اينجا يك اجاره فاسدي بوده، شخصي به كسي گفته كه صبح تا غروب براي من كار كن، اين مقدار پول به تو مي‌دهم، حالا اجاره فاسد در آمده است. محقق ايرواني(ره) مي‌گويد اگر بگوييم اين عمل هدر رفته است، «هدر رفته» يعني اين شخص به عمل خودش نفعي نبرده است. وقتي نفعي نبرده؛ نمي‌توانيم بگوييم اين بر خودش ضرر وارد کرده، تا بخواهيم به قاعده «لا ضرر» تمسك كنيم.


جواب اشکال محقق ایروانی(ره)

جواب اين مطلب هماني است كه عرض كردم؛ گاهي اوقات در عرف، «عدم الانتفاع» ملازم با «ضرر» است. يعني عرض ما اين است كه همه جا نبايد بگوييم بين «عدم الانتفاع» و «ضرر» تفكيك است. در بعضي موارد تفكيك وجود دارد، شبیه مثال مغازه‌اي كه عرض كرديم. اما در بعضي موارد؛ بين «عدم الانتفاع» و «ضرر» ملازمه وجود دارد. اينجا هم همينطور است. در اينجا این شخص به يك عقد فاسدي براي ديگري كار كرده، اگر بگوييم در مقابل اين عملش، حق أجرتي ندارد، عرف مي‌گويد ضرر كرده است. بله، يك وقت از ابتدا شخص مي‌گويد كه من مي‌خواهم تبرعاً كار كنم، در مورد تبرع، يك سال هم كار مي‌كند، اما در اينجا «ضرر» صدق نمي‌كند. اما در جايي كه كسي به دیگری می‌گوید نيم ساعت براي من كار كن، منتها عقد فاسد بوده است؛ او هم برايش كار كرده، حالا مي‌گوييم نه شما اجرتي را استحقاق نداريد؛ اين از مصاديق «عدم الانتفاع بالعمل» است؟!! خیر، اين از مصاديق واضح «ضرر» است، عرف در اينجا «ضرر» را تطبيق مي‌كند.


اشکال دوم محقق ایروانی(ره)

محقق ايرواني(ره) در ادامه فرموده است: «مضافاً إلي أن اشتغال الذمة بأجرة عمل الغير إذا لم يكن الشخص هو المستوفي له أيضاً ضررٌ»؛ اگر شخص دیگری بيايد عمل كند، منتها اين عمل به درد آن اجير كننده نخورد، ايشان اشكال را در اينجا مي‌آورد. يك اجاره فاسدي در اعمال واقع شود، شخصي ديگري را اجير كند و بگويد بيا منزل ما كار كن، حالا اين اجاره فاسد است، آن شخص هم كار مي‌كند، اما اگر اين عملش مفيد براي آن اجير كننده نباشد، يعني به هيچ درد او نخورد، در اينجا محقق ايرواني(ره) مي‌گويد اگر اين عمل براي او مفيد نباشد و ما بخواهيم مع ذلك بگوييم ذمه‌ی آن اجير كننده مشغول به أجرة المثل است، اين هم يك ضرري براي اوست. شما براي اينكه بر اجير ضرر وارد نشود، نمي‌توانيد از راه ايجاد ضرر بر ديگري وارد شويد.


جواب اشکال دوم محقق ایروانی(ره)

این کلام ایشان درست است، اگر ديگري خودش اقدام بر ضرر نكند، اين اشكال وارد است، اما همين كه آمده ديگري را به عقد فاسد اجير كرده، اين اقدام كرده است، حالا مي‌خواهد عمل او به دردش بخورد یا عمل او به دردش نخورد. لذا قبول داريم بر او ممكن است در بعضي فروض ضرر باشد،‌ اما چون خودش اقدام كرده، اين اشكالي ندارد. ایشان فرمود: «مضافاً إلي أن اشتغال الذمه باجره عمل الغير إذا لم يكن الشخص (يعني آن مستأجر در اجارة بر اعمال) هو المستوفي» ؛ اگر آن مستوفي نباشد، يعني اين عمل براي او فايده‌اي نداشته باشد. براي اينكه ما مي‌خواهيم ذمه او را مشغول كنيم، مي‌گوييم كسي اجاره فاسد بسته است، ديگري را به اجاره فاسد اجير كرد، ديگري مي‌آيد عمل مي‌كند، اين عمل براي مستأجر نفعي دارد، مثلاً آمده خانه‌اش را گچكاري كرده و اين گچ كاري قيمت خانه‌اش را بالا برده است. اينجا محقق ايرواني(ره) مي‌گويد اگر بخواهيم بگوييم ذمه‌اش در مقابل عمل او مشغول است، اشكالي ندارد. اما اگر آمد يك عملي كرد، که اين عمل هيچ نفعي براي اجير كننده ندارد، اگر با اين كه نفعي ندارد بخواهيم بگوييم ذمه او مشغول است، اين ضرر بر اوست. ما جواب مي‌دهيم ضرر باشد، اما چون خودش اقدام كرده، اشكالي ندارد.


اشکال سوّم محقق ایروانی(ره)

اشكال سوم: «و مع الغضّ عن ذلك، فقاعدة نفي الضرر، لا تثبت الاجرة علي الامر بالعمل أو المنتفع به» ؛ محقق ايرواني(ره) مي‌گويد قاعده «لا ضرر» همانطور كه از لسانش پيداست؛ لسان نفي است، لسان إثبات نيست. قاعده «لا ضرر» نمي‌تواند أجرت را بر ذمه مستأجر اثبات كند، و لو مستأجر را امر به عمل كرده است، بر آمر به عمل، يا كسي كه از اين عمل نفع برده «لا تثبت الاجرة علي الآمر بالعمل» ؛ كسي كه آمر به عمل است، يا كسي كه از اين عمل نفع برده است. اين حرف مشهوري در امثال «لا ضرر» و «لا حرج» است. اينها مي‌گويند لسان اين قواعد؛ لسان نفي است و اينها مثبت يك حكم نيستند. ما در قاعده «لا حرج» يكي از تنبيهاتي كه آورده‌ايم اين است كه بر خلاف اين حرفي كه در السنة فقها مشهور است كه «لا حرج» فقط نافي است اما مثبت نيست، مواردي را آورده‌ايم كه خود فقهاء به عنوان مثبت، به «لا حرج» تمسك كرده‌اند. «لا ضرر» هم همينطور است. اين حرف، حرف درستي نيست كه بگوييم چون لسانش، لسان نفي است، فقط حکم را بر مي‌دارد. حكم ضرري نيست، اما اين كه ذمه اين مشغول است و اين ضامن است، «لا ضرر» اين را اثبات نمي‌كند. اين به نظر ما درست نيست.


اشکال چهارم محقق ایروانی(ره)

در آخر محقق ايرواني(ره) مي‌گويد: «و لا دليل عليه(يعني بر ثبوت أجرت بر ذمه آمر) سوي الاستحسان» ؛ ما دليل فقهي روشني نداريم بر اين كه بگوييم در اين اجاره فاسد، اين آمر ضامن است، مگر كسي كه بخواهد استحسان عقلي كند، و از راه استحسان عقلي وارد شود. به ایشان عرض می‌کنیم وقتی كسي به دیگری گفته براي من كار كن، اين اجاره هم اجاره فاسد است؛ حالا شما فقيه بزرگ مي‌گوييد اين امر كننده ضامن نيست؟!! اين بيچاره هم كلي زحمت كشيده، زحمات او از كجا بايد جبران شود؟ مي‌فرمايد: ضرر او باید از بيت المال مسلمين جبران شود، اما لزومي ندارد كه بگوييم اين شخص در اينجا ضامن است.

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.


برچسب ها :

تمسک به قاعده لا ضرر برا ی اثبات ضمان عدم وجود حکم مجعول ضرری در اسلام تفاوت میان ضرر و عدم انتفاع ملاک در تفاوت ضرر و عدم نفع نظر محقق اصفهانی در تمسک به قاعده لا ضرر برا ی اثبات ضمان نظر محقق ایروانی در تمسک به قاعده لا ضرر برا ی اثبات ضمان جواب از اشکال محقق ایروانی در تمسک به قاعده لا ضرر برای اثبات ضمان اشکالات محقق ایروانی در تمسک به قاعده لا ضرر برا ی اثبات ضمان

نظری ثبت نشده است .