موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۷/۲۷
شماره جلسه : ۱۳
-
ايا عنوان«يد» در حديث،مطلق است؟ فرمايش مرحوم مراغي، نقد استاد بر کلام مرحوم مراغی(ره) بيان کلام صاحب جواهر.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
اطلاق «ید»:
فرمایش مرحوم مراغی(ره)
پس معنایش این است که من استیلا دارم. باز ایشان مثالی میزند که عبای کسی روی دوشش است، و شما بروید همین عبا را بگیرید، اگر همان موقع تلف شود(نه اتلاف) میگویند اینجا چون استیلا پیدا نشده، ضمانی در کار نیست. آیا بگوئیم این کلمه «ید» کنایه از استیلاست؟ یعنی جایی که کسی بر مال دیگری استیلا پیدا کرده یا اینکه نه، ممکن است ما بگوئیم که کلمه «ید» در این روایت، کنایه از «مطلق تصرف» است چه استیلا باشد چه نباشد؟ به نظر ما با اینکه بزرگانی از جمله والد راحل ما(رض)، مرحوم بروجردی(ره) و صاحب عناوین(رض) و عده زیادی از محشین مکاسب قائل شدهاند که این کلمه «علی الید» کنایه از استیلا است، اما به نظر ما این کنایه از «مجرد تصرف» و «مطلق تصرف» است. فرق بین تصرف و استیلا چیست؟ تصرف اعمّ است، یک کسی در مال دیگری تصرف میکند و استیلای بر آن دارد و یک کسی در مال دیگری تصرف میکند اما استیلا ندارد، عنوان تصرّف أعم از استیلا است.
نقد استاد بر کلام مرحوم مراغی(ره)
عرض ما این است که شما مرحوم مراغی(رض) و دیگران، از کجای روایت، عنوان «استیلا» را فهمیدید؟ روایت میگوید «علی الید ما أخذت حتی تؤدیه» ، در اینکه «ید» در اینجا کنایه است تردیدی نیست، مسلّماً این ید خارجی نیست و کنایه است. همهی دعواها و بحثها این است که این کنایه از چیست؟ اگر ما بگوئیم کنایه از استیلا است، در «مقبوض به سوم»، که شخصی میخواهد مالی را بخرد، آن را برمیدارد ببیند، اینجا باید بگوئیم استیلا ندارد، اما تصرف هست. تصرف را باید به تصرف لغوی معنا کنیم، که معنای أعمّ از إستیلا است. پس روایت، کنایه از یک چیزی هست؛ حالا یا کنایه از «استیلا» و یا «تصرف» است. مرحوم مراغی(ره) دو قرینه برای استیلا آوردند، که این قرائن در کلمات دیگران مثل والد ما(رض) هم هست، یکی همین که ایشان اشاره کرده؛ کلمه «ما أخذت» . أولاً: در بعضی از نسخ حدیث علی الید، به جای «ما أخذت» ، «ما قبضت» دارد، و قبض، اعم از استیلا است. مال را گرفت ببیند و بعد سر جایش بگذارد، این استیلا نیست. ثانیاً: چه کسی گفته «أخذ»، ظهور در استیلا دارد؟ لغت میگوید «أخذ مال الغیر» ، این اعم از این است که بر آن استیلا پیدا کند یا نکند؟ یک شخصی کتاب ایشان را میگیرد و به من میدهد، میشود «أخذت کتاب الغیر لیوصل إلینا» ، اینجا آن واسطه استیلا پیدا کرده. ما یک وقت «أخذ» را در عرف میبریم، که مقداری از آن استیلا میفهمد، اما از نظر معنای لغوی، معنایش «مطلق القبض» است.الآن درب خانه کسی باز است، شخصی بدون اذن صاحبخانه داخل شد، یا کسی داخل کتابخانه دوستش میشود و بدون اجازه او کتابی را برمیدارد نگاه کند، بر این کتاب هم استیلا ندارم یا هر کاری هم بکنم. اینها میگویند «ید» کنایه از یک معنای عرفی است؛ یعنی استیلای عرف، ما میخواهیم بگوئیم روایت میگوید معنای لغوی «أخذ» اعم از استیلاست، معنای لغوی «یؤدی» اعم از استیلاست، اما کلمه «استیلا» که در روایت نیامده، اگر گفتیم کنایه از این معناست، یعنی همان معنای عرفی آن. در عرف هم چیزی به نام استیلای نسبی نداریم. حال شما در این معنا دقت کنید که آیا از روایت، استیلا میفهمید یا تصرف؟ نکته مهمی که میخواهم عرض کنم این است که مدعا این است که در مقبوض به عقد فاسد، ضمان وجود دارد و دلیل بر ضمان؛ «علی الید» است. از «علی الید» مسلّماً ضمان کلی استفاده میشود، اما شیخ(ره) در مکاسب این را بیان نکرده است که چرا «علی الید» شامل مقبوض به عقد فاسد میشود؟ شما از کجا میگویید «علی الید» شامل مقبوض به عقد فاسد میشود؟ ممکن است کسی بگوید «علی الید» فقط ید غاصبانه و عدوانی را میگوید. آیا شیخ(ره) آن را به وضوحش ایکال کرده؟ یعنی مثلاً ید اطلاق دارد، ید مأذون و غیر مأذون، عدوانی و غیر عدوانی، چه استیلا و چه تصرف؟ در معاملهای که مقبوض به عقد فاسد است، الآن کسی مال را گرفت، آیا به مجرد گرفتن، استیلا هم حاصل است؟ أعم است، ممکن است استیلا باشد یا نباشد. در حالی که ادعای شیخ(ره) و همه این است که میگوید تا عقد فاسد را خواندی، همین آنی که این مال را از بایع گرفتی، اگر همین الآن این مال تلف شد، شما ضامن هستی، در حالی که هنوز استیلا حاصل نشده.
در اینجا در مجلس عقدی هنوز طرفین نشستهاند، بایع و مشتری هستند، بایع گفت جناب مشتری مال را بگیر. تا گرفت، همان حال از بین رفت. میگوئیم عقدتان فاسد بوده و در ید مشتری از بین رفته، مشتری ضامن است. ادعا این است که «المقبوض بالعقد الفاسد موجبٌ للضمان» ؛ أعم از اینکه استیلا باشد یا نباشد، بمجرد القبض ضمان هست. در حالی که شیخ(ره) این را روشن نکرده است. باید بگوید که این کنایه از استیلا است، اگر گفتیم مطلق تصرف، میگوییم «بمجرد الأخذ تصرّف» ولو اینکه استیلا هم نباشد. صاحب کتاب مفتاح الکرامه، در ج12 از چاپ جامع مدرسین، ص537 میفرماید اینکه در مقبوض به عقد فاسد، ضمان هست، مورد اتفاق همه فقهای گذشته و حال است. مرحوم سبزواری(ره) در کفایة الفقه، ج2، ص638 میفرماید «المعروف من مذهب الاصحاب أنّ من اسباب الضمان القبض بالعقد الفاسد» . حالا باید کلمات فقها را دید، که آیا کسی را داریم که مقبوض به عقد فاسد را موجب ضمان نداند؟ یا اینکه همانطور که صاحب کتاب مفتاح الکرامه گفته همه قائلند به اینکه ضمان هست.
نتیجه بحث و نظر استاد
نظری ثبت نشده است .