موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۸/۲۳
شماره جلسه : ۳۱
-
بيان نظر محقق ايرواني در مورد روايت امه ي مسروقه.
-
تفاوت بين فرمايش اصفهاني و ايرواني.
-
نقد امام خميني بر محقق ايرواني.
-
نقد استاد برامام، «حق استیلاد» از حقوق زوج است.
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکیده بحث گذشته
بحث در روایات أمهی مسروقه بود. مرحوم شیخ(ره) در مکاسب به این روایات بر ضمان مقبوض به عقد فاسد استدلال فرمودهاند و استدلال بر این روایات مبتنی بر این است که بگوئیم سبب ضمان در این روایات، عبارت از «تلف» است. لذا مرحوم شیخ(ره) تلاش کردند که روایت را از باب تلف قرار دهند تا دلالت بر ما نحن فیه کند. محقق اصفهانی(اعلی الله مقامه الشریف) در صدد برآمدند که این روایات را در باب «اتلاف» قرار دهند. ما کلام ایشان و جوابهای امام(رض) و آنچه لازم بود اضافه کنیم را ذکر کردیم و نتیجه فرمایش ایشان این شد که این روایات، مربوط به اتلاف نیست.فرمایش محقق ایروانی(ره)
اگر متوهّمی بگوید که إتلاف باید چیزی باشد که انسان از بین ببرد، مثل این که یک غذای آمادهای اینجا وجود دارد و ما این غذای آماده را بریزیم داخل چاه، این میشود اتلاف. اما اگر یک زمینی دارم که من به این زمین آب ندادم، گندم از این زمین بوجود نیامد تا غذا درست شود، اینجا صدق اتلاف نمیکند. محقّق ایروانی(ره) میفرماید «و لا یتوقّف صدقه على فعلیّة النماء فمن سقى أشجار الغیر المستعدة للأثمار ماء مالحا منعه عن الأثمار یصدق أنه أتلف ثمرها»؛ اتلاف متوقف نیست بر اینکه نماء، بالفعل موجود باشد. لذا اگر کسی به درختانی که اگر به آنها آب خوب بدهند میوه خوب میدهند، بجای آب، آب شور پای این درختها ریخت، و این درختها دیگر میوه نداد، این اتلاف است. نظر محقّق ایروانی(ره) این است که در باب اتلاف لازم نیست یک چیز آمادهای بالفعل، الآن موجود باشد و ما از بین ببریم، بلکه اگر چیزی که قریب به فعلیت است، یعنی همه چیز این درخت آماده است، دو سه بار آب شیرین داده شود میوه خوبی میدهد، اگر دو بار آب شور به آن داد و میوهها را از بین برد، بر رفع این قوهی قریب إلی الفعلیة عرفاً، صدق اتلاف میکند. لذا میفرماید در ما نحن فیه هم همینطور است. در اینجا اگر این جاریه در اختیار مولایش بود، مولایش او را بر یکی از عبیدش حلال میکرد، ماء یک عبدی در رحم این قرار داده میشد و این بچهای که به وجود میآمد خودش قابل خرید و فروش بود، بچه عبد بود. اما الآن این مشتری با قرار دادن ماء خودش، این منفعت را بر مالک اتلاف کرده است. لذا این از باب اتلاف است.
تفاوت نظر محقق اصفهانی(ره) با محقق ایروانی(ره)
به این نکته دقت کنید که فرق کلام محقق ایروانی(ره) با کلام محقق اصفهانی(ره) این است که محقّق اصفهانی(ره) به اصل این بچه کاری نداشت، حتی اگر این بچه سقط هم شود. اما کلام محقّق ایروانی(رض) روی فرض این است که بچه حراً به دنیا بیاید، میگوئیم «اتلف علی المالک هذا العبد»، میشد این عبداً به دنیا بیاید، اگر ماء یکی از عبیدش در رحمش قرار میگرفت، اما حالا که ماء مشتری قرار گرفت، اتلف المال است. تمرکز کلام محقق ایروانی(ره) روی این است که منفعت رحم؛ ولد است، ولد هم اگر به دنیا بیاید منفعت است، اما اگر به دنیا نیاید اصلاً منفعتی نیست. اما محقّق اصفهانی(ره) کاری به ولد ندارد و میگوید این دم أم و قوای مودعه در این رحم را اتلاف کرده، چه بچه حیاً متولد شود و چه نشود. لذا اشکال امام(رض) هم عمدةً روی این بود که بعد از اینکه به دنیا بیاید آن دم و قوا نقشی ندارد. پس فرق این دو کلام است که؛ کلام محقق اصفهانی(ره) ناظر به «اتلاف ظرف» است و کلام محقق ایروانی(ره) ناظر به «اتلاف مظروف» است.نقد امام(رض) بر قسمت اول کلام ایروانی(ره)
نقد استاد بر امام(رض)
اما انصاف این است که عرف، ولد را از منافع رحم میداند. عرف همان قیاس را قبول دارد و ولد را نسبت به رحم، مثل میوه به درخت میداند. ولی این بحث، یک بحث مصداقی است. آیا نظر عرف در باب مصادیق هم معتبر است یا نه؟ نظر مرحوم آخوند(ره) این است که نظر عرف در فهم مفاهیم الفاظ متّبع است، مثلاً لفظ «صعید» در قرآن ظهور در چه معنایی دارد؟ در ظهورات مفاهیم نظر عرف تبعیت میشود. ولی نظر عرف در مصادیق معتبر و متّبع نیست. به تبع ایشان محقّق نائینی(ره) و محقّق خوئی(ره)نیز میفرمایند نظر عرف در باب مصادیق معتبر نیست. اینها میگویند اگر عرف یک مصداقی را تشخیص داد، تشخیص مصداق کار عرف نیست. مرحوم آخوند(ره) میگوید تشخیص مصادیق، کار عقل است. عقل است که یک مفهومی را بر یک مصداقی تطبیق میکند و این عین عبارت ایشان است که تطبیق و انطباق؛ قهری و عقلی است، کاری به عرف ندارد. این مفهوم یا بر این مصداق صدق میکند و یا صدق نمیکند. صدق و عدم صدق، ربطی به عرف ندارد، بلکه عقل باید تشخیص دهد. پس مرحوم آخوند، محقّق نائینی و محقّق خوئی(رحمهمالله) میفرمایند «العرف مرجعٌ فی المفاهیم فقط و لیس مرجعاً فی المصادیق»؛ در تشخیص مصادیق نظر عرف متبع نیست. آن وقت روی این مبنا، محقّق نائینی(ره) میفرماید ما قبول داریم عرف ولد را منفعت برای رحم میداند، اما این یک امر مصداقی است و ما عرف را در باب مصداق و مصادیق مرجع نمی دانیم.یکی از مواردی که امام(ره) با مشهور مخالفت فرمودهاند، همین بحث است، که ما این بحث و نظر شریف امام(رض) را مفصل در اوایل علم اصول عرض کردیم. نظر امام(رض) این است که نظر عرف در دو جا متبع است، عرف هم نظرش در باب مفاهیم معتبر است و هم نظرش در باب مصادیق معتبر است. لذا اگر عرف گفت رنگ خون، خون نیست، باید تبعیت کنیم، و لو با میکروسکوپ رنگ خون را بعضی از اجزای خیلی صغیره باشد، اما عرف میگوید این خون نیست، و بین خون و رنگ خون فرق میگذارد، میگوید این دم است و این رنگ خون است، میفرمایند ما باید در اینجا تبعیت کنیم. لذا نظر ایشان بر خلاف آخوند و محقق نائینی و محقق خوئی(رحمهمالله) این است که عرف هم مرجع در باب مصادیق است و هم مرجع در باب مفاهیم. اما اینجا میفرماید به نظر ما عرف نمیگوید ولد، منفعت رحم است. اینجا دیگر نزاع صغروی میشود. به نظر ما عرف ولد را منفعت رحم میداند، یکی از منافع بارزه رحم است، و لو اینکه ما در توضیح فرمایش امام(رض) مسأله خانه را مطرح کردیم که به یک نحوی ولد را از رحم جدا کنیم، اما عرف این را یکی از منافع میداند.
«حق استیلاد» از حقوق زوج است
نظری ثبت نشده است .