موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 3
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۸/۱۹
شماره جلسه : ۲۹
-
کلام اصفهاني در مورد روايت امه ي مسروقه، نقد امام خميني(ره) بر محقق اصفهاني و دفاع استاد از محقق اصفهانی(ره).
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
-
جلسه ۱۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکیده بحث گذشته
روایات را در این بحث ملاحظه فرمودید؛ هم از نظر سند بررسی شد و هم اینکه ملاحظه کردید که بین این روایات مقداری اختلاف در مفاد هم هست. در اینکه اگر کسی جاریهی مسروقهای را خریداری کند و از این جاریه ولدی متولد شود، بعد از اینکه مالک جاریه، جاریهی خودش را پس میگیرد، در اینکه آیا قیمت این ولد باید داده شود یا نه، بعضی از روایات ظهوری در این نداشت، یعنی از این جهت ساکت است و حتی آن روایت اول دلالت بر این داشت که مالک جاریه میتواند خود ولد را هم بگیرد، «یأخذ الجاریة و إبنها» ، بر حسب این روایت اول که میگوید «خذ ولیدتک و إبنها» ، باید بگوئیم این «ابن» از منافع این «ولیده» است، چون معامله را مالک اول اجازه نکرده، مبیع و منافعش را باید بگیرد. در روایت اول نگفت که «ابن» را نگه دارد، اما قیمت ابن را به مالک جاریه بپردازد، اما در برخی از روایات بود که باید جاریه را برگرداند و قیمت ولد را هم باید به مالک جاریه بدهد. باز در بعضی دیگر از روایات این بود که هم قیمت ولد را و هم قیمت ابن را و هم قیمت این خدمتی که این جاریه برای این شخص در این مدت انجام داده را بدهد. جاریهای که از این شخص بچهای را به وجود آورده، طبیعی است در این مدت یک مقدار کار هم برای این شخص در منزلش انجام داده، وقتی معامله اجازه نمیشود اجرت این مدت را هم باید برگرداند. آنچه که از این سه روایت -و لو به حسب ظاهر پنج تاست- استفاده کردیم این بود که از این «یعوضه بما انتفع» استفاده میشود که ولد، جزء منافع مستوفات جاریه است. مرحوم شیخ(ره) میفرماید این منفعت، نماءٌ لم یستوفه المشتری ؛ مشتری استیفا نکرده، برای اینکه این عنوان حرّ را دارد، وقتی عنوان حر را دارد، دیگر قابلیت خرید و فروش ندارد و میشود منفعت غیرمستوفی. نظر شیخ(ره) این است که در ما نحن فیه، بحثی از اتلاف نیست، بلکه مسألهی تلف است. برای اینکه این مشتری یک نمایی را احداث کرده، «احداث نماءٍ غیر قابل للملکیة» ؛ یک نمایی را احداث کرده که قابلیت ملکیت را ندارد و شارع گفته این قابلیت ملکیت را ندارد. پس چون به حکم شرع، در اینجا قابلیت ملکیت را ندارد، این عنوان تالف را دارد نه عنوان متلف را. مشتری عنوان متلِف را ندارد و این نما عنوان متلَف را ندارد.کلام محقق اصفهانی(ره)
همچنین اگر کسی بگوید «أو قلنا بأنّ الولد ینعقد رقّا و إنّما یصیر حرّا بالولادة» ؛ بگوئیم چون این جاریه است، ملک برای آن مالک است، در حین انعقاد به عنوان یک عبد، نطفه این ولد منعقد میشود، بعد که متولد میشود حرّ میشود. میفرماید این حقیقتاً اتلاف است. لذا محقق اصفهانی(ره) میفرماید مجموعاً در اینجا سه بیان هست، که روی هر سه بیان، مشتری، مال مالک را تلف کرده است. بیان اول این شد که بگوئیم در تکوّن این فرزند، دم زن و قوای موجوده در رحم زن دخالت دارد و مالک خودش میتوانست از این قوا استفاده کند که مشتری نگذاشت، پس «اتلف المشتری». بیان دوم این است که بگوئیم أصلاً تکوّن بچه، معلول نطفه زن است و مرد فقط در لقاح دخالت دارد. بیان سوم این است که بگوئیم این نطفه وقتی در رحم این جاریه منعقد شد، به عنوان عبد منعقد شد، اما بعد که متولد شود صارت حرّا. در هر سه فرض؛ مسأله اتلاف است. لذا محقق اصفهانی(ره) روی این مطلب اصرار دارند که اینجا مشتری یک منفعتی را نسبت به مالک اتلاف کرده، یک منفعتی که مالک میتوانست این منفعت را به نفع خودش استفاده کند اما او از بین برده، لذا مسأله از باب إتلاف است.
نقد امام(رض) بر محقق اصفهانی(ره)
امام(رض) در کتاب البیع، ج1، ص386 چند مطلب دارند. ایشان میفرماید «فإنّ صیرورة نطفة الرجل حیواناً بما ذکر، لا توجب أن یکون الولد لصاحب الجاریة، حتّى یصیر التحریر إتلافاً لماله»؛ محقق اصفهانی(ره) ادعا فرمودند که خون مادر و قوای موجود در رحم، سبب میشوند که این نطفه به عنوان ولد از ناحیه مادر متولد شود، و این یک اتلافی است علی صاحب الجاریة. امام(رض) میفرماید اینکه دم و آن قوا منشأ در این نطفه میشوند تا این نطفه فرزند شود و بچه بوجود بیاید، این معنایش این نیست که بگوئید این ولد باید مال مالک این جاریه باشد و الآن که مال مالک نیست، یک اتلافی نسبت به مالک تحقق پیدا کرده است. امام(رض) در قسمت اول کلامشان فقط همین سببیّت را انکار میکنند و میفرمایند اگر دم و قوا منشأ بودند بر اینکه بچهای بوجود آمده، باید ملک صاحب جاریه باشد، اما حالا که ملکش نیست اتلاف است. این حرف شما درست است. اما این دم و این قوا، مثل وجود قلب این جاریه، اینها نقشی ندارد در اینکه این فرزند الآن مال کیست؟ یک وقت اینها نقش داشت در اینکه بگوئیم این فرزند مال مالک است، آن وقتی که گفتیم مشتری آمده اتلاف کرده، دم اُم و قوای موجود در رحم، نقشی در اینکه این فرزندی که متکوّن از زن است، مال صاحب جاریه باشد، ندارد.مثل سایر قوای زن میماند، مثل دست زن، قلب زن، چطور اینها در اینکه این بچهای که متولد میشود مال صاحب جاریه و مال مالک باشد نقشی ندارد، این دم و این قوا هم همینطور است. در حقیقت امام(رض) میخواهد بفرماید ما اتلاف را در صورتی قبول میکنیم که دم و قوا سببیت داشته باشند در اینکه فرزند، ملک صاحب جاریه شود، اما حالا که میگوئیم این مشتری کاری کرده که این فرزند ملک خودش باشد و ملک صاحب جاریه نباشد، اتلاف کرده است. اگر میگفتیم هر نطفهای که در این رحم جاریه منعقد شد و هر فرزندی که متکوّن از این شد، مال صاحب جاریه است، به علت اینکه دم و قوای موجود او، مال صاحب جاریه است، حالا هم هر فرزندی که از این دم و قوا بوجود آمد مال صاحب جاریه است و اتلاف است. امام(رض) بحث را روی این نمیبرد که خود دم و خود قوا از بین رفته است. گویا ایشان از کلام محقق اصفهانی(ره) فهمیدهاند که ایشان میخواهد بگوید که دم و قوا سببیت داشتند برای اینکه این متکوّن، ملک صاحب جاریه باشد، حالا این مشتری سببیت را از بین برد و اتلاف کرد.
دفاع استاد از محقق اصفهانی(ره)
نظری ثبت نشده است .