موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۸/۱
شماره جلسه : ۲۱
-
اعراض فقها از روایت تحف العقول و نظر استاد معظم
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي شهرت در مسأله
ملاحظه فرموديد که در اين مسأله يک اجماع تعبّدي براي حرمت معامله با اعيان نجسه نداريم. اکنون که اين اجماع محصّل براي ما محقّق نيست، بايد اين مطلب را دنبال کنيم که آيا شهرت محقّقه بين القدماء وجود دارد يا نه؟ ولو اين که در برخي از کلمات ادّعا شده که بين قدما اين شهرت محقّقه در حرمت تکليفيه معامله بر اعيان نجسه هست. امّا وقتي مراجعه شود، فقط چند - عبارت در بين قدما - شيخ مفيد در مقنعه، سلاّر در مراسم، شيخ طوسي در نهاية و سيد مرتضي در انتصار - داريم که صريح در حرمت تکليفيه است و يا ظهور در آن دارد. ولي اين چنين نيست که يک شهرت محققه قدمائيه در کار باشد. بنابراين براي ما تحقق شهرت قدمائيه هم مشکوک است.تنها دليل در مسأله: روايت تحف العقول
پس از بررسي ادلّه و اقوال و اجماعات و شهرت نتيجه مي گيريم که تنها دليل معتبر روايت تحف العقول است، روايت تحف العقول را در گذشته از نظر سندي مورد بحث قرار داديم و عرض کرديم قابليت حجيّت و استدلال را دارد. از نظر دلالت هم روايت تحف العقول با قرائن متعدّدي که در اين روايت وجود دارد، دلالت روشن در حرمت تکليفيه دارد. آيا مي توانيم از نظر فتوايي، بگوييم بر طبق روايت تحف العقول، بيع اعيان نجسه يا معامله روي اعيان نجسه، به حرمت تکليفي حرام است؟ اينجا تنها نکته اي که وجود دارد، اين است که اگر اجماع يا شهرتي در کار بود، آن اجماع يا شهرت را به ضميمه اين روايت تحف العقول يک دليل براي اين مدّعا قرار مي داديم. امّا اجماع که نداريم، شهرت محققه هم در کار نيست، بلکه مي توانيم بگوييم بعيد نيست فقها از اين حرمت تکليفيه در تمام اعيان نجسه، اعراض کرده باشند.اعراض فقهاء از روايت تحف العقول
اين احتمال، احتمال قويي است که فقها از مدلول اين روايت اعراض کرده باشند و به آن اعتنا نکرده باشند. در جاي خودش ثابت است که در بين فقها دو مبنا وجود دارد؛ برخي قائلند که اگر روايتي صحيح السند و صحيح الدلاله بود ما بايد بر طبق روايت عمل کرده و فتوا دهيم، حالا مي خواهد مشهور به اين روايت عمل کرده باشند يا عمل نکرده باشند، که اين نظر، نظريه غير مشهور در بين فقها است. اما مشهور قائلند اگر سند روايتي معتبر است و دلالتش هم کامل است، اگر فقيه بخواهد به اين روايت استدلال کند، يک شرط ديگر هم دارد و آن اين است که مشهور از تمام اين روايت يا از آن قسمت روايت که مورد استناد است اعراض نکرده باشند.نظر استاد
بعد از بررسي اقوال آنچه به نظر ما قول قوي است اين که مي توانيم بگوييم که کثيري از فقها بر طبق اين مضمون روايت تحف العقول - که بگوييم تمام معاملاتي که روي اعيان نجسه واقع مي شود، به حرمت تکليفيه حرام است - فتوا نداده اند. اين همان اعراض است و همين سبب مي شود که انسان نتواند به اين معنا فتوا دهد و ملتزم شود. به نحو کلي ما نمي توانيم يک قاعده کلي ارائه دهيم و بگوييم بيع اعيان نجسه يا ايقاع معامله روي اعيان نجسه، حرام به حرمت تکليفيه است. البته موارد خاصه اي داريم، مثلاً در باب خمر، در باب کلب بايد بررسي کنيم. ممکن است در موارد خاصي قائل شويم که ايقاع معامله روي عين نجس به حرمت تکليفيه حرام است.حکم اخذ ثمن در مقابل عين نجس
جهت دوّم بحث اين است: آيا ثمني که در مقابل اعيان نجسه اخذ مي شود، آيا اخذ اين ثمن حرام است يا نه؟ - ما قبلاً گفتيم در ما نحن فيه، سه جهت بحث وجود دارد. کسي که عين نجس را معامله مي کند، يک بحث ايقاع المعامله است، بحثش را کرديم و گفتيم اين حرمت تکليفي ندارد. الاّ ما خرج بالدليل. مثل موارد خاص مثل خمر، کلب، که آنجا روايات خاصه داريم. بحث دوم اين است که آيا ثمن نجس، يعني ثمني که در مقابل فروش شيء نجس گرفته مي شود، حرام است يا نه؟ در اينجا نمي گوييم که آيا تصرف در اين ثمن حرام است يا نه؟ اگر کسي بول را فروخت و پولش را گرفت، مي گوييم معامله باطل است. و مي گوييم حالا که باطل است تصرف در اين ثمن حرام است. اما غير از تصرف در اين ثمن، بحث ديگري که مطرح است اين که آيا اخذ اين ثمن حرام است يا نه؟ -فرمايش حضرت امام(ره) در حرمت اخذ
دليل اوّل مرحوم امام
مجموعاً در فرمايش امام در مکاسب محرّمه پنج دليل است. دليل اول آن روايتي است که قبلاً مفصّلاً سنداً و دلالتاً بحث کرديم. «انّ الله اذا حرّم شيئاً حرّم ثمنه». گفتيم اين روايت دو نسخه دارد؛ يک نسخه همين است. در بعضي نسخ آمده «ان الله اذا حرّم اکل شيءٍ علي قومٍ حرّم ثمنها». باز در اين فرق بين دو نسخه فرقي نمي کند. مي فرمايد خدا وقتي شيئي را حرام کرد، ثمن آن را هم حرام مي کند. از اين روايت استفاده مي شود که اگر انسان حرامي را بفروشد و در مقابل آن پولي بگيرد، ثمن در مقابل حرام، حرام است. اگر خمر فروخت، ثمني که در مقابل خمر مي گيرد حرام است، يا بول که شربش حرام است و نجس هم هست اگر فروخت، ثمني که مي گيرد، حرام است.دو ملاحظه استاد بر فرمايش مرحوم امام
دليل دوم مرحوم امام
دليل دوّم دليلي است که در نوادر راوندي نقل مي کند از موسي بن جعفر(ع) عن آبائه قال: قال رسول الله(ص) «انّ اخوف ما اخاف علي امّتي»، - در بعضي نسخه ها دارد اخوف ما اتخوّف علي امتي من بعدي - سه چيزي که من براي امّت خودم براي بعد خوف دارم. «هذه المکاسب المحرّمة» ، اين مکاسب محرّمه و «الشهوة الخفيّة والربا» . هذه المکاسب المحرمة همين بوده که اعيان نجسه را مي فروختند. فرمودند من خوف دارم که بعداً اينها در بين امّت من رايج شود.نقد دليل
نظری ثبت نشده است .