موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۱/۲
شماره جلسه : ۴۳
-
دلیل دوم اصالة الاحتیاط در باب فروج ودماء
-
روايت علاء بن سيابه در باب فروج
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
اجراي اصالة الاحتياط در باب فروج و دماء
گرچه در شبهات تحريميه، هم اصالة البرائة عقلي جاري است و هم اصالة البرائه شرعي، و اگر در اين صور متعدد تلقيح مصنوعي، دليلي براي جواز يا عدم جواز پيدا نکنيم بايد به همين اصالت البرائة عقلي و شرعي مراجعه کنيم، و لکن ربما يمکن أن يقال که در باب فروج و دماء، اصل اولي، لزوم رعايت احتياط است، احتياط به نحو لزومي آن هم به نحو وجوب شرعي. اگر چنين اصلي ثابت باشد نتيجه اين مي شود كه در هر موردي که نسبت به نکاح شک مي کنيم که آيا نکاح با اين زن جايز است يا نه؟ بايد بگوييم در باب نکاح، احتياط واجب است. شک مي کنيم که آيا قتل اين انسان واجب است يا نه بايد بگوييم احتياط، واجب است. اگر ما بتوانيم از ادله وجوب مولوي شرعي احتياط را استفاده کنيم، در موارد شبهه، آن هم نه در مطلق فقه بلکه فقط در باب نکاح و فروج و دماء، بايد به همين اصالت الاحتياط مراجعه کنيم .ادله اصالة الاحتياط
عرض کرديم كه مجموعا مي توانيم از کلمات بزرگان دو دليل براي اصالة الاحتياط اقامه کنيم؛ يکي بحث مذاق شرع بود که ديروز جوابش را عرض کرديم. دليل دوم روايات بود؛ روايت معتبره شعيب حداد را ديروز خوانديم و توضيح داديم و عرض کرديم كه ما نمي توانيم از اين روايت يک حکم مولوي شرعي به عنوان وجوب احتياط استفاده کنيم .بررسي تقيه در روايت
يک سوالي که در مورد اين روايت مطرح است اين است که آيا در اين روايت شعيب حداد اصلا مجالي براي احتمال تقيه وجود دارد؟ چون سوال اين بود که مردي همسرش را طلاق داده و شوهرش اين زن را به روش اهل سنت که در نزد ما معتبر نيست طلاق داده است، حال يک مرد شيعه مي خواهد با اين زن ازدواج کند، مقداري اضطراب دارد، نه اينکه جهل دارد، در روايت مي گويد«کره أن يقدم» بر اين ازدواج تا اينکه از شما يک مشورتي را داشته باشد، والا روي اجراي قاعده الزام مي گويد ازدواج با اين زن صحيح است و مانعي ندارد. حالا مي خواهيم ببينيم آيا اصلا در اين روايت، مسئله تقيه مي تواند مطرح باشد؟جواب از تقيه
بگوييم اين جواب امام(ع) که فرمود «فرج و امر الفرج شديد و منه يکون الولد و نحن نحتاط» اين درست به عکس قضيه تقيه است . تقيه اقتضا مي کند که امام بفرمايد اين طلاق صحيح است و مي توانيد ازدواج کنيد . ما نمي توانيم در اين روايت مسئله تقيه را مطرح کنيم و مسئله تقيه کنار مي رود و همان بياني که ديروز عرض کرديم كه ما قرائني هم در سوال و هم در جواب داريم که امام ع يک حکم ارشادي را در اينجا مطرح مي کند. نظير اينکه گاهي از کسي سوال مي کنند که مي خواهيم با فلان طايفه ازدواج کنيم، او مي گويد اين طايفه طايفه عصباني هستند يا خصلت اخلاقي بدي دارند . اين امر الفرج شديد و منه يکون الولد قرينه اي است بر اينکه اين احتياط عنوان مولوي شرعي را ندارد و عنوان ارشادي را دارد .روايت دوم
اما در غيرنکاح «و في غيره لا يبطلون الوکاله وکالة» را باطل نمي دانند «الا أن يعلم الوکيل بالعزل» مگر اينکه وکيل علم به عزل پيدا کند. پس جواب دهنده به امام(ع) عرض مي کند که عامه بين مسئله نکاح و غيرنکاح فرق مي گذارند- شيخ همين روايت را در بحث بيع فضولي، که آيا بين بيع فضولي يا عقد فضولي فرق وجود دارد يا نه؟ بين بيع و نکاح فرق هست يا نه؟ در ذهن بنده است که مرحوم شيخ همين روايت را در آنجا مطرح فرموده است - مي گويد عامه بين نکاح و غير نکاح فرق مي گذاراند. در نکاح مي گويند اگروکيل را درحضور شهود عزل کرد در حضور شهود بدون اينکه خبر اين عزل به گوش وکيل برسد وکالت و تزويج وکيل باطل مي شود . اما در غير نکاح ميگويند شرط بطلان وکالت اين است که خبر عزل به گوش وکيل برسد .
شاهد روايت
نتيجه بررسي روايت
نظری ثبت نشده است .