درس بعد

مكاسب محرمه / ميته

درس قبل

مكاسب محرمه / ميته

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۱/۲۸


شماره جلسه : ۶۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • روایات مجوز لبس میته

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بحث روايات مجوزه

بحث در روايات مجوزه بود - رواياتي که از آنها استفاده مي شود که استفاده و انتفاع از ميته جايز است - . يک روايت مفصل را خوانديم - روايت ابو القاسم صيقل و ولدش - و عرض کرديم که از آن روايت به خوبي استفاده مي شود که انتفاع از ميته و جلد ميته مانعي ندارد و جايز است .


دومين روايت مجوزه

روايت ديگر روايتي است که شيخ طوسي به اسناد خود عن محمد بن علي بن محبوب عن يعقوب بن يزيد عن ابن ابي عمير عن زياد النهدي عن زرارة ، که سند روايت فقط از نظر زياد نهدي که مجهول الحال است اشکال دارد؛ قال (زرارة) سئلت ابا عبدالله(ع) عن جلد الخنزير يجعل دلوا يستقي به الماء، از امام سوال کرده است از جلد خنزير که آن را به عنوان دلوي که ماء با او استقاء مي شود قرار داده مي شود . حضرت در جواب فرموده اند «لا بأس» .


بررسي روايت

 اينجا يک نکته اين است که بايد ببينيم سوال از چيست. آيا سوال از طهارت و نجاست است، يعني پوست خنزير نجس است، ماء بوسيله آن سقي مي شود. آيا از باب طهارت و نجاست سوال شده است که اگر از اين باب باشد ارتباطي به ما نحن فيه ندارد. ظاهرا سوال از طهارت و نجاست نيست بلکه سوال از انتفاع به جلد ميته است؛

يعني اگر بخواهيم از جلد خنزير که يکي از مصاديق ميته است براي سقي دواب يا براي اشجار استفاده کنيم . چه حکمي دارد؟ براي سقي خود انسان، نجس است و نمي شود استفاده کرد - ولو اينکه در بعضي روايات ديگري داريم که آمده است اگر پوست خنزير را در حوضي که به اندازه آب کر در آن وجود دارد قرار دهند آنجا به عنوان شرب و وضو مانعي ندارد- . و بايد از خنزير القاء خصوصيت شود، خنزير به عنوان ميته مطرح است. کسي توهم نکند که روايت فقط دلالت به انتفاع به جلد خنزير دارد اما اگر جلد کلب و ميته ديگر بود، نه . اين توهم درست نيست چون يقين داريم که خنزير خصوصيت ندارد، القاء خصوصيت مي شود. منتهي مقداري که ديگر موجب محذوري نشود مثلا موجب تنجس نشود . از اين خنزير دلوي را درست کنند و بخواهند زمين را آبياري کنند يا بدهند حيوان بخورد مانعي ندارد .


روايت سوم

در روايت سوم درمستطرفات سرائر ابن ادريس در روايات نادره - مستطرف کتابي را مي گويند که روايات نادره در آن وجود دارد - از کتاب بزنطي صاحب الرضا نقل مي کند که از اصحاب امام هشتم(ع) بوده، روايت در ابواب الذبائح، ج 24، ص 73، باب 30 ، ح 4 : سئلته، از امام هشتم(ع) سوال کرده، عن الرجل يکون له الغنم يقطع من الياتها ، شخصي گوسفندي دارد که پي و دمبه او را قطع مي کند، و هي احياء، ايصلح أن ينتفع بما قطع، آيا صحيح است؟ (اينجا کلمه يصلح به معناي يجوز است، نه به معناي اينکه خوب است اين کار شود يا نه؟) قال نعم ، امام فرمود: بله، يذيبها و يسرج بها ، اين را آب کند و براي سراج و چراغ استفاده کند لا ياکلها و لا يبيعها ، نخورد و نفروشد . صاحب وسائل بعد از اينکه اين روايت را نقل کرده فرمود: و رواه الحميري في  قرب الاسناد باسناده عن عبدالله بن حسن عن علي ابن جعفر عن اخيه ، که عبدالله بن حسن مجهول الحال است .


نکته اي در استفاده از روايت

اين که فرموده : نعم يذيبها و يسرج ، در سراج استفاده کند، روشن است که اين بعنوان مثال در اينجا ذکر شده است نه بعنوان اينکه از اين اليات ميته فقط مي تواند به عنوان روغن چراغ استفاده کند . و لذا امام(رض) در کتاب مکاسب محرمه خود فرموده اند که ما از اين روايت صحيحه بزنطي استفاده مي کنيم که جميع الانتفاعات از ميته جايز است،. فقط آنچه استثناء شده است اکل و شرب و بيع است . ميته را نمي توان خورد و نوشيد و خريد و فروش کرد، اما هر انتفاع ديگري غير از اين مانعي ندارد، اين يک نکته. و باز اليات هم خصوصيت ندارد بلکه هرعضو ميته. نه اين «يذيبها» خصوصيت دارد نه «اليات» . پس از روايت استفاده مي کنيم که جميع انتفاعات ميته جايز است .


روايت چهارم

روايت چهارم موثقه سماعه است در وسائل، ج 24، کتاب الاطمعه و الاشربه، باب 34 از ابواب اطعمه محرمه، حديث 8، ص 186، «عن محمد بن الحسن عن الحسن بن علي عن سماعه قال: سألته عن جلد الميتة المملوح» جلد ميته اي که نمک مالي شده، و هو الکيمخت، فرخّص فيه، روايت موثقه، مرفوعه است، و قال، امام اجازه فرمودند؛ ان لم تمسّه فهو افضل، اگر آنرا مس نکني و به دستت نخورد، اين افضل است . اين را هم استفاده مي کنيم که جميع انتفاعات به جلد ميته مملوح مانعي ندارد .


روايات مجوز لبس ميته

در اين روايات ميته، رواياتي هم داريم که از آن استفاده مي شود که پوشيدن ميته مانعي ندارد . اگر مثلا پوست خنزير يا سگ را فقط به عنوان لباس بخواهد استفاده کند در روايات داريم که مانعي ندارد، و فقط در حال صلاه از آن استفاده نکند . طبق مفاد اين روايات فرض کنيد که اين کفش هايي که در خارج وجود دارد، اگر يقين داشته باشيم که از پوست ميته است استفاده از آن مانعي ندارد . البته معلوم است که اين کلام در مورد بعضي از انواع کفش ها و لباس ها هست والا چون احتمال مي دهيم که از يک کشور اسلامي خريداري کنند - الان از ايران چقدر پوست به کشورهاي خارج مي رود و در آنها تبديل به چرم مي شود و نيز از ترکيه و عربستان و کشورهاي اسلامي مي رود- همين سبب مي شود که ما نگوييم ميته است، چون نمي دانيم که ميته است يا نه و همين سبب مي شود که ما بگوييم اين پاک است، اما نمي شود در آن نماز خواند .


روايت اول

يکي روايت محمد بن ابي حمزه است: قال سألت ابا عبدالله(ع) او أبا الحسن(ع) ، از يکي از اين دو امام(ع) سوال کرده يا امام صادق(ع) يا امام کاظم(ع): عن لباس الغراء يا غراء - والصلاه فيها؟ فقال لا تصل فيها، در لباس اين حيوان نماز نخوان «الا ما کان منه ذکيه» مگر آنکه تذکيه شده باشد . اما نسبت به اصل انتفاع چيزي نفرموده است . معلوم مي شود که اگر انسان اگر از حيوان تذکيه نشده کت و پيراهني درست کرد اشکالي ندارد و انتفاعش جايز است فقط صلاة در آن درست نيست.


روايت دوّم

روايت دوم که سندش درست است، صحيحه ريان بن صلت است، قال سئلت الرضا(ع) عن لبس الغراء والسمور و الکيمخت؟ الي أن قال، فرمود: لا بأس بهذا کله ، مانعي ندارد. فقط در اين روايت لباسي که از روباه است استثناء شده است .


روايت سوّم

روايت ديگر از جعفريات است - جعفريات رواياتي است که از موسي بن جعفر(ع) نقل مي شود - موسي بن جعفر(ع) عن الصادق(ع) عن ابيه(ع) أن عليا(ع) کان يصلي في سيفه و عليه الکيمخت، امير المومنين(ع) با شمشيري نماز مي خواند که غلاف آن شمشير از کيمخت بود،

جلد آن دوابّي بود که عنوان ميته را دارد - راجع به کيمخت نمي خواهيم وارد معنايش شويم . اما در روايات، راجع به کيمخت مختلف معنا شده است، از بعضي استفاده مي شود که کيمخت مخصوص به جلود حيوانات است، از بعضي از روايات استفاده مي شود که هم نوع مذکّي دارد و هم غير مذکي دارد؛ در يک روايت دارد که وقتي از امام(ع) سوال مي شود که آيا در کيمخت مي شود نماز خواند ؟ امام(ع) فرمود وماالکيمخت؟ اين مانعي ندارد . ائمه(عليهم السلام) که ما معتقديم که علم کلي داشتند بغايه من الله، اما علم آنها طوري بوده که اذا اردوا عن يعلموا علموا ، اما گاهي مي پرسيدند فلاني کجاست؟ در بعضي از روايات دارد که امام صادق(ع) دنبال غلام خود مي گشت که ببيند او کجاست. اين مانعي ندارد. ائمه(ع) در غالب مواقع روي روال طبيعي مشي مي کردند و آنجايي که لازم بوده از علم خود استفاده کنند استفاده مي کردند - در اين روايت، امام(ع) سوال کرده اند که ماالکيمخت؟ بعد جواب داده مي شود که جلود دوابّ، جلد حيواناتي است که منه ما يکون ذکيه و منه ما يکون ميته.


جمع ميان روايات مجوزه و مانعه

اين رواياتي است که در باب انتفاع به ميته آمده که آنها را در دو دسته روايات ذکر کرديم . در جمع بين اين دو دسته روايات، اگر کلمات بزرگان را بررسي کنيم مجموعا شش جمع در کلمات بزرگان ذکر شده است .


جمع اول

جمع اول اين است که ما روايات مجوزه را بر روايات مانعه مقدم کنيم. روايات مجوزه يا به عنوان مخصص يا به عنوان دليل حاکم مقدم باشد، که تعبيري که در مکاسب امام(رض) است مي فرمايند به نظر ما اين روايات مجوزه، حاکم است . بيان حکومتش اين است که روايات مانعه به صورت مجمل مي فرمايند لا ينتفع بالميته ، از ميته نمي شود انتفاع برد، اما روايات مجوزه مي گويد اگر انتفاع دلوي باشد، «يذيب و يسرج بها» باشد يا براي لباس باشد اشکالي ندارد. ما بگوييم نسبت بين روايات مجوزه و مانعه، عام و خاص مطلق است، يعني روايات مجوزه، اخص مطلق است، روايات مجوزه خاص هستند و روايات مانعه عام هستند .

روايات مجوزه يا تخصيص بزنند و يا طبق بيان امام مسئله حکومت را مطرح کنيم . اين يک وجه جمع که ديگر روي اين وجه جمع تعارض معنا ندارد . وقتي مي گوييم اين روايات حاکم است يا مي گوييم اين روايات، اخص مطلق از روايات مانعه است،معنايش اين است که يک جمع عرفي روشن وجود دارد و بايد به اين جمع عمل کرد . در اين روايات مجوزه قيدي آمده است که از آن استفاده مي شود انتفاع به ميته در غير آن چيزهايي که طهارت در آن معتبر است جائز است .

اما در مثل اکل و شرب و نيز در لباس مصلي که طهارت معتبر است انتفاع جائز نيست. پس اين روايات مجوزه يا اخص مطلق مي شود و يا حاکم بر روايات مانعه مي باشد. امام(ره) همين جمع را پذيرفتند. مرحوم آقاي خويي(ره) هم در کتاب مصباح الفقاهه همين جمع را پذيرفتند. مخصوصا در همين روايات مانعه ابو القاسم صيقل که بعضي در روايات مانعه قرار داده اند و بعضي در روايات مجوزه . از امام سوال مي کند راجع به انتفاع از جلد ميته؟ امام(ع) مي فرمايند: «اتخذ للصلاه ثوبا» فقط مسئله را مي برند روي صلاه، معلوم مي شود که خود اصل  انتفاع به ميته در غير مسئله صلاه اشکالي ندارد .


جمع دوم

راه دوم اين است که اگر ما بر فرض بگوييم که روايات مانعه ظهور دارد در اينکه انتفاع به ميته مطلقا جايز نيست . مي فرمايند وجه جمع اين است که ما عدم الجواز را به قرينه اين روايات مجوزه حمل بر کراهت کنيم . روايت مجوزه نص در جواز است . مي فرمايد «لا بأس»، اينها صريح در جواز هستند . روايات مانعه ظهور در منع دارد . به قرينه روايات مجوزه ظهور را حمل بر کراهت مي کنيم و مي گوييم انتفاع به ميته جايز است ولي کراهت دارد .


شاهد جمع دوم

براي اين جمع دوم يک شواهدي هم داريم . اولين شاهد اين است که در موثقه سماعه که امروز خوانديم امام(ع) فرمود: ان لم تمسه فهو افضل ، معنايش اين است که يک چيزي که نجس است مي توانيد ساير انتفاعات را ببريد، اما اگر دست نزنيد بهتر است . و ارجح اين است که اينرا ترک کني .  در ان لم تمسه فهو افضل، يک وقت مي گوييم که مس به معناي ظاهري مراد است و يک وقت مي گوييم کنايه است يعني اگر سر و کارت با ميته نباشد بهتر است . هر دو احتمال وجود دارد . در روايت، سوال از مس و ... نبوده . بعيد نيست که بگوييم معنايش اين مي شود که اگر استفاده نکنيد اولي است، پس روي اين معنا اگر إن لم تمسه فهو افضل ، مس را به معناي مس ظاهري بگيريم امام مي فرمايد استفاده کن و دست به آن نزن . مي شود انسان دستکش دست کند .

تا اينجا شاهدي براي کراهت استفاده نمي شود. اما اگر گفتيم إن لم تمسه فهو افضل، مس کنايه از مطلق الاستفاده است مي گويد افضل اين است که ترک کني، اين شاهد بر کراهت مي شود . شاهد دوم بر کراهت همان روايت حسن بن وشاء بود. در روايت حسن بن وشاء از امام(ع) سوال کرده بود «قلت جعلت فداک ان اهل الجبل تثقل عندهم اليات الغنم فيقطعونها؟ قال هي حرام. قلت فنصطبح بها؟ قال اما تعلم انه يصيب اليد و الثوب» ولو اينکه گفتيم سندش اشکال دارد، اما از اين روايت استفاده مي کنيم که اگر امام(ع) مي فرمايد که از اين اليات غنم استفاده نکنيد چون موجب تنجس مي شود لذا. با قطع نظر از تنجس اشکالي ندارد . در نتيجه چون وجه منع را تنجس قرار مي دهيم لذا دال بر کراهت مي شود . ما اگر آمديم قائل شديم به اينکه روايات مانعه ظهور ندارد، روايات مجوزه حاکم مي شود، امّا اگر گفتيم ظهور دارد با اين روايات مجوزه در آن تصرف مي کنيم و روايات مانعه را حمل بر کراهت مي کنيم.


جمع سوم

وجه جمع سوم اين است که بگوييم روايات مجوزه اختصاص به جلود و اليات دارد ولي روايات مانعه مطلقا مي گويد از ميته نمي توان استفاده کرد . بگوييم برخي از روايات مجوزه در مورد اليات غنم و بعضي در مورد جلود است . اما سائر چيزهايي که در ميته است مثل استخوان ميته يا خصوصيات ديگر، از آنها نمي شود استفاده کرد.


اشکال اين وجه جمع

اين راه جمع درست نيست براي اينکه قول به فصل در اجزاء ميته ندارد.


جمع چهارم

وجه جمع چهارم اين است که روايات مجوزه را حمل بر تقيه کنيم و بگوييم آن روايات مانعه حکم واقعي را بيان مي کند و روايات مجوزه حکم به حسب تقيه است.


اشکال اين وجه جمع

اشکال اين وجه اين است که تقيه در صورتي است که اهل سنت قائل به جواز انتفاع از ميته باشند، در حالي که فتواي (اکثريتشان) آنها اين است که انتفاع از ميته جايز نيست . جلد بعد از اينکه دباغي شود - چون دباغي را يکي از موجبات طهارت مي دانند - ديگر از ميته بودن خارج مي شود ديگر نجس هم نيست . اين هم درست نيست .


وجه پنجم

وجه جمع پنجم را مرحوم ايرواني(ره) در حاشيه فرموده . فرموده احسن جمع بينها، يعني بين روايات مجوزه، و بين الطائفه المانعه عن الانتفاع حمل المانعة علي صوره التلويث، بگوييم روايات مانعه مي گويد آنجايي که مي خواهي انتفاع ببري دستت آلوده مي شود اما اگر آلوده نشود اشکالي ندارد.

اشکال اين وجه جمع

اين جمع هم درست نيست براي اينکه تلويث از محرمات نيست . انسان عمدا دست خود را به ميته بزند و عمدا نجس کند حرام نيست. و اين جمع که مرحوم ايرواني فرموده به نظر ما أسوء الوجوه در بين اين جمعها است ولو اينکه مرحوم ايرواني(ره) از افرادي است که در رأس مدققين قرار دارد.


جمع ششم

آخرين جمع اين است که روايات مجوزه را حمل کنيم بر اجزائي که لا تحله الحيات ، بگوييم روايات مجوزه مو و ناخن و شعر و انفحه و اجزائي که در آن حيات نيست را شامل مي شود، اما روايات مانعه را حمل کنيم بر اجزائي که تحله الحيات.


اشکال اين وجه جمع

 اين جمع درست نيست براي اينکه اجزائي که لا تحله الحيات را که ميته نمي گويند، در روايات مجوزه بحث ميته مطرح است ولي بر مو و انفحه و شاخ و حافر، ميته صدق نمي کند .


نتيجة بحث

پس شش وجه جمع ذکر شده است ما يا بايد به وجه جمع اول قائل شويم يا وجه جمع دوم. تا اينجا تکليف روايات را تا حدي فهميديم. اما ادعاي اجماع و عدم الخلاف شده بر اينکه انتفاع به ميته جايز نيست. اين را در جلسه بعد بررسي مي کنيم.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.




برچسب ها :

روايات مجوزه بیع میته مستطرف روايات مجوز لبس ميته جعفريات جمع ميان روايات مجوزه و مانعه در باب انتفاع از میته رابطه بین ادله مجوزه و مانعه در باب انتفاع از میته روايت محمد بن ابي حمزه در جواز لبس پوست میته صحيحه ريان بن صلت در مورد لبس پوست میته روایت موسي بن جعفر ع در مورد جواز لبس میته نقد جمع های بین روایات مجوزه و مانعه استفاده از میته

نظری ثبت نشده است .