موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۱/۲۸
شماره جلسه : ۶۸
-
روایات مجوز لبس میته
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بحث روايات مجوزه
بحث در روايات مجوزه بود - رواياتي که از آنها استفاده مي شود که استفاده و انتفاع از ميته جايز است - . يک روايت مفصل را خوانديم - روايت ابو القاسم صيقل و ولدش - و عرض کرديم که از آن روايت به خوبي استفاده مي شود که انتفاع از ميته و جلد ميته مانعي ندارد و جايز است .دومين روايت مجوزه
روايت ديگر روايتي است که شيخ طوسي به اسناد خود عن محمد بن علي بن محبوب عن يعقوب بن يزيد عن ابن ابي عمير عن زياد النهدي عن زرارة ، که سند روايت فقط از نظر زياد نهدي که مجهول الحال است اشکال دارد؛ قال (زرارة) سئلت ابا عبدالله(ع) عن جلد الخنزير يجعل دلوا يستقي به الماء، از امام سوال کرده است از جلد خنزير که آن را به عنوان دلوي که ماء با او استقاء مي شود قرار داده مي شود . حضرت در جواب فرموده اند «لا بأس» .بررسي روايت
روايت سوم
در روايت سوم درمستطرفات سرائر ابن ادريس در روايات نادره - مستطرف کتابي را مي گويند که روايات نادره در آن وجود دارد - از کتاب بزنطي صاحب الرضا نقل مي کند که از اصحاب امام هشتم(ع) بوده، روايت در ابواب الذبائح، ج 24، ص 73، باب 30 ، ح 4 : سئلته، از امام هشتم(ع) سوال کرده، عن الرجل يکون له الغنم يقطع من الياتها ، شخصي گوسفندي دارد که پي و دمبه او را قطع مي کند، و هي احياء، ايصلح أن ينتفع بما قطع، آيا صحيح است؟ (اينجا کلمه يصلح به معناي يجوز است، نه به معناي اينکه خوب است اين کار شود يا نه؟) قال نعم ، امام فرمود: بله، يذيبها و يسرج بها ، اين را آب کند و براي سراج و چراغ استفاده کند لا ياکلها و لا يبيعها ، نخورد و نفروشد . صاحب وسائل بعد از اينکه اين روايت را نقل کرده فرمود: و رواه الحميري في قرب الاسناد باسناده عن عبدالله بن حسن عن علي ابن جعفر عن اخيه ، که عبدالله بن حسن مجهول الحال است .نکته اي در استفاده از روايت
اين که فرموده : نعم يذيبها و يسرج ، در سراج استفاده کند، روشن است که اين بعنوان مثال در اينجا ذکر شده است نه بعنوان اينکه از اين اليات ميته فقط مي تواند به عنوان روغن چراغ استفاده کند . و لذا امام(رض) در کتاب مکاسب محرمه خود فرموده اند که ما از اين روايت صحيحه بزنطي استفاده مي کنيم که جميع الانتفاعات از ميته جايز است،. فقط آنچه استثناء شده است اکل و شرب و بيع است . ميته را نمي توان خورد و نوشيد و خريد و فروش کرد، اما هر انتفاع ديگري غير از اين مانعي ندارد، اين يک نکته. و باز اليات هم خصوصيت ندارد بلکه هرعضو ميته. نه اين «يذيبها» خصوصيت دارد نه «اليات» . پس از روايت استفاده مي کنيم که جميع انتفاعات ميته جايز است .روايت چهارم
روايت چهارم موثقه سماعه است در وسائل، ج 24، کتاب الاطمعه و الاشربه، باب 34 از ابواب اطعمه محرمه، حديث 8، ص 186، «عن محمد بن الحسن عن الحسن بن علي عن سماعه قال: سألته عن جلد الميتة المملوح» جلد ميته اي که نمک مالي شده، و هو الکيمخت، فرخّص فيه، روايت موثقه، مرفوعه است، و قال، امام اجازه فرمودند؛ ان لم تمسّه فهو افضل، اگر آنرا مس نکني و به دستت نخورد، اين افضل است . اين را هم استفاده مي کنيم که جميع انتفاعات به جلد ميته مملوح مانعي ندارد .روايات مجوز لبس ميته
در اين روايات ميته، رواياتي هم داريم که از آن استفاده مي شود که پوشيدن ميته مانعي ندارد . اگر مثلا پوست خنزير يا سگ را فقط به عنوان لباس بخواهد استفاده کند در روايات داريم که مانعي ندارد، و فقط در حال صلاه از آن استفاده نکند . طبق مفاد اين روايات فرض کنيد که اين کفش هايي که در خارج وجود دارد، اگر يقين داشته باشيم که از پوست ميته است استفاده از آن مانعي ندارد . البته معلوم است که اين کلام در مورد بعضي از انواع کفش ها و لباس ها هست والا چون احتمال مي دهيم که از يک کشور اسلامي خريداري کنند - الان از ايران چقدر پوست به کشورهاي خارج مي رود و در آنها تبديل به چرم مي شود و نيز از ترکيه و عربستان و کشورهاي اسلامي مي رود- همين سبب مي شود که ما نگوييم ميته است، چون نمي دانيم که ميته است يا نه و همين سبب مي شود که ما بگوييم اين پاک است، اما نمي شود در آن نماز خواند .روايت اول
يکي روايت محمد بن ابي حمزه است: قال سألت ابا عبدالله(ع) او أبا الحسن(ع) ، از يکي از اين دو امام(ع) سوال کرده يا امام صادق(ع) يا امام کاظم(ع): عن لباس الغراء يا غراء - والصلاه فيها؟ فقال لا تصل فيها، در لباس اين حيوان نماز نخوان «الا ما کان منه ذکيه» مگر آنکه تذکيه شده باشد . اما نسبت به اصل انتفاع چيزي نفرموده است . معلوم مي شود که اگر انسان اگر از حيوان تذکيه نشده کت و پيراهني درست کرد اشکالي ندارد و انتفاعش جايز است فقط صلاة در آن درست نيست.روايت دوّم
روايت دوم که سندش درست است، صحيحه ريان بن صلت است، قال سئلت الرضا(ع) عن لبس الغراء والسمور و الکيمخت؟ الي أن قال، فرمود: لا بأس بهذا کله ، مانعي ندارد. فقط در اين روايت لباسي که از روباه است استثناء شده است .روايت سوّم
جمع ميان روايات مجوزه و مانعه
اين رواياتي است که در باب انتفاع به ميته آمده که آنها را در دو دسته روايات ذکر کرديم . در جمع بين اين دو دسته روايات، اگر کلمات بزرگان را بررسي کنيم مجموعا شش جمع در کلمات بزرگان ذکر شده است .جمع اول
جمع دوم
راه دوم اين است که اگر ما بر فرض بگوييم که روايات مانعه ظهور دارد در اينکه انتفاع به ميته مطلقا جايز نيست . مي فرمايند وجه جمع اين است که ما عدم الجواز را به قرينه اين روايات مجوزه حمل بر کراهت کنيم . روايت مجوزه نص در جواز است . مي فرمايد «لا بأس»، اينها صريح در جواز هستند . روايات مانعه ظهور در منع دارد . به قرينه روايات مجوزه ظهور را حمل بر کراهت مي کنيم و مي گوييم انتفاع به ميته جايز است ولي کراهت دارد .شاهد جمع دوم
جمع سوم
وجه جمع سوم اين است که بگوييم روايات مجوزه اختصاص به جلود و اليات دارد ولي روايات مانعه مطلقا مي گويد از ميته نمي توان استفاده کرد . بگوييم برخي از روايات مجوزه در مورد اليات غنم و بعضي در مورد جلود است . اما سائر چيزهايي که در ميته است مثل استخوان ميته يا خصوصيات ديگر، از آنها نمي شود استفاده کرد.اشکال اين وجه جمع
اين راه جمع درست نيست براي اينکه قول به فصل در اجزاء ميته ندارد.جمع چهارم
وجه جمع چهارم اين است که روايات مجوزه را حمل بر تقيه کنيم و بگوييم آن روايات مانعه حکم واقعي را بيان مي کند و روايات مجوزه حکم به حسب تقيه است.اشکال اين وجه جمع
اشکال اين وجه اين است که تقيه در صورتي است که اهل سنت قائل به جواز انتفاع از ميته باشند، در حالي که فتواي (اکثريتشان) آنها اين است که انتفاع از ميته جايز نيست . جلد بعد از اينکه دباغي شود - چون دباغي را يکي از موجبات طهارت مي دانند - ديگر از ميته بودن خارج مي شود ديگر نجس هم نيست . اين هم درست نيست .وجه پنجم
اشکال اين وجه جمع
اين جمع هم درست نيست براي اينکه تلويث از محرمات نيست . انسان عمدا دست خود را به ميته بزند و عمدا نجس کند حرام نيست. و اين جمع که مرحوم ايرواني فرموده به نظر ما أسوء الوجوه در بين اين جمعها است ولو اينکه مرحوم ايرواني(ره) از افرادي است که در رأس مدققين قرار دارد.جمع ششم
آخرين جمع اين است که روايات مجوزه را حمل کنيم بر اجزائي که لا تحله الحيات ، بگوييم روايات مجوزه مو و ناخن و شعر و انفحه و اجزائي که در آن حيات نيست را شامل مي شود، اما روايات مانعه را حمل کنيم بر اجزائي که تحله الحيات.اشکال اين وجه جمع
اين جمع درست نيست براي اينکه اجزائي که لا تحله الحيات را که ميته نمي گويند، در روايات مجوزه بحث ميته مطرح است ولي بر مو و انفحه و شاخ و حافر، ميته صدق نمي کند .نتيجة بحث
نظری ثبت نشده است .