موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱/۲۱
شماره جلسه : ۵۸
-
تمسک به روایات سقط جنین
-
تمسک به مقاصد الشریعه
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي صور نادرالوقوع و فرضي
بررسي برخي از صور تلقيح را ملاحظه فرموديد و حکمش را هم بيان کرديم. صور ديگري هم وجود دارد که شايد بسيار نادر الوقوع باشد و يا اصلا واقع نشود . مثلا اين فرض هست که اگر تلقيح از مني مرد و تخمک يک حيواني تشيکل شود، بعد اين را در مهبل يک انسان يا حيوان ديگري قرار دهند، آيا اين جايز است يا نه؟ باز هم به استناد آن ادله بايد در اينجا اظهار نظر کرد.بررسي طبق روايات
اگر دليل روايات باشد، روايات تماما در مورد نطفه و تخمک انسان است. در روايات هيچ موردي نداريم که اگر از تخمک حيواني استفاده شد آيا جايز است يا جايز نيست. «من اقر نطفته في رحم يحرم عليه» ظهور بسيار روشني دارد در آنجايي که دو طرف - يعني مني و تخمک هر دو - از انسان باشد، لذا کساني که دليل براي حرمت تلقيح را روايات قرار مي دهند مي گويند اين مورد از مورد روايات خارج است. وقتي خارج شد مي رويم سراغ اصل اولي که در آن اصالة البرائه جاري ميشود.بررسي طبق نظر مختار استاد
اما طبق راهي که ما تا به حال دنبال کرديم اطلاق آيه فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ شامل اين مورد هم ميشود - تأکيد ميکنم در اينجا دقت کنيد؛ خداوند ميتوانست به اينجا که رسيد آيه را تمام کند «االَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ». که مؤمنين کساني هستند که حافظ فروج خودشان هستند مگر بر ازواج و ملک يمين، اما اينکه در ذيل آيه دو مرتبه با فاء تفريعيه ضابطه کلي را بيان ميکند و ميفرمايد «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ»، اين معنايش اين است که اولا وراء ذلک ممکن است يعني وراء اين ارتباط زوج و زوجه، امکان دارد که يک مرد اجنبي بيايد با اين زن و يا تخمک زن ديگري را در رحم اين زن قرار دهند، که ما گفتيم اطلاق آيه تمام اينها را شامل ميشود. از جمله اينها آن است که اگر تخمک حيواني را بخواهد زن در رحمش قرار دهد و بعد از آن با شوهر خود آميزش کند و بچهدار شود. تمام اينها جزو اطلاق فمن ابتغاء وراء ذلک است - خداوند ميخواهد بفرمايد اين طرف حلال اين است، و ما از راه دلالت استثناء و مفهوم حصر مي فهميم که اگر اين ارتباط نباشد حرام است، اما شارع همين مفهوم را ذکر مي کند و آن را منطوقي ميکند تا اصلاً مجالي براي آن نزاعهايي که در اصول وجود دارد نماند - که بعضي قائلند به اينکه اطلاق و تقييد در رابطه با خود منطوق معنا دارد و نمي توان گفت مفهوم اطلاق دارد ومقيد باشد - اين را شارع منطوقي کرده است و فرمودهاند «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ». اگر زن بخواهد نطفه يا تخمک حيواني را در رحم خود قرار دهد اطلاق آيه اينها را ميگيرد.صورت ديگر
همچنين امروز در علم پزشکي از گياهان هم استفاده ميکنند که جزئيات آن را درست نمي دانيم. کساني که دليل براي حرمت را روايات قرار ميدهند و ميگويند روايات ميگويد که بايد دو طرف انسان باشد و ظهور در اين دارد و اگر يک طرف آن غير انسان شد از مورد روايات خارج است لذا اصالة البرائة جاري ميکنند. اما ملاحظه ميفرماييد که اين صورت هم به نظر ما در اطلاق آيه داخل است.بررسي بحث از طريق مقاصد الشريعة
خواستگاه بحث مقاصد الشريعة
حکم اين صورتهاي تلقيح
کساني که دليل خودشان را روايات قرار ميدهند، نميتوان از روايات حرمت اينها را استفاده کرد؛ آنجايي که يک طرف تخمک حيوان يا تخمک گياه باشد يا مني حيوان باشد، اما اطلاق آيه شريفه تمام اين موارد را حرام ميداند.بررسي صورت ديگري از تلقيح
در صورت قبلي که گفتيم اگر در خارج نطفه مرد را به تخمک زني که زوجه اين مرد نيست تلقيح کردند، گفتيم نسبت به اين تلقيح خارجي اگر ما باشيم و روايات و از روايات نسبت به رحم الغاء خصوصيت کنيم و بگوييم من اقر نطفته في رحم يحرم عليه، رحم خصوصيت ندارد آنچه که روايات مي گويند اين است که نطفه مرد با تخمک زني که زن او نيست بخواهد تلقيح شود، همين تلقيح خارجي هم حرام است. اما عرض کرديم که فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ شامل اين نميشود. يک بحث اين است که حالا که اين نطفه تلقيح شد، آيا ميشود آنرا در رحمي قرار دهيم، ميخواهد رحم زن صاحب مني باشد يا رحم اجنبيه باشد؟حکم اين صورت
برخي ميخواهند بفرمايند که همان طوري که در باب زنا بعد از آن که تلقيح بين ماء و تخمک تحقق پيدا کرد سقط جنين جايز نيست، کاشتن اين نطفه در رحم هم جايز است، يا اينجا رحم هم مثل دستگاه ميماند چطور بعد از تلقيح ميتوانند در دستگاه قرار دهند تا تبديل به انسان شود، قرار دادن آن در رحم هم اشکالي ندارد.نظر استاد
طبق مبنايي که ما دنبال کرديم اينجا هم حرام است. ما گفتيم اگر زن رحم خود را در اختيار مني غير شوهرش يا تخمک ديگري که مني شوهرش با آن تلقيح شده باشد ولو آن زن، هووي زن باشد قرار دهد، اين ميشود «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ»، اطلاق آيه تمام اينها را ميگيرد و اين ميشود حرام.نقد دليل قول مخالف
اما دليل اينها که مي گويند چطور در باب زنا سقط جايز نيست اينجا هم بگوييم قرار دادن آن در رحم ديگري جايز است. به نظر مي رسد که مغالطه آشکاري در اينجا وجود دارد و آن اين است که اگر نطفه تلقيح يافته، در رحمي قرار گرفته باشد اينجا سقطش جايز نيست، اما بحث ما اين است که هنوز در رحمي قرار نگرفته، چه دليلي دارد که ما اين را در رحمي قرار دهيم؟ اگر بگوييد که عنوان قتل را دارد ميگوييم ما نميخواهيم او را از بين ببريم.نقد تمسک به روايات سقط جنين
ما در باب سقط جنين يک روايتي داريم که از امام(ع) سؤال ميکند که زني حامله است و داروئي ميخورد که اين بچه خود را بياندازد آيا جايز است يا نه؟ امام(ع) ميفرمايند جايز نيست و اگر اين کار را کرد از ديه ارث نميبرد «لانها قتلته»، چون اين زن بچه را از بين برده و قاعده داريم که قاتل ارث نميبرد. برخي ميآيند و از اين دليل الغاء خصوصيت ميکنند و ميگويند اگر در دستگاهي بين نطفه و تخمکي تلقيح کردند اين هم قتل است و حرام. اگر کسي اين الغاء خصوصيت را بپذيرد و بگويد که سقط جنين حرام است ولو در رحم نباشد، اما باز هم آنچه که ما دنبال آن هستيم اين است که آيا حفظ اين واجب است يا نه و چه دليلي داريم که او را حفظ کنيم؟عدم ملازمه ميان سقط جنين و حفظ جنين
بنابراين نبايد فکر کنيم که بين اين دو ملازمه است. قتل حرام است و حفظش هم واجب نيست. زن ايامي که حمل دارد آنچه که بر او حرام است کشتن جنين است، اگر بخواهد کاري کند که قتل بچه به کار او مستند شود حرام است. اما آيا حفظ آن هم واجب است؟ نه . دليل مي گويد که قتل نفس محترمه حرام است، اما اين نطفه که چهار سلول شده است عنوان محترم را ندارد. و اينکه بگوييم قتل حرام است پس مي شود در رحم زن ديگري قرار داد اين ملازمه اي ندارد .اتمام بحث حکم ضرر تلقيح
نظری ثبت نشده است .