موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۱/۳
شماره جلسه : ۴۴
-
بررسی روایت سوم و چهارم در اصالةالاحتیاط
-
معتبره ابي بصير در باب نکاح
-
روایت مسعدة بن زياد در باب نکاح
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بررسي دو روايت قبل
از دو روايتي که تا به حال بررسي شد، ملاحظه فرموديد که نتوانستيم وجوب شرعي مولوي احتياط را استفاده کنيم. اکنون ببينيم آيا از اين دو روايت که مي خوانيم اين معنا استفاده مي شود که بر انسان مکلف لازم است در باب نکاح يا فروج و دماء احتياط کند به لزوم شرعي مولوي يا خير؟روايت سوم
يک روايت در وسائل، ج 14، باب 18، ص 223، ح 1، معتبره ابي بصير «قال سألت ابا جعفر(ع) عن رجل تزوج امرأة فقالت انا حبلي و أنا أخت من الرضاعة و أنا علي غير عدة، قال: فقال(ع) ان کان دخل بها و واقعها فلا يصدّقها و ان کان لم يدخل بها و لم يواقعها فليختبر» در بعضي از نسخه ها دارد «فليهتد ويسأل اذا لم يکن عرفها قبل ذلک».معناي روايت
در اين روايت ابو بصير از امام باقر(ع) سؤال مي کند که يک مردي با زني ازدواج مي کند زن به مرد مي گويد که «انا حبلي» من حامله هستم، معنايش اين است که هنوز در عده شوهر سابقش است، تا وضع حمل نشود از عده خارج نمي شود، در نتيجه ازدواج تو با من باطل است، يا زن ادعا مي کند که من خواهر رضاعي تو هستم «انا اختک من الرضاعة» يا زن ادعا مي کند که «أنا علي عدة» در عده ديگري است، اين مرد با زني ازدواج مي کند که اين زن يکي از اين امور را ادعا مي کند سوال اين است که آيا اين ازدواج صحيح است يا نه؟ امام در جواب فرمودند که ان کان دخل بها و واقعها فلا يصدقها، اگر مرد با او مواقعه کرده، بعد از دخول و مواقعه، زن يکي از اين ادعاها را کرد نبايد او را تصديق کند، اما «وان کان لم يدخل بها و لم يواقعها» اگر به او دخول نکرده و مواقعه نکرده، اختبار کند، يا در بعضي از نسخه هاي عبارت دارد «فليحتط» بايد احتياط کند «ويسأل» بايد پرس و جو و تحقيق کند «اذا لم يکن عرفها قبل ذلک» اگر اين زن را قبلا نمي شناسد . يعني اگر اين زن را مي شناسد و مي داند که او خواهر رضاعي اش نيست و مي داند او حامله نيست و دروغ مي گويد يا مي داند در عده ديگري نيست، اينجا نيازي به احتياط و سوال نيست.بررسي روايت
عدم دلالت روايت بر مدّعا
روايت چهارم
روايت ديگر، روايتي است در ج 14 وسائل، ص 193، باب 157 از ابواب مقدمات نکاح، حديث 2: «مسعدة بن زياد از امام باقر(ع) يا امام صادق(ع) عن آبائه عن النبي(ص) قال: لا تجامعوا في النکاح علي الشبهة» يعني دنبال نکاحي که شبهه دارد نرويد «وقفوا عند الشبهة» . لا تجامعوا يعني جماع نکنيد يا در نکاح بر شبهه جمع نشويد، و قفوا عند الشبهة. پيغمبر مي فرمود «يقول اذا بلغک عنک قد رضعت من لبنها و أنها لک محرّم و ما أشبه ذلک فان الوقوف عند الشبهة خير من الاقتحام في الهلکة» آيا از اين روايت وجوب شرعي احتياط آن هم به نحو ابتدايي استفاده مي شود؟ باز هم ملاحظه مي فرماييد همان دقتي که در روايت قبل شد دراينجا هم هست . اگر ما باشيم و «قفوا عند الشبهه»، اين شبهه اطلاق دارد. شبهه يعني اگر شما خودتان هم ابتدا شک کرديد اين زن آيا خواهر رضاعي شما است يا نه، آيا شوهر دارد يا نه، قفوا عند الشبهة، ولي در همين روايت شبهه را معنا کرده، و فرموده شبهه اين نيست که شما ابتدا شک کنيد، شبهه يعني «اذا بلغک انک قد رضعت من لبنها»، يعني کسي به تو خبر داده که تو از لبن اين زن شير خورده اي، تو فرزند رضاعي اين زن هستي، يا «بلغک عنک أنّها لک محرم وما اشبه ذلک». اما اذا بلغک ، يعني اگر ادعايي يا خبري بود اينجا بايد احتياط کني. اما اگر چنين خبري نبود و مرد خودش شک مي کند که اين زن خواهر رضاعي اش هست يا نه، شک مي کند که اين زن بر او حلال است يا نه، اصلاً شک مي کند ممکن است اين خواهر خودش است، فرض کنيد پدر اين مرد، زن و اولاد ديگري داشته است، اين شامل اين نمي شود. اگر ما بوديم و روايت «قف عند الشبهة» که همين بود و دنباله روايت نبود، مي گفتيم شبهه اطلاق دارد، ابتدا هم اگر کسي شبهه داشته باشد او را هم شامل مي شود، اما وقتي در دنباله روايت شبهه را تفسير کرده و مي فرمايد «يقول اذا بلغک انک قد رضعت من لبنها و أنها لک محرم» پس اين روايت هم دلالت بر مدعيٰ ندارد .نتيجه بررسي روايات
عرض کرديم که روايات ديگر را ببينيد. در روايات ديگر هم تصريح به اين دارد که در موردي که شما شک داريد که اين زني که زوجة شما است آيا خواهر رضاعي شما است يا نه، به شکتان اعتنا نکنيد . آن روايات در جايي است که شما شک ابتدائي داريد، اين روايات در جايي است که دعوا و خبري در کار نباشد .اصل اولي: اصالة البرائة
نظری ثبت نشده است .