موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۲/۹
شماره جلسه : ۵۱
-
دلیل بر حرمت استمناء
-
ادله حرمت تلقیح مصنوعی
-
استدلال به ذیل آيه 5 سوره مؤمنون بر حرمت تلقیح مصنوعی
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
استدلال به دومين آيه
آيه دومي که در بحث تلقيح نطفه اجنبي در رحم اجنبيه به آن استدلال شده است، آيه 5 سوره مؤمنون است «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُون َإِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومين َفَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ». نکاتي راجع به اين آيه در بحث گذشته عرض کرديم و در اشکال دوم به استدلال به اين آيه گفتيم که چون رواياتي داريم که آن روايات دال بر اين است که هر جا در قرآن حفظ الفرج آمده است مقصود زنا است، الاّ در آيه 31 سوره نور که «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» که روايات مي گويد فقط در اين آيه مقصود از حفظ الفرج نگاه است، يعني زنها نبايد بگذارند ديگران به فروج آنها نگاه کنند، گفتيم که اگر اين روايات باشد که هست و در چند کتاب روايي هم نقل شده است اگر فقيهي بخواهد به اين آيه «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُون » استدلال کند مي گوييم اين استدلال درست نيست، براي اينکه اين آيه در مقام بيان حرمت زنا است «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُون » يعني مرداني که آميزش نمي کنند مگر نسبت به ازواج و ملک يمينشان و ديگر نمي شود به آيه در ما نحن فيه استدلال کرد.استدلال به صدر و ذيل آيه شريفه
و گفتيم که مدعي حرمت تلقيح مي تواند در اين آيه شريفه، هم به صدرش استدلال کند و هم به ذيل آن، و در جلسه گذشته فرقي را هم ذکر کرديم و گفتيم اگر بخواهيم به صدر آيه استدلال کنيم بايد اين حذف المتعلق يفيد العموم را ضميمه استدلال کنيم ولي اگر بخواهيم به ذيل آيه تمسک کنيم نيازي به ضميمه اين قاعده ندارد. اين ذيل آيه «َفَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ» که ذلک به صدر آيه مي خورد و ذلک يعني مردان فقط نسبت به ازواج خودشان يا ملک يمين آميزش مي کنند، اگر کسي غير از اين عمل کرد فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ (اينها تجاوزکارند). نتيجه اين مي شود که ما اگر بخواهيم ذيل آيه شريفه را با توجه به صدر آيه معنا کنيم و صدر آيه هم مربوط به زنا است ذيل آيه معناي محدودي پيدا مي کند.بيان روايتي در باب استمناء
اما – در آن جلسه گفتم که در ذهن بنده است که روايتي در باب استمناء وجود دارد که بنده روايت را پيدا کردم – در باب حرمت استمناء که يک مطلبي است که تقريباً اتّفاقي است – البته در ميان فقهاء داشتيم که گفته اند استمناء اختياراً جايز است اما نود درصد فقهاء استمناء را حرام مي دانند بلکه از گناهان کبيره هم مي دانند – وقتي به استمناء مي رسند بحث در اين است که دليل بر حرمت استمناء چيست؟ دليل روايي، آن روايتي بود که در بحث هاي گذشته خوانديم که «کل ما أنزل رجل من مائه من هذا وشبهه فهو زنا» از امام سؤال کرده بود که «الرجل ينکح البهيمة» مردي با بهيمه اي وطي مي کند «او يدلک» - که ديگر ندارد او يدلک البهيمة – آيا جايز است يا نه؟ که هم در ينکح البهيمة و هم در دلک انزال ماء است و امام در جواب فرمود «کل ما انزل رجل من مائه من هذا وشبهه فهو زنيً» اگر مرد ماء خود را انزال کند از طريق نکاح بهيمة و دلک و شبيه اينها آن هم زناست، که ما «فهو زني» را معنا کرديم يعني چه؟روايت حرمت استمناء
شاهد بحث در روايت
نظر استاد
نظری ثبت نشده است .