موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۲/۲۷
شماره جلسه : ۸۹
-
حرمت بیع خنزیر
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
نتيجۀ نهايي بحث بيع کلاب
نتيجه بحث کلاب اين شد که ما طبق آن ملاکي که از آيه شريفه استفاده کرديم، بيع کلاب معلمه جايز است اما بيع کلاب غير معلم - کلابي که به حسب ذات خودشان هستند و رها و ولگرد هستند - جايز نيست.بحث بيع خنزير
عنوان دومي که مرحوم شيخ فرمودند، حرمت بيع خوک برّي هست نه خوک بحري. در بحث خنزير يک مقداري از عبارات فقها را بخوانيم، بعد از خواندن عبارات، بايد روايات اين باب و اين عنوان را بررسي کنيم تا ببينيم به چه نتيجه اي مي رسيم.بررسي عبارات علماء
وأيضاً قوله(صلي الله عليه وآله): إنّ الله تعالي اذا حرّم شيئاً حرّم ثمنه، وهذه الاشياء محرّمة اللّحم بلاخلافٍ الّا الثعلب ، فقط در روباه اختلاف وجود دارد، فإنّ فيه خلافاً، در ثعلب خلاف وجود دارد. بحث در اين است که مرحوم شيخ در اينجا فرموده «دليلنا إجماع الفرقة»، ظاهر اين «دليلنا» اين است که ما در مقابل شافعي، که شافعي بيع قرد و فيل را جايز مي داند و مي گويد کلّ ما ينتفع به ، ما - يعني اماميه - مي گوييم لايجوز ، بيع قرد و خنزير و دب و ثعلب جايز نيست. اکنون اينکه مي گويد «دليلنا اجماع الفرقة»، باز بگوييم يعني شيخ طوسي ادعاي اجماع کرده بر اينکه بيع خنزير جايز نيست، يا نه اين هم طبق همان توجيهي است که ديروز گفتيم که مبناي شيخ اين است که چون فقهاي اماميه اجماع دارند بر اينکه بيع نجس جايز نيست و مسوخ هم از مصاديق نجس است پس بيع مسوخ جائز نيست - البته در اينکه مسوخ به عنوان المسخ نجس است يا نه؟ باز اختلاف وجود دارد، ظاهراً کثيري از فقها که قائل به نجاستش هستند، از اين باب قائل به نجاست است والا اين طور نيست که ما بگوييم از عبارت شيخ طوسي استفاده مي کنيم که حتماً اجماع طائفه بر خصوص بيع خنزير و حرمت بيع خنزير قائم است -.
مرحوم شيخ(ره) در نهايه يکي از مکاسب محرمه را فرموده: ومن ذلک لحم الخنزير، فبيعه وهبته وأکله حرام. وکذلک کلّ ما کان من الخنزير من شعرٍ وجلدٍ وشحمٍ وغير ذلک ، مي فرمايد بيع، هبه و اکل لحم خنزير حرام است و همچنين بيع مو، پوست و چربي خنزير هم حرام است. دقت کنيد که اين عبارت ولو در کتب فقها در بحث بيع خنزير ذکر شده، ولي ما نبايد اين عبارت را ذکر کنيم، براي اينکه الان بحث ما در گوشت خنزير نيست، بلکه بحث ما در اين است که آيا بيع مجموع خنزير زنده جايز است يا نه؟ نه بحث گوشت او هست و نه اکل گوشت او و نه بحث شعر و جلد و روغن او هست. کسي مي خواهد خنزير زنده را بفروشد، مشتري هم مي خواهد خنزير زنده را داشته باشد، مي خواهيم ببينيم آيا بيع اين خنزير جايز است يا جايز نيست؟ خوب آنچه که حرام است لحم خنزير است، ما که الان نمي خواهيم لحمش را بخريم، خود خنزير به اين صورت آيا جايز است يا نه؟ بنابراين از اين عبارت مرحوم شيخ(ره) در نهايه، نمي شود در اينجا استفاده کرد.
مرحوم شيخ(قده) در مبسوط فرموده: وإن کان نجس العين، مثل الکلب والخنزير والفأرة و الخمر والدم اگر نجس العين باشد، مثل سگ، خوک، موش، شراب و خون، و مراد از موش، يعني فضله موش و الّا خود موش که نجس العين نيست، وما توالد منهم ، آنچه که از اينها متولد مي شود، وجميع المسوخ وما توالد من ذلک أو من أحدها فلايجوز بيعه ولااجارته ولا الانتفاع به ولا اقتنائه بحالٍ اجماعاً الا الکلب فإنّ فيه خلافاً ، ايشان مي فرمايد: بيع، اجاره و انتفاع به نجس العين جايز نيست. ظاهر عبارت شيخ(ره) در مبسوط اين است که حتي اگر يک انتفاع حلالي هم باشد، مثل اينکه از خنزير براي شخم زدن استفاده کنند يا در يک باغ وحشي نگهداري کنند، آن را هم جايز نمي داند، «اجماعاً» ادعاي اجماع هم کرده، «الّا الکلب»، که فرموده در کلب اختلاف وجود دارد. پس تا اينجا يکي در خلاف ادعاي اجماع کرد که گفتيم آن اجماعش را به يک نحوي مي شود توجيه کرد، يعني واقعاً چون دأب شيخ(ره) در ادعاي اجماعات اين چنين بوده، در مبسوط هم همين طور. مرحوم علامه(ره) در منتهي مي فرمايد: قد احتج العلماء کافّة علي تحريم بيع الميتة والخمر والخنزير، بالنص والاجماع ، علماء بر تحريم بيع ميته، خمر و خنزير به نص و به اجماع استدلال کرده اند. باز در کتاب مستند ، مرحوم نراقي فرموده: حرمة التکسب بهما ، يعني حرمت تکسب به خنزير و کلب، اجماعيةٌ .
نقد اجماعات در کلمات علماء
يک مقداري از اقوال فقها را بيان کرديم ما مي توانيم بگوييم از بعضي از عبارات شيخ(ره) مثل مبسوط و نيز عبارات علامه(قده) در منتهي، ادعاي اجماعي بر اينکه «بيع خنزير مطلقا حرام و باطل است» داريم، اما چون اين اجماع، محتمل المدرک است لذا اجماع در اينجا نقشي ندارد.تقسيم روايات باب
بررسي روايات طبق تقسيم دوم
حالا ما روي اين تقسيم بندي دوم شروع مي کنيم، در ضمن بحث، از تقسيم بندي اول هم استفاده مي شود و به آن اشاره مي کنيم. پس ما الان بايد سه طائفه روايات را بخوانيم، بعد ببينيم که آيا طائفه سوم قرينه مي شود براي جمع بين طائفه اول و دوم يا خير؟روايات طائفه اول
اما در طائفه اول که دلالت بر عدم صحت مطلقا دارد، يک رواياتي است که سندش طبق نظر مشهور تماماً ضعيف است، البته بعضي هايش روي نظر ما صحيح است، اما يا به حد استفاضه رسيده، و يا روي آن مبنايي که قبلاً عرض کرديم، گفتيم اگر در يک مطلبي هفت هشت عدد روايت بود، ما مي توانيم ادعاي تواتر اجمالي کنيم و تواتر اجمالي هم براي ما کافي است.روايت اول
روايت اول، همان عبارتي بود که در روايت تحف العقول بود، که فرموده بود: أو شيئٌ من وجوه الحرام ، آن وقت در وجوه حرام بيع ميته، دم و لحم الخنزير را مثال زد. و آنجا يک ضابطه اي داد که هر چيزي که در آن فساد است بيعش حرام است.نقد دلالت روايت
نکته اين است که در روايت تحف العقول هم بحث از لحم خنزير است، و در روايت تحف العقول بحث اينکه اگر کسي بخواهد خود خنزير را به صورت زنده بفروشد مطرح نشده است.روايت دوم
روايت دوم در جعفريات است - که جعفريات را چند بار توضيح داديم، که اسم ديگرش هم الاشعثيات است و عرض کرديم که آيا اين اعتبار دارد يا نه؟ اين کتاب در چه قرني به ايران آمده؟ خود آن کسي که صاحب و مؤلف کتاب است مورد وثاقت است، اما اين کتاب مال ايشان هست يا نه، شبهاتي وجود دارد. مرحوم آقاي خوئي در بعضي از جاهاي مصباح الفقاهه اين کتاب را پذيرفتند، و در بعضي از جاها رد کردند. و گفتيم به آن جعفريات مي گويند چون تمام آن رواياتي است که از موسي بن جعفر عليهما السلام نقل شده - باسناده عن علي بن أبي طالب(ع) قال من السحت ثمن الميتة ... و ثمن الخنزير، يکي از مصاديق سحت، ثمن خنزير است. اينجا در خود خنزير ظهور دارد.روايت سوم
روايتي است که در دعائم الاسلام نقل شده: روينا عن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه عن علي(عليه السلام) أنّ رسول الله(صلي الله عليه وآله) نهي عن بيع الأحرار وعن بيع الميتة والدم والخنزير والاصنام .نتيجۀ بررسي روايات طائفه اول
نظری ثبت نشده است .