موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۳/۱
شماره جلسه : ۹۲
-
طرق استفاده از روایات بیع میته در بیع خنزیر
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکيده و نتيجه بحث گذشته
نتيجه بحث را ملاحظه فرموديد که از مجموع روايات استفاده شد که اگر بايع ذمي باشد، بيع خنزير اشکالي ندارد، اما مسلمان حق فروش خنزير را ندارد ولو به مشتري ذمّي، و نيز آنچه از روايات استفاده شد اين است که اگر بايع و مشتري ذمّي باشند، خريد و فروش خنزير بين اينها مانعي ندارد، اما اگر بايع مسلمان شد يا مسلمان بود، نمي تواند خنزير را بفروشد و اينجا هم اطلاقي در روايات است که ولو اينکه مشتري خودش عنوان ذمّي را داشته باشد .طرق استفاده از روايات بيع ميتة در مقام
اينجا اين بحث مطرح مي شود که رواياتي در باب ميته وارد شده بود که مي شود ميته را به «من يستحل الميتة» فروخت و چند روايت صحيحه هم وجود داشت و به اين نتيجه رسيديم که ميته را به من يستحل الميتة مي توانيم بفروشيم .طريق اول
آيا عرفا مي توانيم از اين روايات الغاء خصوصيت بکنيم و بگوييم که ملاک، من يستحل است، ملاک اين است که مشتري مستحل باشد و براي ميته خصوصيتي در کار نيست - اگر يادتان باشد در آن روايات مخصوصا رواياتي که در مورد مختلط بود که از امام(ع) سوال مي کرد که گوشت مذکّي و ميته داريم و اينها مخلوط شده اند چه کنيم؟ روايات متعددي بود، برخي از روايات دلالت داشت که يبيع ممن يستحل الميتة ، مي تواند به کسي که ميته را حلال مي داند بفروشد - اگر ما بتوانيم از ميته الغاء خصوصيت کنيم و بگوييم که ميته خصوصيتي ندارد، بلکه ملاک اين است که آن کسي که مستحل مي داند در اختيار او قرار بگيرد، نتيجه مي گيريم که اگر يک مسلماني خنزير داشت و اين را به ذمّي فروخت، بايد بگوييم اشکالي ندارد، البته به ضميمه آن روايات ممن يستحل . اما اگر کسي بگويد ما از عنوان ميته نمي توانيم الغاء خصوصيت کنيم، اينجا بايد در همان روايات بر ممن يستحل اکتفاء کنيم.طريق دوم
اينجا نکته اي که وجود دارد اين است که درهمان بيع ميته اگر گفتيم از روايات و از قاعده استفاده مي شود که بيع ميته حرام است و ممن يستحل يک مورد استثناء و بر خلاف قاعده است، بايد در خلاف قاعده برهمان مورد خودش اکتفاء کنيم که گوشت ميته را به من يستحل الميته بفروشيم و ديگر حق نداريم از عنوان ميته تعدي و تجاوز کنيم. اگر اين راه را طي کنيم نتيجه تقريبا روشن است که اين ممن يستحل الميتة که استثناء شده است، امر بر خلاف قاعده اوليه است لذا بايد بر همان مورد خودش اکتفا کرد. اما اگر گفتيم بيع ميته به من يستحل، بر طبق منافع محلله اش مانعي ندارد و براي اکلش حرام است و نگفتيم مسئله من يستحل الميتة از باب خلاف قاعده است، درما نحن فيه هم مي شود اين حرف را زد.خلاصه دو طريق
طريق سوم: استفاده از روايات بيع خنزير
خلاصه سه طريق
پس سه راه را مطرح کرديم، نتيجه اين سه راه اين شد که اگر مسلماني خوک هاي زيادي در اختيار داشت آيا مي تواند به ذمي بفروشد يا نه؟ ظاهر ادله اين است که بيعش به مشتري ذمي هم جايز نيست .انتفاع از خنزير در صورت عدم جواز بيع آن
بحث ديگر اين است که اذا قلنا بجواز بيع الخنزير به طريق اولي انتفاع به او هم جايز است. حالا ان قلنا بعدم جواز بيعه آيا انتفاع به او در يک منفعت محلله مقصوده هم حرام است يا نه؟فرمايش مرحوم امام(ره)
مرحوم امام(رض) در کتاب مکاسب محرمه مي گويند، برخي گفته اند خود وجود خنزير براي تربيت حيوانات ديگر موثر است، نه تربيت ادب و فهم و اينها، بلکه تربيت رشدي و جسمي، بودن خنزير در يک گروهي از اسبها سبب مي شود که اينها چابک تر مي شوند، آيا انتفاع اينچنيني جايز است يا نه ؟ امام(رض) در مکاسب محرمه ابتدا فرموده اند مقتضاي قواعد جواز است . قواعد اين است که اين انتفاع يک انتفاع محلل است و قاعده هم اين است که منفعت محلله اشکالي ندارد. ميفرمايند در کتاب مبسوط شيخ طوسي(ره) آمده که بيع و اکل خنزير و نه انتفاع به او هم جايز نيست . لذا در آخر باز هم ادعاي شيخ طوسي در خلاف بر عدم جواز بيع را ضميمه مي کند و مي گويند احوط اين است که انتفاع به او هم جايز نيست.تذکر در روش اجتهاد
نظری ثبت نشده است .