درس بعد

مكاسب محرمه / نوع اول: حرمت معاوضه بر عین نجس

درس قبل

مكاسب محرمه / نوع اول: حرمت معاوضه بر عین نجس

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۹/۲۰


شماره جلسه : ۳۲

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بیع عذره حیوان مأکول اللحم

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


مباحث باب عذره

در بحث ديروز مقداري از عبارات فقها در مورد عذره خوانده شد. مجموعاً در اين بحث عذره سه بحث وجود دارد؛ يکي اينکه آيا بيع عذره مأکول اللّحم جايز است يا نه؟ دوم در مورد عذره غير مأکول اللّحم، البته به استثناء عذره انسان، و سوم در مورد عذره خود انسان، اين سه عنواني است که هم در کلمات فقها مطرح است و هم در ادله مطرح مي شود. در مورد عذره مأکول اللحم - همانطوري که عبارات فقها را ديديم - تقريباً اختلافي نيست در اينکه بيعش جايز است، چون عذره مأکول اللحم جواز الانتفاع دارد، يک منفعت شايعه عقلائيه که بعنوان کود استفاده مي کنند و سيره مستمره بين اهل الأمصار في جميع الاعصار اين بوده که استفاده مي کردند، و هيچ وقت مورد رد و مورد انکار واقع نمي شده است، بنابراين در عذره مأکول اللحم تقريبا بحثي نيست و نياز به بحث ندارد. فقط در ميان عباراتي که ديروز خوانديم در کلام مرحوم مفيد در کتاب مقنعه و عبارتي هم مرحوم شيخ داشت که از آن استفاده مي شود که فرقي بين حرمت عذره مأکول اللحم و غير مأکول اللحم بين طاهر و نجس نيست که بايد آن عبارت را تاويل کرد .


بيع عذره حيوان مأکول اللحم

قسم اول عذره حيوان مأکول اللحم براي اينکه انتفاع به آن جايز است و يک انتفاع شايعي دارد، اصلاً در صحت معامله روي عذره مأکول اللحم نيازي به دليل و روايت هم نداريم، همين مقدار که داراي يک منفعت شايع است و سيره مستمره هم بوده و اين سيره عقلائيه مورد انکار هم واقع نشده است اين بهترين دليل بر اين معنا است. و اگر از اطلاق عبارتي از عبارات فقها استفاده مي شود که بين عذره نجسه و غير نجسه فرقي نيست بايد عبارات فقها را توجيه کنيم . ترديدي در اين قسم نيست، اين يک نکته.


نقد کلام مرحوم شيخ طوسي(ره)

نکته دوم اين است که از بعضي از عبارات فقها که ظاهراً در مبسوط مرحوم شيخ بود استفاده شد که ممکن است بگوييم بيع عذره جايز نيست اما انتفاع به آن از نظر عمل خارجي جايز است. اشکال اين بيان اين است که انتفاع، موجب ماليت است و اگر موجب ماليت شد ديگر وجهي براي بطلان و حرمت بيع نداريم. بله اگر بگوييم شارع ماليت عذره مأکول اللحم را اسقاط کرده و اگر شارح معامله روي عذره حيوان مأکول اللحم را اسقاط کرده ما دليلي بر اين که در عذره مأکول اللحم شارع ماليت را ساقط کرده باشد نداريم.


عذره انسان

از طرف ديگر ما وقتي کلمات فقها را مي بينيم گويا نسبت به عذره انسان مي خواهند بگويند اين مفروغ عنه و مسلم است. عباراتي که ديروز خوانديم در کلمات مرحوم علامه اين عبارت بود «و لأنّه رجيع النجس کرجيع الآدمي» براي اينکه در عذره غير مأکول اللحم اثبات کنند که معامله باطل و حرام است آنها به عذره آدمي تشبيه مي کردند و گويا اين معنا را مسلم گرفته اند که خريد و فروش عذره انسان حرام و باطل است.

نکته اي که مي خواهيم بحث کنيم همين نکته است. اينجا برخي قائلند که بر «ما يخرج من الانسان» اطلاق «عذره» مي شود اما بر «ما يخرج من غير الانسان» اطلاق «سرجين يا سرگين» مي شود، يا گاهي در بعضي از تعابير اطلاق روث مي شود و ادعا شده که نسبت بر «ما يخرج من حيوان غير مأکول اللحم» اطلاق «سرجين» مي شود و «ما يخرج من حيوان مأکول اللحم» لغت به آن «روث» مي گويد. تعبير به ارواث و سرگين و عذره داريم. برخي معتقدند که نسبت به ما يخرج من الانسان تعبير به عذره مي شود، اما برخي از بزرگان مثل مرحوم امام در مکاسب محرمه، ايشان مي فرمايند ما وقتي به کتب اهل لغت مراجعه مي کنيم عذره تعميم دارد هم بر ما يخرج من الانسان اطلاق مي کنند و هم نسبت به ما يخرج از حيوان غير ماکول اللحم غير از انسان. اين را بعدا وقتي به روايت «ثمن العذرة سحت» رسيديم کلمات لغوي را مطرح مي کنيم. الان مي خواهيم ببينيم از کلمات فقها نسبت به عذره انسان چه چيز استفاده مي شود.


کلمات فقهاء در مورد عذره انسان

در عبارت مرحوم شيخ در خلاف آنجا فقط حرمت بيع را روي سرجين برد ه فرموده «سرجين ما يؤکل لحمه أمّا النجس» اما سرجين نجس، شيخ طوسي در خلاف فرمود که در سرجين نجس هم اجماع داريم و هم روايت که معامله روي آن جايز نيست . اگر از لغت استفاده کنيم که سرجين بر عذره انسان هم اطلاق مي شود، اين عبارت شيخ طوسي عذره انسان را هم شامل مي شود. اما همين شيخ در مبسوط تعبيري دارد که از آن استفاده مي شود که سرجين بر عذره آدمي اطلاق نمي شود، مي فرمايد «اما سرجين ما لا يؤکل لحمه»، بعد دارد «و عذرة الانسان» عذره را به سرجين عطف کرده، معلوم مي شود خود مرحوم شيخ طوسي بين عذره انسان و سرجين فرق گذاشته است. عبارت ديگر که بحث عذره انسان در ان بود کلام مرحوم علامه در تذکره بود «و لانه رجيع النجس فلا يجوز بيعه کالرجيع الآدمي» در مورد ما لا يؤکل لحمه فرموده اين رجيع نجس است مانند رجيع آدمي، يعني بطلان بيع رجيع آدمي را مسلم گرفته است.


اجماع بر بطلان بيع عذره انسان

ديروز ما گفتيم که از عبارات فقها نسبت به بيع عذره ما لا يؤکل لحمه اجماع استفاده مي کنيم حالا سوال اين است که آيا اين اجماع شامل عذره انسان هم مي شود يا نه؟ امام رض در کتاب مکاسب محرمه فرموده اند ما نمي توانيم يک اجماعي را نسبت به عذره آدمي از عبارات فقها استفاده کنيم . در يک عبارتي دارند که «فاتّضح بطلان نسبة حکاية الاجماع الي الشيخ والعلامه في التذکرة».

مرحوم شيخ در کتاب خلاف فرمود «فبدلالة الاجماع» فقط در سرجين ادعاي اجماع کرده است. بله اين بزرگان اجماع بر نجاست در کلماتشان وجود دارد، اما خود اينها اجتهاد کرده اند که اگر چيزي اجماع بر نجاستش شد پس اجماع بر بطلان بيعش هم هست. اما اين ادعا يک ادعاي اجماع اجتهادي است، شيخ طوسي علامه بزرگان ديگر مي گويند چون اجماع داريم بر اينکه عذره آدمي نجس پس بگوييم اتفاق علما بر اين است که بيعش جايز نيست اما اين اجماع اجتهادي است. امام(ره) مي فرمايند: در بين عبارات فقها فقط يک عبارت را قبول داريم و آن هم در کتاب نهايه مرحوم علامه است که مي فرمايد: «بيع العذرة و شرائها حرام اجماعاً» مي فرمايد فقط در عبارت مرحوم علامه در نهايه اين اجماع وجود دارد، اما مي فرمايند انصاف اين است که با همين ادعاي مرحوم علاّمه اجماع را بيان کردن مشکل است، بالاتر از اجماع يعني بگوييم اگر کسي بگويد بر بطلان بيع عذره آدمي شهرت فتوائيه در بين فقها وجود دارد مي فرمايد ما شهرتش را هم قبول نمي کنيم . و بدنبال اين فرمايشات، امام(ره) مي فرمايد عذره آدمي مثل عذره حيوان مأکول اللحم انتفاع محلل دارد و انتفاع آن هم نادر نيست، همانطوري که انتفاع از عذره ماکول اللحم در نزد عقلاء شايع است عذره آدمي هم همينطور است. اين يک. مي فرمايند دليلي بر اينکه شارع ماليت را از عذره آدمي اسقاط کرده باشد نداريم و مي فرمايند ما قبلا گفتيم بين نجاست و بين بطلان بيع ملازمه نيست، اينطور نيست که اگر چيزي نجس شد بيعش هم باطل باشد.


نظر مرحوم امام(ره)

بعد از بيان اين مطالب فرموده اند «فالأشبه بالقواعد الجواز» در بيع عذره آدمي اشبه به قواعد جواز است، اگر عذره آدمي را هم براي انتفاع شايع آن بفروشند جايز است. «فالأشبه بالقواعد الجواز و ان کان الحکم به مشکل من حيث عدم العثور علي الاستثناء لأحد علي الانسان» ما در کلمات فقها احدي را نديديم که عذره انسان را استثنا کرده باشد «و ظهور کلماتهم في مطلق العذرات النجسة» کلمات فقها در مطلق عذرات ظهور دارد.

سوم مي فرمايند بعيد نيست که هر فقيهي که کلمه سرجين را آورده مقصودش سرجين ما يخرج من غير الانسان است. چهارم مي فرمايد ظن قوي داريم بر اينکه شيخ طوسي که در کتاب خلاف ادعاي اجماع و عدم الخلاف کرده مقصودش هم شامل عذره آدمي شود. پنجم اين اجماعي که از نهايه مرحوم علامه نقل کرديم. ششم فهم متاخرين از عبارت شيخ که بر مطلق عذرات ادعاي اجماع کرده.

هفتم «ارسل الحکم في عذرة الانسان ارسال المسلمات» مي فرمايد ما وقتي به کلمات فقها مراجعه مي کنيم حکم در عذره انسان را به ارسال مسلمات گرفته اند، يعني يک امر مفروغ عنه است. آنوقت بعد از اينکه اين مطالب را بيان کرده اند نتيجه مي گيرند که «الاحوط عدم الجواز» ، فتوا نمي دهند به عدم جواز. قوت فقاهت امام را ببينيد مي فرمايند احوط اين است که بگوييم جايز نيست . از يک طرف «اشبه به قواعد»، به شبيه اين نحوه استدلال و اجتهاد در مکاسب زياد برخورد مي کنيم و اين روشهاي اجتهادي را ياد بگيريد از شيخ و امام. مي فرمايد ما قواعد را که مي بينيم بر طبق قاعده چون عذره انسان منفعت عقلائيه دارد نجاست مانع از جواز بيعش نيست، قاعده اين است که بگوييم جايز است اما مي فرمايند احوط عدم الجواز است. فقها استثناء نکرده اند . ابتدا فتوا نمي دهند بعد مي فرمايد «بل لا يخلوا من رجحانه» مي فرمايند خالي از رجحان نيست. اين بياني که امام در عذره آدمي بيان فرموده اند.


نتيجه بحث عذره انسان

ما وقتي عبارات فقها را در بحث ديروز خوانديم به نظر مي رسد که اجماعي که فقها ادعا کرده اند در مطلق عذرات نجسه است. بعضي فقهاء مطلقاً مي گويند هر عذره اي بيعش حرام است، برخي بين نجسه و طاهره فرق گذاشته اند، اما در کلام هيچ فقيهي در ميان عذرات نجسه بين آدمي و غير آدمي از نظر حکم فرق نگذاشته است. از نظر استعمال و لغت براي غير آدمي مي گويند سرجين و براي آدمي عذره مي گويند. و شاهدش هم اين است در همان عبارت شيخ در مبسوط مي گويد «أمّا سرجين ما لا يؤکل لحمه و عذرة الانسان و خرء الکلاب» همين حکم را دارد، ما يخرج من الکلاب با عذره انسان و سرجين، اينها از نظر استعمالات لغوي بينشان فرق است ولي از نظر حکم، حکم واحدي را دارد . ما از عبارات فقها به خوبي اجماع را نسبت به عذره انسان به عنوان شيء النجس استفاده مي کنيم و ترديدي در آن نيست. پس اين دو بحث روشن شد.


بيع عذره غير مأکول اللحم

اما بحث مهم اين است که آيا بيع عذره غير مأکول اللحم جايز است يا نه؟ هم بحث در حکم تکليفي داريم هم در حکم وضعي. ديروز عرض شد که دراينجا سه طايفه روايات داريم.


روايات مانعه

طايفه اول: رواياتي که دلالت بر منع دارد که مي گويد اصلا بيع عذره هم حرمت تکليفي دارد و هم حرمت وضعي. اولين روايت، روايت يعقوب بن شعيب است «عن ابي عبدالله(ع) قال: ثمن العذرة من السحت» . اين روايت در ج 17 وسائل، ابواب ما يکتسب به، باب 40، حديث اول است. روايت ديگر در دعائم الاسلام است که «ان رسول الله(ص) نهي عن البيع العذرة» پيامبر از بيع عذره منع کرده اند «و قال هي ميتة» عنوان ميته دارد. پس اين دو روايت که دلالت بر منع دارد.


روايت دال بر جواز

يک روايت داريم که دلالت بر جواز دارد، «محمد بن ضارب عن ابي عبدالله قال لا بأس ببيع العذرة» در همان وسائل، ج 17، حديث 3، همان باب است.


روايت جامع بين منع و جواز

يک روايتي هم داريم که هر دوي اينها را جمع کرده است، در موثقه سماعة «سأل رجل ابا عبدالله(ع) و انا حاضر، قال اني رجل أبيع العذرة» سماعه مي گويد خدمت امام صادق(ع) بودم کسي سوال کرده که من مردي هستم که عذره را مي فروشم «فما تقول؟ قال حرام بيعها و ثمنها» . بيعش و ثمنش حرام است. «وقال لا  ببيع العذرة» حضرت فرمود بأسي به بيع عذره نيست. اول فرموده حرام بيعها و ثمنها، و بعد فرموده «لا بأس ببيع العذرة». اين روايت سماعه روايتي است که مجمع براي آن دو روايت است. آيا راوي آمده اين دو روايت را در يک روايت جمع کرده؟ يا امام اين را فرموده؟ در جمع بين روايت اول و دوم پنج شش طريق بين فقها ذکر شده، که بحث بعدي ما اين است که ببينيم اينها چه چيز هستند ...

و صل الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.



برچسب ها :

بیع عذره بيع عذره مأکول اللّحم عذره غير مأکول اللّحم عذره انسان کلمات فقهاء در مورد عذره انسان عدم ملازمه بين نجاست و بين بطلان بيع نظر امام خمینی در مورد بیع عذره انسان روايات مانعه از بيع عذره غير مأکول اللحم ثمن العذرة من السحت لا بأس ببيع العذرة

نظری ثبت نشده است .