درس بعد

مكاسب محرمه / ميته

درس قبل

مكاسب محرمه / ميته

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۲/۹


شماره جلسه : ۷۶

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • احتمالات در بیع میته منضم به مذکی

  • تطبيق بيع ميته منضمه به مذکّي بر بحث بر علم اجمالي در نجاست

  • فرمايش مرحوم خوئي در بيع ميته منضمه به مذکّي

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بيع ميته منضمه به مذکّي

بحث در اين بود که اگر ميته منضمه الي المذکّي باشد آيا بيعش جايز است يا نه؟ به اين نحو که بگوييم بيع المذکي منضمه الي الميته يا بيع الميته منضمه الي مذکي - هر دو تعبير در کلمات فقها آمده است - آيا جايز است يا نه؟ وجه اشکال را قبلا عرض کرديم که وقتي منضم به مذکي مي شود، اينجا هر دو وجوب اجتناب دارد و هر دو «غير جايز الاکل» است، چون علم اجمالي داريم که يکي از اين دو ميته و حرام است. اين يک جهت و جهات ديگر که در بحث گذشته عرض کرديم اين نزاع مطرح شده است .عباراتي از فقها را خوانديم.


احتمالات در حکم اين مسأله

مجموعا در اين بحث هشت احتمال وجود دارد که کثيري از اين احتمالات قائل هم دارد. اين احتمالات را بيان مي کنيم و بعد وارد بحث مي شويم.

  اولين احتمال اين است که بيع اين دو جايز است مطلقا، چه مشتري مسلمان باشد، چه مشتري کافر باشد. نهايتش اين است که آنجايي که مشتري مسلمان است، اگر اين دو را باهم خريد جواز اکل ندارد. در ساير انتفائات مثل کود دادن و اطعام حيوانات مي تواند استفاده کند. احتمال دوم اين است که بيع اين دو فقط به کافري که مستحل ميته است جايز است . که در جلسه گذشته عباراتي از مرحوم شيخ در نهايه و در وسيله ابن همزه و عبارات بر خي از فقهاي ديگر همين نظر را داشتند. وجه مشترک در قول اول و دوم اين بود که اين دو را با هم بفروشيم . «بيعهما»، به معناي اين که ثمن در مقابل هر دو قرار بگيرد . احتمال سوم اين است که هر دو را فقط به قصد اينکه ثمن در مقابل مذکي باشد بفروشيم. هر دو را بفروشيم و نمي دانيم کدام مذکي است و کدام ميته، نيت مي کنيم که اين ثمن در مقابل مذکي باشد. بايع بايد هر دو را به مشتري تسليم کند، براي اينکه آن مبيع واقعي که مذکي است تسليم شود . تسليم هر دو به عنوان مقدمه براي تسليم مذکي است . احتمال چهارم اين است که اصلا قصد معامله نکنيم، بلکه براي استنقاذ  مال کافر اين کار را انجام دهيم، که برخي همين نظر را دارند. در بعضي از تعابير فقها هم همين بود؛ مرحوم علامه در کتاب مختلف همين نظر را دارند . براي اينکه مال کافر را از دستش بگيريم اين ميته مختلط به مذکي را تحويل او مي دهيم اما قصد معامله حقيقيه در آن نداريم.

احتمال پنجم اين است که روي يک مبنايي است که در باب علم اجمالي برخي مي گويند موافقت قطعيه واجب نيست و ارتکاب احد الاطراف جايز است. برخي مي گويند اگر دو ظرف داريد و علم اجمالي داريد که يکي از آنها نجس است، موافقت قطعيه اينجا واجب نيست، مي توانيد يکي از اين دو ظرف را مرتکب شويد و ديگري را بدلا عن الواقع رها کنيد. روي اين مبنا بگوييم که يکي از اين دو را علي التخيير بفروشيم، بايع بگويد يا اين را يا آن را تخييرا مي تواند بفروشد و ديگري را رها کند . نظير اين حرف در باب تعارض خبرين زده شده است. احتمال ششم که در کلمات مرحوم آقاي خويي در کتاب مصباح الفقاهه است اين است که بيع اين دو مختلط و مذکي به ميته که مخلوط شده است به شخص واحد جايز نيست . اگر مشتري يک نفر است و مي خواهد هر دوي آنها را بخرد جايز نيست، اما اگر مشتري دو نفر باشد بيعش جايز است . احتمال هفتم اين است که بگوييم مطلقا بيع اينها جايز نيست نه به مسلمان و نه به کافر، اصلا بيعشان جايز نيست . احتمال هشتم اين است که حکم مشتبه را پيدا کند، همان طوري که در لحم مشتبه «قبض، طرح علي النار فان انقبض قبض فهو ذکيه، وان انبسط فهو ميته» اينجا هم همين حکم را دارد .


بحث در دو مقام

هشت احتمالي که در مسئله وجود داشت بيان شد. بعد از اينکه اين احتمالات روشن شد، در مسئله در دو مقام بايد بحث کرد . يک مقام بحث از حيث قواعد است، که ببينيم روي ضوابط و قواعد آيا اين بيع ميته مختلطه به مذکي جايز است يا نه؟ مقام دوم بحث از حيث روايات است، که سه طايفه روايات در اين بحث داريم .


مقام اول

اما در مقام اول؛ تا اينجا ما در بحث ميته يک بحث جواز الانتفاع را داشتيم، يک بحث بيع ميته منفردتا داشتيم. بحث سوم بيع ميته منضمه الي مذکي است .


بحث طبق نظر قائلين به جواز بيع ميته منفردتا

اگر کسي قائل شد به اينکه انتفاع از ميته - غير از اکل و شرب - جايز است. و کسي قائل شد به اينکه به خاطر اين که انتفاع از ميته جايز است بيع ميته هم جايز است، اينجا قاعده اين است که وقتي بيع ميته منفردتا جايز باشد، به طريق اولي بايد بيع ميته مختلطتا جايز باشد. و عرض کرديم که در اين نزاع اصلا اينها داخل نيستند، براي اينکه روشن است که روي نظر آنها اين بيع ميته جايز است .


بحث طبق نظر قائلين به منع بيع ميته منفردتا

اما روي مبناي مشهور، که قائل بودند هم انتفاع به ميته جايز نيست و هم بيع ميته به صورت منفردتا جايز نيست. روي اين مبناي مشهور، همين عبارتي است که مرحوم شيخ در مکاسب عنوان فرموده اند . کما لا يجوز بيع الميته منفردتا لا يجوز بيعها منضمتا الي مذکي، مرحوم شيخ روي همين مبناي مشهور فرموده اند که اين جايز نيست. طبق مبناي مشهور وقتي مي گوييم انتفاع جايز نيست، بيع ميته منفردتا هم جايز نيست، نتيجه اين مي شود که ميته مسلوب الماليه است، وقتي مسلوب الماليه است اگر در يک معامله بخواهيم مذکي که ماليت دارد را کنار چيزي که ماليت ندارد قرار دهيم، به طوري که ثمن در مقابل هر دوي اينها واقع شود جايز نيست، طبق قاعده اي که عرض کرديم .


بحث طبق نظر قائلين به جواز انتفاع و منع از بيع ميته منفردتا

باقي مي ماند اين مبنا که اگر کسي انتفاع را جايز بداند اما بيع را منفردتا جايز نداند. اينجا مي تواند به قصد مذکي بفروشد، بگويد من يک ميته دارم و يک مذکي، اين دو با هم مخلوط شده است . قاعده در اينجا اين است که بيع را روي مذکي قصد کند، ثمن را هم در ازاي مذکي قرار دهد، اما چون نمي داند ميته و مذکي کدام است هر دو را با هم به مشتري تحويل دهد .


بيع مبيع منضمه به کافر

ما مي توانيم به کافر هم بفروشيم به قصد اينکه کافر بخورد. بنابر اين که بگوييم کفار مکلف به فروع نيستند. چون يکي از قواعد فقهيه ما اين است که همان طوري که مسلمانها مکلف به فروعند، آيا کفار هم مکلف به فروع هستند؟ بعضي مي گويند بله آنها هم مکلف به فروع هستند و بعضي مي گويند نه. اگر مکلف به فروع نيستند اکلش براي آنها مانعي ندارد. در اينجا نکته اي که وجود دارد اين است که بگوييم اين بايع مسلمان است و مبيع براي بايع که قابليت انتفاع ندارد؟ ميگوييم لزومي ندارد که بگوييم مبيع بايد براي خود بايع هم ممکن الانتفاع باشد . اين اجمالي از بحث علي القاعده.


فرمايش مرحوم خوئي(ره)

مرحوم آقاي خويي در کتاب مصباح الفقاهه اين تشقيق را کرده اند که بايد در دو مقام بحث کنيم، يکي علي القاعده و يکي طبق روايات. عبارتشان اين است «ان المدرک لحرمه بيع الميته ان کان هي النصوص والاجماعات، فلا شبهه في انها لا تشملان صوره الاختلاط» ايشان مي فرمايند ما بايد ببينيم دليل حرمت بيع ميته منفردتا چيست؟ اگر دليل را نصوص و روايات در ميته، مثل ثمن الميته سحت قرار دهيم، اين روايات از ما نحن فيه انصراف دارد و شامل ما نحن فيه نمي شود،.چرا که  ظهور در اين دارد که ثمني که در مقابل خود ميته قرار مي گيرد. اما آنجايي که ميته منضم به مذکي است و ثمن در مقابل مجموع قرار مي گيرد، از مورد روايات خارج است، فرموده اند «لانه لا يصدق بيع الميته علي ذلک مع قصد المذکي» . اين قسمتي از بيان ايشان .


بررسي و نقد فرمايش مرحوم خوئي(ره)

 اگر ما باشيم و اين روايات ثمن الميته سحت، يا آنجايي که در صحيحه بزنطي مي فرمود «لا ياکلها و لا يبيعها» آيا اين «لا يبيعها» اطلاق ندارد؟ يعني ميته نبايد در دايره مبيع قرار بگيرد . مي خواهد به تنهايي مبيع باشد مي خواهد با مذکي مبيع باشد، يا در ثمن الميته سحت، آيا نمي شود گفت اطلاق دارد، آنجايي که ثمن در مقابل تمام ميته باشد يا جزئي از ثمن در مقابل جزئي از ميته باشد. به عباره اخري مرحوم آقاي خويي و بعضي از تلامذه ايشان در تعليقه اي که بر مکاسب دارند، اينها انصراف را در اينجا پذيرفته اند. فرموده اند رواياتي که دلالت بر حرمت ميته مي کند انصراف دارد به آن موردي که ميته را به تنهايي بخواهيد بفروشيد، اما آنجايي که بخواهيد ميته را منضم به مذکي بفروشيد اين روايات شاملش نمي شود .

  به نظر ما اين تعبير در روايت ثمن الميته سحت درست است و ظهور در اين دارد که ميته به تنهايي مبيع است و ثمن هم به تنهايي و تماما در مقابل ميته است . اما آن روايت صحيحه بزنطي دارد «يذيبها و يسرج بها و لا ياکلها لا ياکلها»، اگر بگوييم در انصراف دارد به جائي که ميته معين است، اما آنجايي که ميته مخلوط به مذکي است اکلش مانعي ندارد، اين مشکل است «لا ياکلها و لا يبيعها» اطلاق دارد، چه آنجايي که ميته به تنهايي باشد يا مختلط به مذکي باشد .

اين فرمايش مرحوم خوئي،در آن روايات ثمن الميته سحت بعيد نيست و براي ما قابل قبول است، ولي در صحيه بزنطي پذيرشش مشکل است.  بعد فرموده اند اين در صورتي است که مدرک، عبارت از نصوص و اجماعات باشد . «و ان کان المدرک في المنع حرمه الانتفاع بالميته لکونها مسلوبت الماليه عند الشارع»، اگر دليل منع بيع ميته به تنهايي، اين باشد که شارع از او سلب ماليت کرده است، و قلنا بتنجيز العلم الاجمالي، مي فرمايند قاعده اقتضا مي کند که بيع اين دو - ميته مختلط به مذکي- به شخص واحد صحيح نباشد، اما اگر به شخصين شد مانعي ندارد . الان دو گوشت وجود دارد که نمي دانيم کدام ميته است و کدام مذکي، يکي از اين دو گوشت را به زيد مي فروشيم، مانعي ندارد چون علم ندارم به اينکه اين حتما ميته است، بلکه احتمال مي دهم و احتمال هم مانعيت ندارد. پس اين معامله درست است. مي رويم سراغ گوشت دومي، دومي را مي خواهم به مشتري ديگري  بدهم و احتمال مي دهم که ميته باشد، و مجرد احتمال هم مانع از جواز الانتفاع نيست. هم در بيع اولي مشتري مي تواند استفاده کند هم در بيع دومي .


تطبيق بحث بر علم اجمالي در نجاست يکي از دو طرف

مثل اينکه در اطراف علم اجمالي دو ظرف وجود دارد، من علم اجمالي دارم که يکي از اين دو نجس است، اگر يکي از آن دو را زيد برد و ديگري را عمرو برد، نه  زيد علم اجمالي دارد و نه عمرو، چون يک ظرف است و علم اجمالي آنجايي است که دو طرف داشته باشد. الان دو ظرف وجود دارد، من که علم اجمالي دارم که يکي از اين دو نجس است، عقل مي گويد بر تو اجتناب از اين دو واجب است، اما اگر زيد يک ظرف را برد، اينجا يک ظرف است و اطراف وجود ندارد، زيد ديگر علم اجمالي ندارد و استفاده اش براي زيد مانعي ندارد.

عمرو هم ظرف ديگر را برد، او هم علم اجمالي ندارد و استفاده اش براي او مانعي ندارد. يا در آنجايي که شما مي گوييد اگر يکي از اطراف علم اجمالي منعدم شد و از بين رفت طرف ديگرش جواز ارتکاب دارد، يا اگر يکي از اطرافش از محل ابتلا خارج شد .

- شما يادتان هست که يکي از ابتکارات شيخ انصاري که قبل از مرحوم شيخ کسي اين مطلب را نفرموده بود اين بود که از شرايط منجزيت علم اجمالي اين است که اطرافش بايد محل ابتلاي انسان باشد، اما هر طرفي اگر از محل ابتلا خارج شد مثل اينکه يا اين ظرفي که جلو من است نجس است يا آن ظرفي که در هندوستان وجود دارد و تا آخر عمر هم مورد ابتلا من نمي شود، فرموده است اينجا علم اجمالي منجزيت ندارد، و ما هم تقريبا حدود 10 يا 15 سال پيش که اولين کنگره شيخ اعظم انصاري(قده ) را در قم قرار دادند، دو مقاله نوشتيم، که هر دو مقاله را در آن کنگره خود من قرائت کردم، يکي از آن دو راجع به همين نظريه شيخ بود شرطيت ابتلا در منجزيت علم اجمالي که بحث مفصلي هم در آنجا ما داريم - اگر يکي از اطراف از محل ابتلا خارج شد اين علم اجمالي منجزيت ندارد.

مرحوم آقاي خويي مي فرمايند اگر ما مدرک را جواز الانتفاع قرار داديم نه روايات، اگر هر دو را باهم به يک نفر بفروشيم، براي آن يک نفر جواز الانتفاع ندارد، چون او هم مثل ما علم اجمالي پيدا مي کند. اما اگر اين دو را به دو نفر فروختيم، آن دونفر فقط مجرد احتمال را مي دهند و علم اجمالي هم ندارند و ارتکابش براي هريک از اين دو نفر جايز است . روي اين فرمايش آقاي خويي(ره) دقت کنيد ببينيد آيا مناقشه دارد يا نه؟


و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.



برچسب ها :

بيع ميته منضمه به مذکّي احتمالات در حکم مسأله بیع میته منضمه به مذکی بيع ميته منضمه به مذکّي طبق نظر قائلين به جواز بيع ميته منفردتا بيع ميته منضمه به مذکّي طبق نظر قائلين به جواز انتفاع و منع از بيع ميته منفردتا بيع میته منضمه به مذکی به کافر فرمايش مرحوم خوئي در بيع ميته منضمه به مذکّي منجزیت علم اجمالی در اجتناب از طرفین تطبيق بيع ميته منضمه به مذکّي بر بحث بر علم اجمالي در نجاست نقدکلام محقق خوئي در بيع ميته منضمه به مذکّي

نظری ثبت نشده است .