موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۹/۱۴
شماره جلسه : ۲۸
-
مناقشه در فرمایش امام (ره) در شرب ابوال طاهره
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه فرمايش امام(ره)
فرمايش امام(رض) را نسبت به آيه شريفه «يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» ملاحظه فرموديد. اجمالش اين بود که در اين آيه شريفه خداوند متعال در مقام تشريع نيست بلکه در مقام حکايت است، در مقام بيان اوصاف پيامبر است که پيامبر خبائث را تحريم مي کند. و فرمودند اين عنوان خبائث يک عنوان مشير است، يعني چون قبلا پيامبر(ص) خمر و ميتة و دم را حرام کرده اند، حالا در مقام حکايت، آن هم با صيغه عام الخبائث از آنچه که پيامبر قبلا حرام فرموده حکايت مي کند، عنوان خبائث يک عنوان مشير است يعني خودش در حکم موضوعيت ندارد . از آيه استفاده نمي کنيم که خبيث به عنوان أنّه خبيثٌ حرام است و نمي توانيم هر چيزي که عرفا يا شرعا عنوان خبيث را دارد عنوان حرمت را براي آن مطرح کنيم . لذا ايشان مي فرمايند در هيچ موردي نمي توانيم به آيه «يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» براي حرمت چيزي استدلال کنيم.مناقشه در فرمايش امام(ره)
نسبت به اين فرمايش امام(ره) در اينجا با اينکه از نظر دقت، دقت بسياري مهمي را فرموده اند به نظر مي رسد که بشود يک مناقشه اي را بيان کرد. و آن اين است که درست است که اين آيه شريفه در مقام حکايت است و بين اينکه خداوند بفرمايد «حرمت عليهم الخبائث» يا «يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» فرق وجود دارد، اما حکايت مي کند از اينکه آن چيزهايي که پيامبر حرام کرده به عنوان انّه خبيثٌ حرام شده است . اگر مي گفتيم اين کلمه خبائث فقط يک عنوان مشير محض است، عنوان مشير يعني عنواني که هيچ نحوه دخالتي در حکم ندارد . مثلا گاهي گفته مي شود اين مردي را که لباس سياه پوشيده بگوييد بيايد، در اينجا پوشيدن لباس سياه يک عنوان مشير است، يعني خودش هيچ دخالتي در اين حکم مولي ندارد، اينطور نيست که بگوييم چون لباس مشکي پوشيده سبب شده براي حکم مولا، عنوان مشير يک چيزي است که هيچ تاثيري در خود حکم ندارد و مي توانست بجاي اينکه بگويد لباس سياه پوشيده بگويد اين مردي که آنجا نشسته يا مردي که کتاب دستش است، هر چيزي مي تواند عنوان مشير واقع شود. آيا در آيه «يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» واقعا خبيث بودن همينطور است، يعني خداوند تبارک و تعالي بوسيله عنوان خبيث اشاره مي کند به آن ميته و دم و بول و ... يا اينکه نه، باز با اين تعبير مي خواهد بفرمايد ملاک تحريم آنها اين است که همه آنها از مصاديق خبائث است . بنابر اين به نظر مي رسد در اين که اين عنوان، تأثير در حکم دارد ترديدي نيست .نتيجه بررسي ادله شرب ابوال طاهرة
آيا ما براي حرمت شرب ابوال طاهره مي توانيم به اين آيه شريفه استدلال کنيم يا نه؟ اگر ما از آيه، فرمايش امام را نتيجه گرفتيم که اصلاً آيه در مقام تشريع نيست، نتيجه اين مي شود که از آيه، حرمت شرب ابوال طاهره را نمي شود استفاده کرد. و اگر بر طبق نظر مشهور که مي گويند آيه ولو حکايت هم باشد اما حکايت از يک تشريع عام است، حکايت از اين است که خبيث بما هو خبيث موضوع براي تحريم است، اگر از آيه چنين معنايي استفاده شد يا گفتيم خبيث آن نيست که نفس انسان از آن نفرت داشته باشد، ممکن است از شرب بول طاهر، نفس تنفر داشته باشد اما معناي خبيث اين است که - گفتيم از نظر عرف و لغت هم مساعد است - «هر چيزي که در آن مفسده و قبح ذاتي باشد»، نهايت مطلب اين است که شک مي کنيم که آيا بول طاهر مصداق براي خبيث است، يعني ما ترديدي نداريم که بول نجس مصداق براي خبيث است اما آيا علاوه بر بول نجس بول طاهر هم مصداق خبيث است، همين مقدار که در آن شک کنيم در آن سبب مي شود که نتوانيم به آيه شريفه بر مدعيٰ «شرب ابوال طاهره» استدلال کنيم.معامله روي ابوال طاهرة
تا اينجا بحث ما يک بحث استطرادي شد که آيا شرب ابوال طاهره حلال است يا حرام؟ بر حسب رواياتي که بيان کرديم به اين نتيجه رسيديم که براي تداوي جايز است، غير تداوي بر خلاف احتياط است . نتوانستيم بگوييد حتما جايز نيست، بلکه بر خلاف احتياط است. اما بحث در اينجا اين است که ما دنبال اين هستيم که ايا معامله روي ابوال طاهره جايز است يا نه؟فرمايش مرحوم شيخ انصاري(ره)
عرض کرديم که صاحب جواهر و مرحوم شيخ انصاري آمده اند و بحث را مبتني کرده اند بر جواز شرب و عدم جواز شرب، همه فرموده اند که اگر قائل شديم به اينکه جواز شرب دارد معامله و تکسب روي اينها بلا اشکال جايز است، اما اگر قائل شديم به اينکه جواز شرب ندارد شيخ انصاري فرمود در اين صورت در اينکه آيا بيعش جايز است يا نيست دو وجه است، هم دليل بر جواز البيع داريم و هم دليل بر عدم جواز بيع. در بحث امروز همين بيان شيخ را بررسي مي کنيم. شيخ فرموده اگر گفتيم که شرب جايز نيست، تکسب هم جايز نيست، دليل اين است که وقتي شرب جايز نيست بول منفعت محلله مقصوده ندارد و اگر هم منفعتي داشته باشد بر فرض اضطرار، بالاخره اگر کسي در جايي داشت مي مرد خواست مقداري از اين را شرب کند شيخ مي فرمايد منفعت نادره مسوّغ بيع نيست.اشکال بر مرحوم شيخ(ره)
بعد در اينجا يک اشکالي را مطرح کرده اند، مستشکل مي گويد که اگر شرب ابوال براي تداوي باشد چه اشکالي دارد؟ چطور در باب ادويه، دارو در فرض عادي خوردنش حرام و مضر است، اما چون اين دارو بر فرض مرض مورد نياز انسان است معامله روي ادويه را همه جايز مي دانند، بگوييم که معامله روي ابوال طاهره هم براي تداوي جايز است.جواب مرحوم شيخ(ره)
نظر مرحوم شيخ در مورد روايت نبوي
مرحوم شيخ باز هم در ميان فرمايش خود مي فرمايند که معناي اين روايت نبوي که مي فرمايد «ان الله اذا حرّم شيء حرّم ثمنه» اين است که اولاً: ان الله اذا حرّم شيء اختيارا، يعني اگر شيئي در حال اختيار حرام شد، در حال اختيار اگر کسي معامله اي روي اين شيء انجام داد معامله اش باطل و حرام است. ثانياً: اين حرّم شيء، يعني حرم يا به لحاظ جميع منافع يا به لحاظ منافع غالبه آن شيء، اگر شيئي به لحاظ جميع منافع يا به لحاظ منافع غالبه حرام شد در اينجا معامله آن حرام و باطل مي شود اين بيان را هم مرحوم شيخ در اينجا دارند.بيان چند نکته
ملاک در بطلان يا صحت معامله در فرض منفعت بول
نکته دوّم
نظری ثبت نشده است .