موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۷/۳
شماره جلسه : ۱۰
-
اصالة عدم النقیصه واصالة عدم الزیادة
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
توضيح اصالة عدم الزيادة و أصالة عدم النقيصة
براي تكميل مطلب گذشته، يك نكته اي راجع به بحث اصالة عدم الزيادة و اصالة عدم النقيصة عرض كنم. در اين روايت نمي دانيم كه آيا اكل زياد شده تا با اصلة عدم الزيادة بگويم اكل زياد نشده و در اصل روايت بوده، يا اينكه در آن روايتي كه اكل ندارد با اصالة عدم النقيصه بگوييم اصلا از اول كه صادر شده اكل در آن نبوده؟ و نظائري را براي اين ذكر كرديم كه در فقه موارد زيادي داريم؛ مثلاً در كتاب الطهارة در بحث خمر و عصير يك روايتي وجود دارد، كسي از امام(ع) سؤال مي كند كه من منزل يك شخص شيعي مي روم، آن شخص شيعي براي من بختج مي آورد. كه بختج يك عصيري است كه امكان سكر هم دارد. تا اينكه در آخر امام مي فرمايد: «خمر لا تشربه» آن گاه اينجا نسخه هاي روايت مختلف است، مرحوم كليني در كافي كلمه خمر را نياورده، دارد: «لا تشربه»، مرحوم شيخ در كتاب تهذيب كلمه خمر را آورده «خمر لا تشربه». فقيه با يك روايت اين چنيني مواجه مي شود، بالاخره نمي داند ايا در آن نقلي كه كلمه خمر دارد اصالة عدم الزيادة را جاري كنيم و بگوييم كلمه خمر در اصل كلام امام بوده وراوي از خودش اضافه نكرده است. يا در نقل ديگري كه كلمه خمر را ندارد، بگوييم در اصل كلام امام، كلمه خمر نبوده و در اين روايتي كه راوي براي ما نقل مي كند نقصاني و جود ندارد، اصالة عدم النقيصة را جاري كنيم.ادامه بحث روايت نبوي
احتمال ترجيح اصالة عدم الزيادة
نتيجه بحث هاي گذشته
نظر شيخ(ره) در مكاسب
كلام استاد در نقد فرمايش مرحوم خوئي
ما وقتي كه كلمات فقها را نقل كرديم. ملاحظه فرموديد كه از زمان شيخ طوسي به بعد، ابن زهره، محقق، علامه، شهيدين، همه به اين روايت استناد كرده اند، مثلاً در باب ميته، وقتي مي خواهند بگويند معامله برروي آن حرام است، مي گويند «ان الله اذا حرم شيئاً حرم ثمنه» ما تعجب مي كنيم چطور ايشان مي فرمايد: فقها براي حرمت معامله، به اين روايت استناد نمي كنند چون اين ماليت ندارد، با بيان ديروز روشن شد كه فقها به اين روايت تمسك مي كنند.نظر استاد
نتيجه اين شد، همان طوري كه مرحوم شيخ در كتاب مكاسب، با عنايت اين تعبير را آورده وفرمود «وفي النبوي المشهور» كه اين مشهور يعني شهرت عمليه فتواييه برطبق اين روايت وجود دارد. چون عرض كرديم كه اين روايت در كتب روايي، فقط در عوالي اللئالي آمده است، اما اين كه فرموده «في النبوي المشهور،» شما از اساتيدي كه مكاسب مي گويند سوال كنيد. اين شهرت يعني چه؟، مي گويند: شهرت يعني شهرت عمليه فتواييه، شيخ مي خواهد بفرمايد شهرت عمليه فتوائيه قائم شده است، لذا ما گفتيم روايت كلمه اكل ندارد، شهرت عمليه هم برطبقش قائم است، پس قابل استدلال است.نتيجه بررسي چهار روايت
نتيجه اين شد؛ از اين چهار روايت مهمي كه شيخ در اول مكاسب محرمه آورده است، به نظر ما دو روايت آن براي فقيه قابل استدلال است، يكي روايت تحف العقول و يكي هم همين نبوي مشهور، اما روايت فقه الرضا و روايت دعائم، اشكالات آنها را بيان كرديم، از ظاهر عبارت خود شيخ استفاده مي شود كه به هرچهار روايت عمل مي كند، چون بعد كه اين چهار روايت را نقل مي كند مي فرمايد: اين رواياتي كه برايتان خوانديم را در ذهنت قرار بده براي مسائل آتيه، والا اگر روايتي معتبر نباشد چرا بيان شود. ظاهر مرحوم شيخ اين است كه به هر چهار روايت عمل مي كند، در بين فقهاي بعد برخي قائلند كه به هيچ كدام نمي شود عمل كرد و هيچ يك از اين چهار روايت براي فقيه دلالت ندارد. طبق تحقيقي كه در اين چند جلسه ارائه شد، معلوم شد روايت اول و روايت چهارم قابليت براي استدلال دارد.شروع بحث مكاسب
بحث بعدي كه دراينجا شروع مي شود اين است كه: مرحوم شيخ فرموده اند فقها مكاسب را به سه قسم تقسيم كرده اند، مكاسب محرمه، مكاسب مكروهه، و مكا سب مباحه، و براي هركدام هم مثال فراوان وجود دارد، مثلاً مرحوم محقق در كتاب شرائع مكاسب را به سه قسم تقسيم كرده اند مكاسب محرمه، آنچيزي است كه كسبش حرام است، مثل خريد وفروش خمر، آلت قمار، آلت لهو، آلت بت پرستي و…، دوم مكاسب مكروهه، مثل بيع الاكفان، خريد وفروش كفن، و سوم مكاسب مباحه، خريد وفروش جميع اشيائي كه مباح است.اشكال مرحوم شيخ بر تقسيم مكاسب
اشكال مرحوم ايرواني ووجه تأمل مرحوم شيخ
نظری ثبت نشده است .