موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۲/۱۴
شماره جلسه : ۵۴
-
دو اشکال در استدلال حرمت تلقیح
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
استدلال به روايت ديگر براي حرمت تلقيح
بعد از بررسي روايات و آيات بعنوان دليل براي حرمت تلقيح مصنوعي، اکنون بايد بررسي کرد که آيا به اين روايت مي توانيم استدلال کنيم يا خير؟ روايت در جلد 20 وسائل، ابواب نکاح محرم، باب اول، حديث 15، صفحه 311، «محمد بن علي بن الحسين عن محمد بن سنان عن الرضا ع في ما کتب عليه من جواب مسائله» ديروز عرض کرديم که سند اين روايت اشکال دارد و وثاقت محمد بن سنان روشن نيست. لکن با غمض نظر از مسئله سند، اگر کسي محمد بن سنان را موثق و قابل اعتماد دانست، آيا دلالت اين روايت بر ما نحن فيه کافي است يا نه؟ محمد بن سنان در ضمن مسائلي که از امام هشتم(ع) سوال کرده است حضرت در جواب فرموده اند «وحرم الله الزنا لما فيه من الفساد» چون در زنا فساد وجود دارد و فساد چيست؟ بيان فرموده اند «من قتل النفس و ذهاب الانساب وترک التربية للاطفال وفساد المواريث وما اشبه ذلک من وجوه الفساد».بيان استدلال
بيان استدلال به اين روايت اين است که همين عناويني که در باب زنا وجود دارد در تلقيح مصنوعي هم وجود دارد، مخصوصاً با توجه به اينکه الان بانک هايي موجود است و اسپرم هايي در آنجا وجود دارد و اسپرم مردي را در رحم زن اجنبيه تلقيح مي کنند و بچه اي که بوجود مي آيد معلوم نيست پدر او کيست؟ معلوم نيست اين بچه را چه کسي بايد تربيت کند؟ گرچه مادر نقش مهمي دارد اما آنکه وليّ ترتبيتي بچه است پدر است و آن کسي که مسئوليت شرعي دارد پدر است. از چه کسي ارث ببرد؟ معلوم نيست. بنابراين بيان استدلال اين است که همين عناوين که براي حرمت زنا در اين روايت آمده است، همين عناوين در باب تلقيح مصنوعي هم وجود دارد و همانطوري که اين عناوين موجب حرمت زنا شده است پس تلقيح مصنوعي هم حرام است.اشکال در استدلال
فرق حکمت با علت
جواب از اشکال
اشکال دوم بر استدلال
و ثانياً اگر کسي بگويد اينجا حکمت هاي متعدد ذکر شده است و اگر واقعا علت بود علت نمي تواند متعدد باشد و علت واحد معلول واحد مي خواهد. از کتاب معالم خوانديد که تعدد علل بر معلول محال است، نمي شود گفت معلول واحد علل متعدده دارد. در اينجا بايد بگوييم تمام اينها عنوان حکمت را دارد و قانون حکمت را اجرا کنيم.جواب اشکال
در بحث شبيه سازي تمام علماي اهل سنت و تمام روحانيون مسيحي و تمام مراکز اخلاقي دنيا شبيه سازي انساني را حرام و ممنوع کرده اند، اما در بين علماي شيعه مقداري اختلاف است. مي شود براي حرمت شبيه سازي از اين راه وارد شد که «لما فيه فساد» ما در اول بحث مکاسب محرمه وقتي روايت تحف العقول را خوانديم - روايت مفصلي که شيخ در مکاسب محرمه آورده است کثيري از فقهاي معاصر مي فرمايند سند روايت خراب است و روايت را کنار بگذاريد - ما گفتيم به اين روايت، شيخ انصاري و صاحب جواهر و مرحوم نائيني و مرحوم سيد يزدي در حاشيه استدلال کرده اند و روايت بسيار مهمي است و در آنجا مرحوم سيد يزدي فرموده اند ما از اين روايت تحف العقول قواعدي را بدست مي آوريم . بحث سندي آن را از چند جهت دنبال کرديم و ثابت کرديم که سند اين روايت درست است. در آن روايت هم آمده بود که در ميان صناعات هر چيزي که «ياتي منه الفساد» حرام است، اين روايت «او ما اشبه ذلک من وجوه الفساد» مي تواند اشاره به همان هم داشته باشد.
خلاصه مطالب تا اينجا
تا اينجا با اين بياني که ما عرض کرديم که خلاصه آن اين دو نکته شد: اولاً در حکمت آن مقداري از فرق که ما قبول مي کنيم اين است که مي گوييم هر جايي که اين حکمت نبود ، نبودش ملازم با حکم نيست، اما در اين جهت با علت مشترک است که همان طوري که هر کجا علت باشد حکم هست، هر کجا هم که حکمت باشد بايد حکم باشد. ثانياً عرض کرديم که ما از اين روايت حکمت را نمي فهميم بلکه ما از اين روايت يک علت واحده را استفاده مي کنيم و آنچه که در اين روايت آمده بعنوان مصاديق آن علت واحده آمده است، علت واحده عبارت از فساد است و نتيجه اين مي شود که هر چيز که موجب فساد شد حرمتش براي ما ثابت مي شود طبق اين بياني که عرض کرديم.ادله جواز تلقيح مصنوعي
نظری ثبت نشده است .