موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۲/۶
شماره جلسه : ۷۵
-
بیع میته مختلط به مذکی
-
اقسام اختلاط میته به مذکی
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بيع ميتة مختلط به مذکي
مرحوم شيخ(أعلي الله مقامه الشريف) در بحث بيع ميته در سه مقام بحث فرموده اند، که جهت اولي گذشت. جهت دوم اين است که آيا بيع ميته مختلط به مذکّي جايز است يا نه؟نظر مرحوم امام و استاد
اين بحث طبق قول کساني که قائلند به اينکه بيع ميته مطلقا جايز است، مجالي براي اين بحث ندارد، مثلاً طبق نظريه امام(رض) که ما هم تبعيت کرديم که فرمودند بيع ميته اگر به قصد منفعت محلله باشد جايز است، وقتي منفرداً بيعش جايز شد، منضمه إلي المذکي و آنجايي که مختلط با مذکي است مانعي ندارد.بررسي مسأله طبق مبناي دوم
خلاصه بررسي مسأله طبق اين دو مبنا
اگر کسي هر کدام از اين دو مبنا را قائل شود، ديگر مجالي براي اين بحثي که مرحوم شيخ فرموده اند نيست .محل نزاع بحث مرحوم شيخ(ره)
تقسيم مسأله اختلاط به دو صورت
در کلمات فقها مسئله را به طور کلي دو صورت کرده اند؛ يک صورت اينکه ميته متميز از مذکي باشد، يا عند الطرفين، يا عند البايع فقط و يا عند المشتري فقط، يعني بايع مي داند اين ميته است و اين مذکي، يا مشتري مي داند اين ميته است و ديگري مذکّي و يا هر دو مي دانند. آنجايي که هيچکدام نمي دانند که کدام ميته و کدام مذکي است، مي شود غير متميز، که بحث صورت دوم است .بررسي صورت تميّز
در اينجا که متميز است، لا اشکال در اين که معامله نسبت به مذکي صحيح است و ثمن تقسيط مي شود، مقداري از ثمن که به ازاي مذکي داده شده، در ملک بائع مي آيد و آن مقدار از ثمن که به ازاي ميته است در ملک بائع نمي آيد . و اگر مشتري از اول بداند که اين ميته است و اين مذکي، و معامله کرد، اينجا خيار تبعض صفقه ندارد . اين صورت روشن است که بحثي ندارد.بررسي صورت عدم تميّز
انما الکلام در صورت دوم است؛ که تميزي در کار نيست . بايع و مشتري نمي دانند که کدام ميته و کدام مذکي است .صورتهاي متعدد مسئله
اينجا براي مسئله صور متعددي ذکر شده است . يک صورت اين است که يا ثمن را در مقابل هر دو قرار مي دهند و مي گويند ثمن در مقابل مجموع مبيع قرار مي گيرد، يا ثمن فقط در مقابل مذکي قرار مي گيرد. تقسيم دوم اين است که مشتري يا مسلمان است يا کافر، کافر هم يا ذمّي است يا حربي. البته شق سومي هم بعضي ها براي کافر گفته اند که معاهد و غيره، که محل اختلاف است . از يک طرف در بحث قواعد فقه اين بحث را داريم که يا کفار مکلف به فروع هستند يا نيستند . اين عناوين و شقوقي است که در مسئله وجود دارد .بررسي عبارات فقهاء
بعضي از عبارات فقها را مي خوانيم . در هر مسئله، فقيه خوب است قبل از ديدن ادله و قواعد و ضوابط، عبارات فقها را ببيند، مخصوصا قدماي از فقها مثل شيخ و ابن حمزه و ابن ادريس و سيد مرتضي و شيخ مفيد و علمائي که از ارکان قدما بوده اند، ببينيم چه فتوايي داده اند، بعد ادله را بررسي کنيم تا ببينيم به چه نتيجه اي مي رسيم.فرمايش مرحوم شيخ طوسي(ره)
مرحوم شيخ طوسي در نهايه، در کتاب صيد و ذبائح اين عبارت را دارد؛ «واذا اختلط اللحم المذکّي بالميته و لم يکن هناک طريق الي تمييز منها، لم يحل اکل شيء منه»، اگر ميته و مذکي مخلوط شد و نتوانستيم جدا کنيم، چطور آنجايي که ميته منفردا بود مي گفتيم اکل و بيعش حرام است، اينجا هم شيخ مي فرمايد همانطور است، «و بيع علي مستحلّي الميته» فتواي شيخ اين است که مي توانيم به کسي که ميته را حلال مي داند بفروشيم . اين فتوا در زمان ما خيلي کاربرد دارد . امروز در کشورهاي اسلامي بچه مسلمانها در مغازه ها کار مي کنند و گوشت خوک و شراب و ... وجود دارد، اگر فقيهي اين فتوا را داشته باشد که بيع ميته به مستحل - هنوز به ميته نرسيديم - اگر در بيع ميته دليل محکم و معتبر بود که به کافري که حلال مي داند، ميته را مي شود فروخت، مشکل را حل مي کند .فرمايش ابن حمزه(ره)
ابن حمزه در وسيله شبيه همين عبارت را دارد، فرموده است : «و ان اختلط لحم الميته بالمذکي و لم يتميز لم يؤکل و یبیع علي مستحليه وان اشتبه المذکي بالميته». يک فرعش اين بود که ان اختلط المذکي بالميته، و يکي هم وان اشتبه ، يعني يک گوشت است که نمي دانيم ميته است يا مذکي، اينجا ابن حمزه طبق تعابيري که در بعضي از روايات هم آمده است مي گويد طرح علي النار، گوشت را بايد در آتش انداخت، فان انقبض اگر گوشت جمع شد مذکي است، وإن انبسط فهو ميته، اگر باز شد معلوم مي شد که ميته است .تذکر اخلاقي
معلوم مي شود که در حقيقت گوشت، تذکيه و عدم تذکيه اثر مي گذارد، ما نمي فهميم که اين اثرش چيست؟ مي گويند بين اينکه گوسفند را بسم الله بخواني يا نخواني، و روبه قبله باشد يا نباشد، گوشتش که همان گوشت است چه فرقي مي کند؟ ما نمي فهميم فرقش چيست . مي گويند بين عقد نکاح و زنا از جهت واقعي که فرقي نمي کند . اموري هست که براي ما مستور است. ارتباطي که مرد و زن به صورت غير شرعي پيدا مي کنند، در روايات داريم که آثار وضعي و عقوبت اخروي و دنيوي بر آن مترتب است. اينها مجرد يک اعتبار نيست، بلکه تاثيري دارد که ما نمي فهميم. گاهي در خواندن يک آيه شفا وجود دارد. گاهي روشنفکرها مسخره مي کنند و مي گويند براي دندان درد اين آيه و دعا را بخوان. بله اين عقل ناچيز من و شما است که نمي فهمد اين ارتباط چگونه است . همين گوشت ميته، در آتش که مي افتد اگر مذکي باشد جمع ميشود و اگر ميته باشد منبسط مي شود .مرحوم شيخ و ابن حمزه و ابن سعيد در کتاب الجامع لشرايع مانند هم فتوا داده اند.فرمايش مرحوم محقق(ره)
بررسي احتياط وجوبي در کلمات قدماء
نظر ابن ادريس
نظری ثبت نشده است .