موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۹/۲۱
شماره جلسه : ۳۳
-
مراد از عذره و سحت
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي روايات مانعه از بيع عذره
در اين بحث به روايات خاصه رسيديم. اولين روايت که ديروز هم اشاره شد در ج 17 وسائل الشيعة، در ابواب ما يکتسب به، باب 40، حديث اول، حديثي است که يعقوب بن شعيب از ابي عبدالله(ع) نقل مي کند. در سند اين روايت علي بن مسکين است يا در بعضي نسخ علي بن سکن، در کتب رجالي نسبت به اينها مدح و قدحي وارد نشده است. « عن ابي عبدالله(ع) قال: ثمن العذره من السحت » ثمن عذره از مصاديق سحت است. معناي اجمالي روايت اين است که اگر کسي روي عذره معامله اي انجام داد اين معامه باطل و حرام است. سحت، هم دلالت بر حرمت تکليفي دارد و هم دلالت بر بطلان وضعي دارد.مراد از عذره
نکته مهم اين است که عذره را چه معنا کنيم؟ آيا عذره - به کسر ذال معجم - مطلق مدفوع الحيوان است، يعني چه حيوان مأکول اللحم و چه غير مأکول اللحم، غير مأکول اللّحم هم چه انسان و چه غير انسان؟ آيا عذره، مطلق ما يخرج من الحيوان است يا اينکه عذره به ما يخرج من الآدمي اختصاص دارد، يعني فقط نسبت به غائط آدمي صدق عذره مي شود؟ امام(رض) فرموده اند که ظاهر لغويين همان معناي اول است يعني: «مطلق ما يخرج من الحيوان» چه مأکول اللحم و چه غير مأکول اللحم، چه آدمي و چه غير آدمي، اين عنوان عذره را دارد. ما وقتي به لغت مراجعه مي کنيم در کثيري از کتب لغوي از آن اختصاص به «ما يخرج من الانسان» فهميده مي شود.عذره در کتب لغت
مراد از سحت
کلمه سحت - که بعداً در بعضي موارد بيشتر با آن کار دارد - سحت را در لغت مي گويند «کل حرام قبيح الذکر يلزم منه العار». سحت حرامي است که ذکرش قبيح است و براي انسان عار و منقصت و نقصاني است. در لسان العرب دارد «السُّحت و السُّحُت کل حرام قبيح الذکر و قيل ما هو خبث من المکاسب و حَرُم» آنچه که خبيث و حرام است «فلزم عنه العار» موجب عار و نقصان انسان است. اين آيه شريفه سوره مائده که «أکّالون للسُّحت» در عيون اخبار رضا از امام هشتم(ع) عن آبائه عن علي(ع) «قال: هو الرجل يقضي لأخيه الحاجة ثم يقبل هديّته»، حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرموده که اگر مردي حاجت برادر مؤمنش را انجام داد بعد هديه او را قبول کرد اين از مصاديق سحت است. يا در روايت ديگر است «اجرة المعلّمين الذين يشارطون في تعليم القرآن» اگر کسي در تعليم قرآن شرط کند در تعليم قرآن که پولي بگيرد اين از مصاديق سحت است. غير از عذره، يک عذره به ضم داريم که در روايت است که اميرالمؤمنين(ع) فرموده است «نهي رسول الله(ص) عن بيع العُذرة» بضم العين، عُذره يک اصطلاحي است براي اجتماع پنج کوکب که در فصل معيني از سال اين اجتماع واقع مي شود. گاهي اوقات در بين مردم قديم معاملاتي واقع مي شد و ثمن معامله را تا اجتماع آن خمس کوکب تأخير مي انداختند، مي گفتند وقتي اجتماع خمس کوکب شد ثمن معامله را مي دهيم، پيامبر نهي فرمودند. علت آن هم اين بود که روز و زمان آن خمس کوکب معلوم نبود لذا معامله را نهي کرده اند. پس معناي عذره و سحت اجمالا روشن شد.جمع ميان روايات مانعة و روايات مجوزة
وجه جمع مرحوم شيخ طوسي(ره)
نقد و بررسي جمع شيخ طوسي(ره)
آيا اين جمعي که مرحوم شيخ طوسي فرمودند جمع درستي است يا نه؟ ما بايد در اينجا هم نسبت به جمع شيخ طوسي بحث کنيم و هم نسبت به اين شاهدي که مرحوم شيخ طوسي آورده اند. اما نسبت به خود جمع، مرحوم آقاي خوئي(قدس سره) در کتاب مصباح الفقاهة چهار اشکال بر ايشان کرده است. قبل از اينکه اين چهار اشکال را بگوييم، شيخ انصاري مي فرمايد که شيخ طوسي معتقد است که در اين دو روايت هرکدام از جهتي نص است و از جهتي ظاهر، ما با نص هر کدام در ظهور ديگري تصرف مي کنيم، روايتي که مي گويد «ثمن العذره من السحت» نص است در عذره انسان و ظاهر است در عذره غير انسان. «لابأس ببيع العذرة» نص است در عذره مأکول اللحم و ظاهر است در عذره انسان. ما با نص هر کدام در ظاهر ديگري تصرف مي کنيم.اشکال اول
اشکال دوم
اشکال دوم ايشان اين است که ايشان مي فرمايد «سلمنا ذلک» که بگوييم اين نص در عذره انسان است، اما شما بخواهيد عذره را بر خصوص مدفوع حيوان مأکول اللحم حمل کنيد اين ممنوع است. نظر مرحوم آقاي خويي هم اين است که در مأکول اللّحم فقط کلمه روث و سرجين استعمال مي شود، فرموده آنهايي که با عرف و لغت آشنايي دارند اين براي آنها روشن است.رد اشکال دوم
اين اشکال دوم به نظر ما وارد نيست ما عرض کرديم از نظر عرف روايات يعني لغت را کنار بگذاريم اما از نظر عرف روايات عذره بر مطلق استفاده مي شود.اشکال سوّم
اشکال چهارم
نظری ثبت نشده است .