موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۷/۲
شماره جلسه : ۹
-
بررسی روایت نبوی عوالی اللئالی
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مباحث گذشته
تا به حال سه روايت از روايات عامه اي که ضابطه معاملات حلال و حرام در آن ذکر شده، را مورد بحث قرار داده ايم و نتيجه اين شد که در ميان اين سه روايت، روايت اول که روايت تحف العقول است که قابليت استدلال را دارد.طرح چهارمين روايت
و امّا روايت چهارم: مرحوم شيخ در مکاسب روايت چهارم را مي فرمايند که نبوي مشهور است، «ان الله اذا حرم شيئاً حرم ثمنه». خداوند اگر شيئي را حرام کند ثمن آن را هم حرام مي کند. خود اين اجمالاً يک ضابطه است. که اگر چيزي حرام شد، مثل خمر، خنزير، دم، ثمن آن هم حرام است. إذا حرم شيئاً، در اين که مراد از اين کلمه شيء فقط اعيان است يا اين که علاوه بر اعيان اعمال را هم شامل مي شود، اختلافي است که بايد روي آن بحث شود. بالاخره اين روايت، روايتي است که به ما ضابطه مي دهد؛ که اگر شيئي حرام شود معامله بر روي آن شيء هم باطل و حرام است.بررسي روايت نبوي
در اين روايت نيز در دو جهت بايد بحث شود. اول: بررسي سندي اين روايت در کتب عامه و کتب خاصه، دوم: اين که آيا اين روايت قابليت براي استدلال دارد يا ندارد؟بررسي سند روايت
مطلب اول: اين روايت در کجا آمده است. در کتب روايي شيعه به هيچ وجهي اين روايت در کتب اربعه نيامده، فقط در ميان کتب روايي شيعه، در کتاب عوالي اللئالي که از ابن ابي الجمهور احسائي است (و مرحوم شيخ انصاري در رسائل در بحث تعادل و تراجيح، از همين کتاب عوالي اللئالي بعضي روايات را نقل کردند)، اين روايت در دو جاي آن ذکر شده است. يکي در ج 2، ص 110 و ديگري در ج 3، ص 472. (اين کتاب عوالي اللئالي در چهار جلد در همين سال هاي اخير چاپ و منتشر شده است). در دو جا از اين کتاب عوالي اللئالي اين روايت آمده است.تذکر نکته رجالي
برخورد علماء اماميه با روايت عوالي اللئالي
برخورد علماء عامه با روايت عوالي اللئالي
وجود کلمه اکل در روايت
اولين بحثي که وجود دارد اين است که در روايت اصلاً کلمه اکل وجود دارد يا ندارد؟ ما اينجا اين بحث را مطرح کنيم. اين زياد اتفاق مي افتد، مثلاً يک روايتي در اصول کافي، يک لفظ در آن وجود دارد که مثلاً در کتاب من لا يحضره الفقيه آن لفظ نيست، اينجا فقيه که مي خواهد استدلال کند بايد چه کند؟ آيا مي تواند بگويد اينها دو عبارت مربوط به يک روايت است، شک مي کنيم که اين کلمه به صورت زائد آمده يا نيامده؟ اصلي جاري کنيم به نام اصالة عدم زياده، کما اين که بعضي از بزرگان اين کار را مي کنند. وقتي يک جا نمي دانيم که آيا اين کلمه اضافي هست يا نيست، اصل، عدم زياده است، اصل عدم زياده سبب مي شود که بگوييم اين کلمه در اينجا وجود ندارد.اشکال به قول اصالة عدم الزيادة
اين بيان مورد مناقشه است و مناقشه آن اين است که اصل عدم زياده هميشه معارض دارد، معارضش، اصل عدم نقيصه است. ما شک مي کنيم، احتمال مي دهيم که در اصل کلمه اکل بوده امّا در اين روايت کم شده است. پس اصل عدم زياده، هميشه با اصلي به نام اصالت عدم نقيصه تعارض پيدا مي کند و کنار مي رود.فرمايش مرحوم خوئي(ره)
مرحوم آقاي خوئي در مصباح الفقاهه در ج 1، ص 48، کلامي را فرمودند براي اين که بفرمايند در روايت کلمه اکل وجود دارد و در نتيجه روايتي که کلمه اکل ندارد، روايت نيست. مقصود شريف ايشان اين است که اصل روايت «ان الله اذا حرم اکل شيء حرم ثمنه» است. در نتيجه اصلاً اگر از ايشان سؤال کنند که آيا چنين روايتي داريم؟ مي فرمايند نه، اصلاً چنين روايتي نداريم. بيان ايشان چيست؟ مي فرمايند اولاً: اتحاد قضيه در جميع اين روايات، يعني وقتي به منابع مراجعه مي کنيم، قضيه يکي است، يعني همه متعلق به قضيه اي بوده است که پيامبر در مسجد نشسته اند و اين را فرموده اند. در دو جا که نبوده، بله؛ يک وقتي کسي مي گويد پيامبر در مسجد فرمودند «ان الله اذا حرم اکل شيء حرم ثمنه»، يک جاي ديگر کلي تر فرمودند «ان الله اذا حرم شيئاً حرم ثمنه»، مي فرمايند دو قضيه که نبوده، يک قضيه بوده است. بعد فرمودند ثانياً «واطباق اصول حديثهم علي ذکر لفظ الاکل». اجماع و اتفاق اصول حديث عامه، يعني کتب روايي عامه بر ذکر لفظ اکل، اتفاق دارد.نقد استاد به فرمايش مرحوم خوئي
به نظر ما هيچ کدام از اينها دلالت ندارند؛ اتحاد قضيه، بله اتحاد قضيه مي گويد اين روايت است، اما اين روايت با اکل است يا بي اکل، هيچ کدام را نمي گويند. الان عرض کردم که طبق احصائي که ما کرديم، رواياتي که بدون کلمه اکل در کتب عامه آمده، بيش از آن کتبي است که کلمه اکل در آن وجود دارد. چطور ايشان مي فرمايند واطباق اصول حديثهم علي ذکر الاکل. و امّا اطباق اصول، لذا بياني که مرحوم آقاي خوئي فرمودند، بيان درستي نيست.نظر استاد
در کتاب عوالي اللئالي - که گفتيم چون توثيق عام دارد درست است - و در اکثر کتب فقهي اماميه و اکثر کتب روايي عامه بدون کلمه اکل است، کلمه اکل ندارد. در بعضي ها کلمه اکل آمده. در اينجا مي توانيم بگوييم ظن غالب به اين است که به صورت مطلق است: «ان الله اذا حرم شيء حرم ثمنه» به نظر مي رسد که کلمه اکل نيست و روايت به طور کلي است.اشکال دوم مرحوم خوئي به روايت
۳۱ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۳۶
آیا ممکن نیست مضمون یک روایت در بیش از یک مورد از معصوم سوال شده باشد؟ یعنی یک بار در مقام بیان حکم بیع خوراکیهای حرام و در مقام دیگر در مقام بیع و ثمن تمامی محرمات. در نقل احادیث بصورت لسانی چه بسا محدث و یا مستمع حدیث در وجود و عدم وجود یک لفظ دچار لغزش شده باشد .
پاسخ :
1 – آری این امکان وجود دارد 2 – برحسب تحقیقی که انجام داده ایم روات و اصحاب مقید بوده اند که احادیث را به عین الفاظ صادر شده از ائمه علیهم السلام نقل نمایند و در مواردی که نقل به معنی وجود دارد قرینه در کار است. اصحاب احادیث را در اصول خود ثبت می کردند و سپس برای ائمه معصومین علیهم السلام قرائتب می نمودند بنابراین احتمالی که ذکر کرده اید گرچه امکان دارد اما بسیار احتمال ضعیف و نادرستی است .