موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۲/۱۵
شماره جلسه : ۵۵
-
روایات دال بر جواز تلقیح
-
نتیجه نهایی صورت دوم تلقیح مصنوعی
-
قرار دادن تخمک زن اول در رحم زن دوم مرد
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
روايات دال بر جواز تلقيح
عرض کرديم که در باب سوم، از ابواب حد سحق و قياده در ج 28 وسائل الشيعة، مجموعاً 5 روايت ذکر شده که به دو روايت بر مي گردد، که بعضي گفته اند مي توانيم بر جواز تلقيح مصنوعي به آنها استدلال کنيم، به اين معنا که اگر نطفه مردي را در رحم اجنبيه قرار دهند اشکالي ندارد.اولين روايت
يکي حديث چهارم است. «عن علي بن ابراهيم عن احمد بن محمد عن عباس بن موسي عن يونس بن عبدالرحمان عن اسحاق بن عمار عن المعلي بن خنيس».بررسي سند حديث
جواب از استدلال
دومين روايت دال بر جواز تلقيح
روايت ديگر هم حديث سوم همين باب است که لزومي ندارد بخوانيم. مضمون روايت اين است که قومي آمدند و مي خواستند از امام علي(ع) همين مسئله را سؤال کنند، که امام حسن(ع) آنجا بودند فرمودند من جواب را مي دهم «فأن أصبت فمن الله و من اميرالمؤمنين وإن أخطأت فان أميرالمؤمنين ورائکم، فقالوا: امرأة جامعها زوجها، فقامت بحرارة جماعه، فساحقت جارية بکرا». رفت و با جاريه بکري مساحقه کرد و نطفه شوهرش را در رحم ديگري قرار داد و او حامله شد «فقال توخذ هذه المرأة بصداق هذه البکر، لان الولد لا يخرج حتي يذهب بالعذرة». عذرة همان پرده بکارت است، مي فرمايند چون جاريه بکر بوده و براي متولد شدن بچه، بايد پرده بکارت از بين برود، بايد صداق بکر گرفته شود «وينتظر حتي تلد» بايد صبر شود تا اين بچه به دنيا بيايد و حد بر او جاري شود «و يلحق الولد بصاحب النطفة» ولد به صاحب نطفه ملحق است «و ترجم المرأة» و زن هم بايد رجم شود. همان سه جوابي که در روايت قبلي مطرح کرديم در اينجا هم هست.نتيجه مباحث صورت دوم تلقيح
راجع به داخل کردن نطفه اجنبي به اجنبيه روايات را ذکر کرديم و روايات و آياتي که به عنوان حرمت آمده شده را بيان کرديم. در آيات فقط ذيل يک آيه را قبول کرديم وآن روايتي که مربوط به علت حرمت زنا است آن را هم بيان کرديم و فقط اشکالش اشکال سندي بود و اگر کسي سند آن روايت را بپذيرد مي تواند به آن روايت هم استدلال کند . تا اينجا دو صورت را از تلقيح بيان کرديم . صورت اول اين بود که نطفه زوج را بگيرند و در رحم زوجه خودش قرار دهند که گفتيم مانعي ندارد . صورت دوم: تلقيح نطفه اجنبي به اجنبيه که مسلماً حرام است.صورت سوم تلقيح مصنوعي
و صورت سوم اين است: زني هست که خود زن تخمک توليد نمي کند، اگر تخمک زني را بگيرند و در رحم اين زن قرار دهند و شوهر اين زن دوم با او آميزش کند و اين زن باردار شود، تخمک زني را مي گيرند و در رحم اين زن قرار مي دهند و بعد شوهر اين زن با اين زن ارتباط پيدا مي کند و ماء خود را در رحم اين زن قرار مي دهد و اين زن حامله مي شود. آيا درست است يا نه ؟اقوال در مسأله
کساني که در صورت دوم گفته اند جايز است اين را هم جايز مي دانند . برخي صورت دوم را حرام مي دانند اين را هم حرام مي دانند . برخي صورت دوم را حرام مي دانند اما مي گويند در اينجا بعيد نيست که قائل به جواز شويم .نظر استاد
ما بر آن مبنايي که در صورت دوم اختيار کرديم صورت سوم هم مشمول ذيل آيه است، «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» اين را شامل مي شود .بيان دليل استاد
وقتي مي گوييم اطلاق آيه مي گويد حق ندارد نطفه اجنبي را در رحم خود قرار دهد، حق ندارد تخمک اجنبي را هم در رحم خود قرار دهد. ما عرض کرديم که فقط فرج زن و شوهر براي هم حلال است، اما وراء اين مطلقا حرام است . مرد بخواهد نطفه خود را در رحم اجنبيه قرار دهد، يا اجنبيه بخواهد تخمک خود را در رحم اين زن قرار دهد، حرام است. حتي اگر ما بخواهيم اطلاق آيه را اخذ کنيم، فرقي نمي کند که اين دو زن شوهرشان اين مرد باشد يا نباشد. چون بعضي اين احتمال را داده اند که آنجايي که مردي دو زن دارد و يک تخمک از زني بگيرند و در رحم زن ديگرش قرار دهند و مرد با زن دومش آميزش کند و تلقيح صورت گيرد، گفته اند ايرادي ندارد. ما باشيم و اطلاق آيه «فَمَنِ ابْتَغي وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ»، شارع مي خواهد مسئله تلقيح بين زن و شوهري که ارتباط آميزشي بين آنها برقرار است براي اين طرفين يعني اين طرفين نسبت به هم بلامانعند، اما اگر فرد ثالثي پيدا شد، اين زن دوم درست است بر مرد حلال است اما فرجش بر فرج زن دوم حرام است و نمي توانيم بگوييم چون اين دو زن، شوهر واحدي دارند فرجشان بر هم حلال است . پس بر مبناي اطلاق آيه، اين هم حرام مي شود و فرقي نمي کند که اين دو زن به قول اهل لغت هووي يکديگر باشند يا نباشند.استدلال به روايات
اما برخي که مبناي استدلال تحريمشان را روايات قرار داده اند، آن روايات اين بود «من اقر نطفته في رحم يحرم عليه» اينها مي گويند اين «من اقر نطفته» تلقيح نطفه مردي با تخمک زني که بينشان نسبت زوجيت نيست را شامل مي شود، اما اينجايي که تخمک آن هوو را در رحم اين زن قرار داده اند يا تخمک اجنبيه را در رحم اين زن قرار داده اند صدق نمي کند رحم يحرم عليه. درست است که در اين رحم تخمک ديگري را قرار داده اند، اما اين رحم يحرم عليه نيست.اشکال در استدلال به روايات
نظر استاد
نظری ثبت نشده است .