موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۲/۲۵
شماره جلسه : ۸۷
-
مراد از تعلیم و صید در آیه 4 سوره مائده
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
موضوعيت داشتن صيد و کلب الصّيد
عرض کرديم که در اين بحث بالاخره در بين روايات، روايت مطلق داريم. در روايات مقيده هم گفتيم دو عنوان نداريم، بلکه يک عنوان داريم و آن يک عنوان عبارت از همان کلب الصيد است. يک نکته اي که وجود دارد اين است که اکنون که کلب الصيد را استثناء مي کنيم، آيا خود صيد و کلب الصيد موضوعيت دارد؟ اگر گفتيم کلب الصيد بودن موضوعيت دارد، نتيجه اين مي شود از نظر مقتضاي ادله، بيع کلب الصيد فقط جايز باشد، اما بيع سائر کلاب جايز نباشد. اما اگر گفتيم کلب الصيد موضوعيت ندارد بلکه به عنوان يکي از مصاديق کلب معلّم است، آن وقت نتيجه مي گيريم که بيع مجموع کلاب معلّمه جايز است، مي خواهد معلم باشند براي صيد، يا براي زرع يا بستان يا حائط يا ماشيه و غير ذلک.توضيح مطلب
استفاده عدم ملکه بودن صيد از نظر قرآن
به نظر مي رسد که اگر در اين آيه شريفه در سوره مائده دقت کنيم، صيد يکي از مصاديق تعليم است و عنوان ملکه را ندارد، و اگر يکي از مصاديق تعليم شد، معلوم مي شود آن عنوان اصلي عنوان معلّم بودن است، حالا معلّم باشد براي صيد يا براي محافظت، محافظت خانه، محافظت زرع و غير ذلک. ما مي خواهيم از آيه اين را استفاده کنيم که صيد ليس ملکة للکلب ، صيد يک عنوان تعليمي دارد. اگر اين را گفتيم معلوم مي شود خود صيد ليس موضوعاً مستقلا، بلکه آنچه که موضوعيت دارد معلّم بودن است.بررسي آيه 4 سوره مائدة
آيه در سوره مائده، آيه چهار هست؛ «يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ» از تو سؤال مي کنند چه چيزي براي اينها حلال است، «قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ» براي شما طيبات حلال است در مقابل خبيث، «وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ» آنچه که تعليم کرديد شما «مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ»، «جوارح» جمع جارحه است، جارحه در اينجا به معناي سگ است. «جرح» يا «اجترح» به معناي «اکتسب» است، به دست و پا و اينها مي گويند جوارح، چون انسان اگر چيزي بخواهد به دست بياورد به وسيله اينها به دست مي آورد، سگ شکاري به او مي گويند جوارح، چون وسيله است براي اينکه برود شکار را صيد کند و بياورد. «وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ» يعني صاحبان کلاب، «تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ» «هنّ» باز به آن جوارح برمي گردد، شما جوارح را از آنچه که خدا ياد شما داده تعليم مي کنيد.مراد از تعليم در آيه
ادامه بررسي آيه
اشکال بر استدلال به آيه
اگر کسي گفت آيه فقط در مقام اين است که خوردن صيد در چه صورت حلال است؟ مي گويد اگر کلب معلمي باشد، شما هم اسم خدا را ببريد، کلب رفت صيد کرد، خوردنش حلال است. اما از کجا که خريد و فروش اين کلب جايز است؟جواب اشکال
مي گوييم يک ملازمه عرفي خيلي روشن دارد، اگر شارع صيد يک کلب معلمي را مباح بداند، اين کلب، هم منفعت عقلايي دارد و هم منفعت محلله شرعي دارد، پس خريد و فروش خودش هم بايد جايز باشد.توضيح جواب
مراد از صيد در آيه
اين صيدي که اينجا مي گوييم مباح است، اين صيد با اين شرائط است، والا اينکه کشتن يک حيوان ديگر حالا به معناي صيد است و تسامحاً به آنها هم صيد بگويند، مثل اينکه اگر پلنگي يک آهويي را کشت و آورد، اين درندگي است، اين صيد به آن معنا نيست. حالا ما «صيدٌ لنا» را مي گوييم، «صيد لنا» ذاتي سگ است؟نتيجه بررسي آيه
پس آن نکته اي که مي خواستم از آيه استفاده کنم همين است که صيد عنوان تعليمي را دارد، و تعليم براي منافع محلله، مورد اجازه و تجويز شارع است، لذا مي توانيم بگوييم از آيه استفاده مي کنيم بيع کلاب معلّمه جائز است. حتي روي اين مبنا، اين سگ هاي پا کوتاهي که ظاهراً آنها را هم تعليم مي دهند که کجا بنشينند، کجا بروند، در چه شرائطي باشد - ولو اينکه تمام اينها با غضّ نظر از مسأله نجاست است، چون سگ نجاست ذاتي دارد، حتي کلب الصيد هم که شارع براي ما مطرح کرده نجاستش سر جاي خودش هست، اين طور نيست که بگوييم ديگر نجاستش منتفي مي شود اما با قطع نظر از مسأله نجاست - بيع کلاب معلمه جايز مي شود.ادامه کلام امام(ره)
نظری ثبت نشده است .