موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۲/۲۰
شماره جلسه : ۸۴
-
بررسی روایات بیع کلب
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
بررسي روايات بيع کلب
عرض کرديم اجماعي که در مسئله مطرح شده است اجماع تعبدي نيست، بلکه مدرکي است و اصالة ندارد و لذا بايد روايات، که عمده مستند بحث است را بررسي کرد. در ابواب مختلف روايات مربوط به ثمن کلب مطرح شده است که به بعضي از آن روايات اشاره مي کنيم.تواتر اجمالي
اولين روايت
اولين روايت روايتي است که در باب 14، باب تحريم بيع الکلاب الا کلب الصيد و کلب الماشية و الحائط ، در ص 118 وسائل الشيعه، حديث سوم، موثقه محمد بن مسلم و عبدالرحمان بن ابي عبدالله است. که سند آن؛ محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد سند شيخ طوسي به - حسين بن سعيد، سند درستي است - عن فضالة ، که فضالة بن ايوب عضدي است که موثق است، عن ابان ، که أبان، مشترک بين دو نفر است؛ ابان بن تغلب و ابان بن عثمان هر دوي آنها ثقه هستند، عن محمد بن مسلم و عبدالرحمان عن أبي عبدالله، روايت اين است: قال: ثمن الکلب الذي لا يصيد سحت ، ثمن کلبي که صيد نمي کند سحت است . ثم قال و لا بأس بثمن الهر، ثمن گربه اشکالي ندارد.بررسي متن روايت
اينجا يک نکته وجود دارد که آيا اين «لا یصید» خصوصيت دارد؟ يعني بگوييم ما بر طبق اين روايت مي گوئيم ضابطه اين است که کلبي که لا يصيد سحت است، و اين اطلاق دارد، کلب ماشيه و حائط و بستان را مي گيرد و تمام اينها سحت است و فقط آن کلبي که يصيد، اشکالي ندارد. و اين نکته که آيا از مفهوم اين روايت استفاده مي کنيم که کلبي که يصيد اشکالي ندارد و آيا در اين بحث نياز به اين مبناي اصولي داريم که اين جملات مفهوم دارد يا نيازي به بحث مفهوم نيست؟روايت دوم
روايت سوم
روايت چهارم
حديث پنجم همين باب، عن محمد بن الحسن عن القاسم بن محمد عن علي عن أبي بصير قال سألت ابا عبدالله(ع) عن ثمن کلب الصيد قال لا بأس بثمنه، اشکالي ندارد، والاخر لا يحل ثمنه ، اين «والاخر» يعني آن کلبي که لا يصيد است.روايت پنجم
حديث ششم اين باب که ابو بصير نقل مي کند عن ابي عبدالله(ع) في حديث ، در کلامي که پيامبر(ص) فرموده است، از جمله مطالبي که فرموده است اين است که: ثمن الخمر و مهر البغي و ثمن الکب الذي لا يصطاد من السحت ، کلبي که صيد نمي کند سحت است. اين روايات که خوانديم در باب 14 از ابواب ما يکتسب به بود.روايت ششم
يک روايتي است در باب 5 از ابواب ما يکتسب به، در جلد 17، صفحه 93، عن علي بن ابراهيم عن ابيه، ابراهيم بن هاشم، عن النوفلي عن السکوني، که راجع به خود سکوني مشکلي نيست و راجع به نوفلي بحث است، امام(رض) و عده اي اين روايت را معتبر مي دانند، عن ابي عبدالله(ع) قال السحت ثمن الميتة و ثمن الکلب و ثمن الخمر مهر البغي و الرشوة في الحکم . امام صادق(ع) مصاديق سحت را بيان مي کند؛ ثمن ميتة و کلب و خمر تا آخر.فرمايش مرحوم امام(ره)
روايت هفتم
در روايت ديگر که در باب 16 از جلد 17، ص 124، حديث 6 است، از امام هشتم(ع) سئل عن شرأ المغنيه؟ قال قد تکون للرجل الجارية تلهيه و ما ثمنها الا ثمن الکلب، مي فرمايند پولي که به مغنيه و جاريه مي دهند که جاريه براي مولاي خود بخواند، مثل پولي است که در مقابل خريد سگ مي دهند، و ثمن الکلب سحت و السحت في النار ، ثمن کلب سحت است و سحت در آتش است . اين رواياتي که در اينجا داريم.بيان چند نکته
فرق هراش با هار
نظری ثبت نشده است .