درس بعد

مكاسب محرمه / حرمت اکتساب

درس قبل

مكاسب محرمه / حرمت اکتساب

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۷/۲۱


شماره جلسه : ۱۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ادعای مرحوم شیخ (ره) در معنای حرمت الاکتساب

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


مراد از کسب حرام

در ادامه مسائلي که - اول سال قبل از رمضان - عرض شد، در مکاسب محرمه به اين بحث مي رسيم که مرحوم شيخ(اعلي الله مقامه الشريف) عنوان مي کنند که معناي کسب حرام چيست؟

اين که در شريعت يک قسمي از مکاسب را بعنوان مکاسب محرمه قرار داده ايم و مي گوييم بيع الخمر حرام، بيع الخنزير حرام، بيع المصحف الي الکافر حرام، معناي اين حرمة البيع و حرمة الاکتساب چيست؟ عبارت مرحوم شيخ را بخوانيم؛ ابتدا ايشان مي فرمودند که «و معني حرمة الاکتساب، حرمة النقل والانتقال بقصد ترتب اثر المحرم» فرموده اند حرمة الاکتساب يعني حرمت نقل و انتقال، که در خود اين کلمه نقل و انتقال هم يک اجمالي وجود دارد، غالباً فرمايش شيخ را حمل کرده اند و گفته اند نقل و انتقال يعني حقيقت نقل و انتقال، که حقيقت نقل و انتقال يعني آن که معلول در انشاء است، که توضيح خواهيم داد، مي فرمايند اگر گفتيم که طرفين تمليک را بخواهند، منتهي به قصد ترتب الاثر المحرم (قصد کنند که آن اثر محرم بر او مترتب شود)،

ما وقتي مي گوييم بيع الخمر حرام، يعني طرفين نقل و انتقال واقعي را قصد کنند به قصد اين که آن اثر محرم، که عبارت از حرمت شرب خمر است مترتب شود، مي فرمايد حرمة الاکتساب چنين معنايي دارد. بعد مي فرمايند «واما حرمة اکل المال في مقابلها فهو متفرع علي فساد الغير» معناي حرمة الاکتساب اين نيست که تصرف در اين مالي که دست انسان مي آيد حرام است، براي اين که اين حرمت تصرف، خودش معلول براي فساد بيع است «لانه مال الغير وقع في يده بلا سبب شرعي وان قلنا بعدم التحريم» .


اشکال مرحوم شيخ

بعد از اين جمله اگر کسي از شيخ انصاري سؤال کند که چرا حرمت الاکتساب را چنين معنا کرده ايم و مي فرماييد حرمت الاکتساب يعني حرمت نقل و انتقال واقعي و جدي به قصد ترتب الاثر المحرم؟ وقتي ادله معاملات محرمه را مي بينيم، در آن ادله آمده بيع الخمر حرام، بيع الخنزير حرام، اما اين کلمه «قصد ترتب اثر» را شما از کجا آورده ايد؟ از کجا مي فرماييد حرمت بيع جائي مي باشد که طرفين قصد ترتب اثر محرم کنند؟


جواب مرحوم شيخ به اشکال

مي فرمايد ما از راه انصراف اين را قائل مي شويم «الا ان ظاهر ادله تحريم بيع مثل الخمر منصرف الي ما لو اراد ترتيب الاثار المحرمه» ظاهر ادله تحريم بيع مثل خمر، ظهور در اين دارد و انصراف به اين دارد که آنجايي که آثار محرمه را قصد کنند، «اما لو قصد الاثر المحلل فلا دليل علي تحريم المعامله»، اگر اثر محلل قصد شود ما دليلي بر تحريم معامله نداريم الا از جهت تشريع.


سه ادعاي مرحوم شيخ:

اين جا در عبارت مرحوم شيخ چند مطلب اساسي وجود دارد، يکي: مدعاي شيخ است، که شيخ معناي حرمت اکتساب را اين چنين بيان فرموده، دوم: دليلي که مرحوم شيخ اقامه مي کند که از راه انصراف وارد مي شوند سوم اين که شيخ ادعا مي کند که اگر کسي در معامله قصد ترتيب و ترتب اثر حلال داشته باشد اين حرمت ذاتي ندارد اما حرمت تشريعي دارد، يعني اگر کسي بيع الخمر انجام داد نه به قصد اين که ديگري اثر محرم بر اين خمر مترتب کند بلکه به قصد اثر حلال و ترتب اثر محلل انجام داد، ادعاي مرحوم شيخ اين است که اين حرمت دارد اما نه حرمت ذاتي، - حرمت ذاتي يعني آن حرمتي که شارع براي بيع الخمر جعل فرموده - بلکه يک حرمت من حيث التشريع دارد.


بيان دو مطلب مقدماتي:

بايد اين سه ادعاي مرحوم شيخ کاملاً بررسي شود و قبل از بررسي اين امر، دو مطلب را بايد روشن کنيم.

يک مطلب
اين است که در ميان معاملاتي که در شريعت داريم، بعضي از معاملات فقط حرمت تکليفيه دارند اما حرمت وضعيه ندارند، مثل بيع وقت النداء، اگر کسي در وقت نداي نماز جمعه معامله اي انجام داد اين معامله و کار، عمل حرامي است اما معامله اش فاسد نيست، اگر در وقت نداء ميوه اي خريد و معامله اي انجام داد، معامله صحيح است اما فقط حرمت تکليفي دارد، عکس اين هم هست يعني گاهي اوقات حرمت وضعي وجود دارد امّا حرمت تکليفي ندارد؛ مثل آنجايي که معامله را طرفين انجام مي دهند و معامله باطلي است، مثلاً ثمن يا مثمن مجهول است، معاملۀ انجام شده فاسد است، اينجا حرمت وضعيه که عبارت است از فساد معامله، موجود است اما حرمت تکليفيه ندارد. يعني خود اين معامله حرام نيست، و اگر ديگري بخواهد در اين مالي که به معامله فاسده به دست آورده تصرف کند حرام است، و گاهي اوقات هم جمع مي شود يعني معاملاتي داريم که هم حرمت تکليفيه دارد و هم حرمت وضعيه دارد، مثل همين بيع خمر و معامله ربوي و مثال هاي فراواني که دارد.

مطلب دوم اين است که در هر معامله اي امور متعدده وجود دارد و بعبارة اخريٰ از نظر تصوري وقتي مي گوييم بيع الخمر حرام، اين حرمت تصوراً به چه چيزهايي امکان دارد تعلق پيدا کند، ابتدا اين را از نظر تصوري بررسي مي کنيم بعد سراغ اقوال مي رويم و بعد ببينيم مقتضاي تحقيق در اين مسأله چيست؟ وقتي مي گوييم بيع الخمر حرام،

اولين چيزي که احتمال مي دهيم اين که همين انشاء بين البايع و المشتري، خود اين انشاء، چه انشاء لفظي و چه انشاء عملي در بيع معاطاتي، خود اين انشاء حرام است، خود اين که مي گويد من خمر را به تو فروختم، او هم مي گويد خريدم، و يا انشاء به نحو معاطاتي، بگوييم که اين حرام است، که از اين به سبب المعامله تعبير مي کنيم.

احتمال دوم اين است که اين سبب خودش متعلق حرمت نيست، آنچه که متعلق براي حرمت است، مسبب است، مسبب يعني آنچه که با اين انشاء آن را ايجاد مي کنيم، مسبب يعني اين که من اين خمر را به ديگري تمليک جدي کنم و ديگري هم پولي را در مقابل خمر به بايع، تمليک جدي کند بگوييم اين مسبب حرام است مطلقا، يعني اعم از اين که قصد ترتب اثر محرم را داشته باشند يا چنين قصدي هم در کار نباشد.

احتمال سوم
اين است که بگوييم اين مسبب حرام است اما به شرط اين که متعاملين آن اثر محرم را قصد کرده باشند.

احتمال چهارم
اين است که بگوييم نه انشاء حرام است و نه مسبب بلکه آن آثاري که بر هر معامله اي مترتب مي شود حرام است، آن آثار چيست؟ قبض و اقباض، اين که مي گوييم بيع الخمر حرام، يعني اگر الان مشتري بخواهد اين خمر را قبض کند حرام است و اين که بايع بخواهد پولي که در مقابل اين خمر بگيرد حرام است و الاّ انشاء معامله و مسببش حرام نيست، خود قبض و اقباض يا بعبارة اخريٰ تسليم و تسلّم حرام است حالا فرقي نمي کند که اين مشتري اثر محرم را بر آن مترتب کند يا نکند؟ يعني ممکن است که مشتري اين خمر را بگيرد و کنار خانه اش بگذارد يا بگيرد امّا استفاده شربي از آن نکند، مي خواهد قصد ترتب اثر محرم را داشته باشد يا نداشته باشد وقتي مي گوييم بيع الخمر حرام يعني اين قبض و اقباض و اين تسليم و تسلم حرام است.

 احتمال پنجم اين است که بگوييم هم انشاء حرام است و هم مسبب حرام است مطلقا، يعني اگر کسي بيع الخمر را انجام داد انشاءش حرام است و مسبب که آن نقل و انتقال جدي است آن هم حرام است، امّا اين هم دو فرض دارد؛ يا مطلقاً حرام است يا به قصد ترتب اثر محرم حرام است، اين هم يک احتمال پنجمي است که بگوييم چند تا از اينها عنوان حرمت را دارد.

احتمال ششم
که از جهت تصوري بيان مي کنيم - اين است که بگوييم به اختلاف موارد مختلف است، ممکن است از يک دليلي استفاده کنيم که فقط انشاءش حرام است و از يک دليلي استفاده کنيم فقط منشئ و مسبب حرام است، اين تابع دليلي است که ما از آن دليل حرمت بيع يا حرمت آن اکتساب و معامله را استفاده مي کنيم، که البته آن احتمال پنجم و ششم، بر حسب احتمال، امکان بيانش هست اما در کلمات نديديم. اين از نظر اين که چرا اين بحث مطرح مي شود.


علت طرح اين بحث:

اگر شما از ما سؤال کنيد که اين يک بحث واضحي است که بيع خمر حرام است، شما چرا سؤال مي کنيد ما معنا حرمة اکتساب بيع الخمر؟ مي گوييم وجهش اين است که احتمال تعلق اين حرمت به موارد متعدده است، چون احتمال تعلق به امور متعدده و موارد متعدده دارد الان بحث در اين است که ما ببينيم متعلق چيست؟


اقوال علماء در مسأله:

اينجا در کلمات فقهاء شايد حدود هفت نظريه باشد که البته مي توان بعضي از آنها را به بعضي ديگر ارجاع داد و برگرداند، يعني لبّ بعضي از انظار به بعضي از انظار ديگر بر مي گردد، که ما اول نظريه مرحوم شيخ را بيان مي کنيم. مرحوم نائيني يک نظريه دارد، مرحوم ايرواني نظريه سومي دارد، مرحوم امام نظريه چهارمي دارند، مرحوم محقق خوئي نظريه پنجمي دارند اينها را بايد يکي يکي بررسي کنيم و ببينيم آيا بعضي از اين انظار به بعضي ديگر بر مي گردد يا اينکه اينها نظريات مستقل و مختلفي است.


قول مرحوم شيخ انصاري:

اولين قول همين است که از مرحوم شيخ در مکاسب خوانديم. مرحوم شيخ مي فرمايد: معناي حرمت کسب، حرمت نقل و الانتقال به قصد ترتب اثر محرّم است. اين نقل و انتقال در عبارت شيخ اجمال دارد، يک احتمال در حرمت نقل و انتقال اين است که حرمت انشاء نقل و انتقال، که شيخ مي خواهد بگويد همين بعت واشتريت، يا انشاء لفظي يا انشاء فعلي و معاطاتي، همين حرام است البته اگر به قصد ترتب اثر محرم باشد، احتمال دوم اين است که مرحوم شيخ انشاء را اراده نمي کنند، بلکه مُنشأ مراد است - يعني آن چيزي که مسبب از اين انشاء است، يعني من بخواهم اين خمر را به ديگري تمليک جدي کنم، تمليک، معلول و مفاد اين انشاء است که از آن تعبير به منشأ مي کنيم - شيخ مي گويد اين تمليک جدي اگر به قصد ترتب اثر محرم باشد حرام است. احتمال سوم در عبارت شيخ اين است که نقل و انتقال يعني همان قبض و اقباض خارجي اگر به قصد ترتب اثر محرم باشد حرام است.


مراد شيخ از حرمت نقل و انتقال

عبارات بعد شيخ را که دقت کنيم خود اين کلمه نقل و انتقال در عبارت مرحوم شيخ مجمل است، اما وقتي عبارات بعدي را ببينيم از آن احتمال دوم استفاده مي شود، يعني شيخ نمي خواهد بگويد مجرد انشاء و مسأله قبض و اقباض و تسليم و تسلم حرام است، بلکه مي خواهد بگويد اگر کسي تمليک جدي کند و حقيقت نقل و انتقال را اراده کند آن هم به قصد ترتب اثر محرم، اين حرام است. عبارات بعدي شيخ که فرموده است «واما حرمة اکل المال في مقابلها فهو متفرع علي فساد البيع» در قبض و اقباض هم همين است، شما اگر با کسي معامله اي مي کنيد و طرف شما مسأله را بلد نيست و نمي داند معامله فاسد است اما شما مي دانيد که معامله، معامله فاسدي است، برخي نظرشان اين است که قبض و اقباض حرام است، گفته اند شما که مي دانيد فاسد است حق نداريد اين جنس را از مشتري تحويل بگيريد، حرمت قبض و اقباض هم متفرع بر فساد البيع است.


نظر مرحوم شيخ (ره):

و آن تعبيري هم که در آخر عبارت دارند که اگر کسي قصد اثر محلل کند اين حرمت ذاتي ندارد و تشريعي است، از اين معلوم مي شود که شيخ نمي خواهد مجرد انشاء را بيان کند زيرا اگر مجرد انشاء حرام بود ديگر مسأله تشريع در اينجا معنا نداشت، پس اين که بخواهد قصد تمليک حقيقي جدي کند يعني قصد حقيقت نقل و انتقال، آن هم به قصد ترتب اثر محرم اين حرام است و نظر مرحوم شيخ چنين مطلبي است.


دليل مرحوم شيخ:

مدعاي شيخ روشن شد. دليل شيخ هم اين بود که ظاهر ادله تحريم اين است که انصراف دارد به اين که قصد ترتب اثر محرم را داشته باشد.


اشکال مرحوم شيخ:

اولين اشکالي که در دليل مرحوم شيخ وجود دارد اين است که شما چه دليلي براي اين تقييد داريد، چرا مي گوييد چون شارع فرموده بيع الخمر حرام، آنجايي بيع خمر حرام است که بايع قصد ترتب اثر محرم کند، اما در لسان دليل که چنين قيدي را نداريم شما از کجا چنين قيدي را آورده ايد؟ مرحوم شيخ ادعاي انصراف مي کند، بزرگان ديگر در مقابل مي گويند ما وجهي براي اين انصراف نمي بينيم، انصراف و ادعاي انصراف يک ادعاي گزاف و بدون دليل است. وقتي ادله مي گويد بيع الخمر حرام، اين اطلاق دارد و اطلاقش اين است که چه قصد ترتب اثر محرم را بکني و چه قصد ترتب اثر محرم را نداشته باشيد، حرام است.


کلامي از مرحوم خوئي:

مرحوم آقاي خويي در کتاب مصباح الفقاهه، ج 1، ص 29 فرموده است که ما اگر بخواهيم اين گونه در فقه ادعاي انصراف کنيم مستلزم تأسيس فقه جديد است، اگر کسي بخواهد چنين ادعاي انصرافي کند پس بگوييم در تمام محرمات مثال مي زند و مثلاً مي گويد ادله حرمت زنا انصراف دارد به زناي با ذات البعل، بگوييم آن حرام است چون انصراف دارد، در حالي که نمي توانيم چنين ادعايي کنيم، يا مثلاً بگوييم در باب ربا، تعليلي که در باب ربا آمده است اين است که ربا يک نوع ظلمي است - که اين را بنده اضافه مي کنم - بگوييم ربايي حرام است که قصد ظلم کردن هم داشته باشد، اما آنجايي که شخصي پولي را قرض بگيرد و ربا هم بدهد اما اين قرض او را در زندگي نجات داده است بگوييم اينجا ديگر ربا حرام نيست . اينجا که ديگر به آن شخص ظلمي نشده است.

اين ادعاي انصراف مستلزم اين است که ما تمام محرمات را در فقه محصور و محدود به موارد خاصي کنيم، کما اين که بعضي در اين روزها مي گويند که اين مسأله حرمت اين که زن موي خود را به نامحرم نشان بدهد مربوط به زماني بوده که زنها مورد تعرض مردها قرار مي گرفته اند، اما اکنون که امنيت وجود دارد و مردها تعرضي ندارند، حالا اگر اين هم حجاب نداشته باشد ايرادي ندارد،

که متأسفانه اين فکر در ميان بعضي از اين به اصطلاح روشن فکرهاي ما وجود دارد و انسان مي بيند بعضي از رشحات آن در ذهن بعضي از روحانيون خود ما وارد مي شود، ما اين همه در اصول زحمت مي کشيم و مي آييم يک بحث مطلق و مقيد را بسيار حسابي و صناعي و روشن تنقيح مي کنيم، براي اين که بدانيم آنجايي که دليل مطلق است حق نداريم حرف ديگري بزنيم، دليل به صورت مطلق مي گويد زن بايد به صورت مطلق خود را از نامحرم بپوشاند مي خواهد آن قصد ريبه داشته باشد يا نداشته باشد، مورد تعرض باشد يا نباشد، اين حرفها ديگر در شريعت نيست که بخواهيم ادعاي انصراف اين چنيني کنيم. مرحوم آقاي خوئي نسبت به مرحوم شيخ چنين اشکالي را در اينجا مي فرمايند که اين انصراف در اينجا مستلزم فقه جديد است و اين درست نيست.


کلام استاد در نقد کلام مرحوم خوئي

ما در دفاع از مرحوم شيخ، عرض مي کنيم: مرحوم شيخ تحف العقول را - که ما بحث مفصلي نسبت به آن داشتيم - قبول دارد و در مواردي از همين مکاسب محرمه، شيخ به اين حديث استناد مي کند و اگر در ذهن شريفتان باشد يکي از نکاتي که ما از حديث تحف العقول استفاده کرديم اين است که آنچه از آن فساد مي آيد و حرام است آنجايي است که قصد ترتب آن اثر محرم را داشته باشيد.

و حتي مثل مرحوم سيد يزدي در حاشيه، ايشان هم تصريح کرده اند که از حديث تحف العقول استفاده مي شود که در يک مورد محرمي اگر قصد ترتب اثر حلال ولو اثر نادر داشته باشيم اشکالي ندارد، امّا در جاي خودش انصراف يک قرينه عامه است، منشأ مي خواهد، حالا اگر شيخ منشأ اين انصراف را مثل حديث تحف العقول بياورد آيا باز هم شما آقاي مرحوم خويي مي فرماييد اين انصراف گزاف و مجازفة است، هرگز، بله مرحوم آقاي خويي خودشان حديث تحف العقول را - چنان که قبلاً ملاحظه فرموديد - نه سنداً و نه متناً قابل استناد نمي داند. ايشان به طور کلي فرموده اند اين حديث را بايد کنار گذاشت، اما وقتي مثل مرحوم شيخ اين حديث را قبول دارد ما با قرائني که در اين حديث وجود دارد مي توانيم تصرف در اين ادله محرّمات داشته باشيم. البته هر جا قرينه داشتيم مي توان ادعاي انصراف کرد، ولي در مثل مسأله حرمت زنا که قرينه بر اين انصراف نداريم نمي شود ادعاي انصراف کرد.

و صل الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.


برچسب ها :

معناي کسب حرام قصد ترتب اثر محرم انواع معامله از نظر حرمت متعلق حکم حرمت در مکاسب محرمه انصراف ادله حرمت به قصد اثر محرم در مکاسب انصراف ادله تحریم مکاسب به قصد ترتب اثر محرم اشکال محقق خویی به ادعای انصراف شیخ در مکاسب محرمه نقد اشکال محقق خویی به ادعای انصراف شیخ در مکاسب محرمه

جلسه 13 : مكاسب محرمه / حرمت اکتساب

۱۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۳۰

سلام علیکم نظر آقای مکارم حفظه الله در مورد معنای حرمت اکتساب چیست؟

پاسخ :

سلام علیکم از طریق مکاتبه با سایت ایشان سوال را مطرح بفرمایید.