موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۹/۲۸
شماره جلسه : ۳۷
-
بررسی ادله حرمت بیع دم
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
سومين مورد اعيان نجسه «دم»
مرحوم شيخ مي فرمايند در مکاسب، سومين مورد از اعيان نجسه اي که معامله روي آن حرام است دم است، «الثالث يحرم المعاوضة علي الدم بلا خلاف، بل عن النهايه و شرح الارشاد لفخر الدين و التنقيح الإجماع عليه» فرموده اند معاوضه بر دم حرام است، هم عدم الخلاف را ادعا کرده اند و هم از کتاب نهايه و شرح ارشاد فخر الدين و کتاب التنقيح علامه نقل اجماع کرده اند. تقريباً مثل بحث ابوال و عذره، حرمت معاوضه روي دم هم در بين قدما مسلم بوده و وقتي به کتب قدما مراجعه مي کنيم يکي از اعيان نجسه اي که معاوضه روي آن را حرام و معامله را باطل مي دانستند دم بوده است. اکثر مطالبي که در بحث ابوال مطرح شد در اينجا هم مطرح است و نيازي به تکرار آن مباحث نيست.بررسي ادلّه حرمت بيع دم
استدلال به آيه 3 سوره مائده براي حرمت بيع دم
آيا يک دليل ديگري در خصوص دم داريم که آن دليل بگويد دم خصوصيتي دارد که معامله اش باطل است ولو اين که به قصد حلال هم باشد؟ آيا روايتي يا آيه اي داريم که از آن استفاده شود که معامله روي دم مطلقا حرام است چه به قصد منفعت محلله يا محرمه، يا چنين آيه و روايتي نداريم؟ در مورد دم چند آيه از آيات شريفه قرآن هست؛ يکي آيه 3 سوره مائدة «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ». در اين آيه مي فرمايد بر شما ميته، دم، لحم خنزير، و ما احلّ لغير الله حرام شد. شاهد اين است که آيه مي فرمايد دم براي شما حرام شد، بيائيم آن روايت نبوي را هم ضميمه کنيم «ان الله اذا حرّم شيئا حرّم ثمنه»، اگر خدا چيزي را حرام کرد ثمنش را هم حرام کرده، اين دو را که ضميمه کرديم نتيجه بگيريم معاوضه روي دم حرام است و ثمنش هم حرام است. اينجا جواب روشن است، جوابي که در اينجا مطرح مي شود اين است که ما قبلاً گفتيم «ان الله اذا حرّم شيء حرّم ثمنه» يعني اگر شيء را براي آن جهت حرامش انسان معامله کند، اما اگر شيء را براي منفعت محلله عقلائيه معامله کرد اين ديگر مشمول اين روايت نيست. ثانياً خود آيه که مي فرمايد «حرمت عليکم الميتة» به قرائني که وجود دارد مراد أکل ميته است، خوردن گوشت خنزير حرام شده است، پس مراد از دم هم، حرمت أکل دم است.استدلال به آيه سوره بقره و نحل و انعام
آيه دوم در سوره بقره است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَإِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ». باز هم در اين آيه به قرينه «كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ» که قبل آن آمده استفاده مي کنيم «حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ» مراد اکل ميتة است و دم مراد اکل دم است. شبيه همين آيه در سوره نحل آيه 114 و 115 آمده است. در سوره انعام «قُل لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ»، اينجا هم به قرائني که وجود دارد مراد اکل است. ما باشيم و آيات شريفه، از آيات شريفه استفاده مي شود آنچه که حرام است اکل و شرب است. از آيه نمي توانيم استفاده کنيم که تمام انتفاعاتي که دارد حرام است.اشکال
اگر کسي بگويد «حذف المتعلق يدل علي العموم» آيه مي گويد حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ، نمي گويد اکل و شرب ميتة، پس چون متعلق حذف شده است بايد بگوييم تمام انتفاعات ميته و دم حرام است، چه انتفاعات محلله و چه غير محلله.جواب اشکال
مي گوييم اين قاعده که «حذف المتعلق يدل علي العموم» در صورتي است که ما قرينه بر خلاف نداشته باشيم، امّا در تمام آياتي که مسئله دم وجود دارد قبل يا بعد آن قرينه وجود دارد که مراد از تحريم تحريم در خصوص اکل يا در خصوص شرب است مثلاً درسوره مبارکه مائده آيات بعدي است در سوره هاي ديگر آيات قبلي است. پس مي گوييم معامله از اين جهت اشکال دارد.نتيجه بررسي آيات
نتيجه اين شد که از آيات شريفه استفاده مي کنيم که اگر انسان دم را به قصد حرام معامله کند معامله اش حرام و باطل است، اما اگر به قصد يک منفعت عقلائي باشد مثل اينکه بخواهند تزريق کنند و جان کسي را نجات دهند اينجا هيچ مانعي ندارد. اين از نظر آيات قرآن.بررسي روايت بحث دم
محل بحث در روايت مرفوعة
شاهد در استدلال اين است که «نهاهم عن بيع الدم». اينجا بايد بگوييم مراد از اين دم، دم نجس است، اين گوسفند را که مي کشند آن خوني که قابل جمع کردن است آن خون نجسي است که از او خارج مي شود، خوني که باقي مي ماند چيزي نيست که قابل فروش باشد، و عرب جاهلي همان خوني که خارج مي شد دم مسفوح را مي فروخت. اگر بخواهيم به اين روايت استدلال کنيم که بيع دم نجس حرام است بايد بگوييم امير المومنين(ع) که فرمودند «نهي عن بيع الدم» مراد دم نجس است. اميرالمؤمنين تصريح به بيع کردند «نهي عن بيع الدم» يعني بيعش حرام و باطل است. نهي ظهور در حرمت دارد و باطل هم هست. جواب اين است که باز هم در اينجا چون دم در کنار غدد و آذان الفواد و طحال و اينها قرار داده شده، که اينها را مردم مي خريدند و مي خوردند. پس اين که امير المومنين مي فرمودند بيع دم حرام است، حرمتش به قرينه سياق به خاطر شرب و اکل است، در سياق اموري قرار داده شده که قصابها اينها را مي فروختند و مي خوردند. پس بيع اين هم براي اکل و شرب حرام مي شود. ولي جواب همين است که عرض کرديم بنابر اين اين روايت هم نمي تواند روايت درستي باشد. روايت ديگري هم هست که در کتب عامه آمده و در کتب ما نيامده و لذا نيازي به اين که آن را مطرح کنيم و جواب آن را بدهيم نيست.نتيجه بررسي آيات و روايات
پس ملاحظه کرديد که به آيات و روايت هم نمي توانيم بگوييم آنجايي که دم منفعت محلله عقلائيه دارد معامله آن حرام است، بلکه معامله اش صحيح است و اشکالي ندارد.کلام مرحوم ايرواني(ره)
مرحوم ايرواني به قاعده اعانت بر اثم استدلال کرده و فرموده معاوضه بر دم حرام است چون اعانت بر اثم است. بالاخره اين دم را که مي گيرد مي تواند بخورد اين اعانت بر اثم است و اعانت بر اثم حرام است.نقد فرمايش مرحوم ايرواني(ره)
در اينجا دو جواب مطرح است؛ يک جواب اين است که اولاً در اعانت بر اثم، آيا اعانت حرام است يا عنوان ديگر، که در جاي خود مي رسيم بعضي ها مي گويند اعانت حرام نيست، عنوان ديگري است که حرام است. اشکال دوم اين است که نسبت بين ما نحن فيه و اعانت بر اثم عام و خاص من وجه است، گاهي دم را مي گيرد براي کار حرام و گاهي دم را مي گيرد براي کار حلال، اينطور نيست که هميشه بخواهد به عنوان حرام استفاده کند،لذا اين استدلال هم استدلال درستي نيست.کلام مرحوم مامقاني(ره)
نقد کلام مرحوم مامقاني(ره)
جوابش اين است که قبلاً هم گفتيم اگر فرض کنيم دم ماليت ندارد، معامله روي آن حرام نيست و معامله آن سفهي مي شود و قبلاً هم عرض کرديم بزرگاني مثل مرحوم آقاي خوئي قائلند که معامله سفهی باطل است اما معامله سفهي باطل نيست، اگر شخصي سفيه است، محجور است، اين معامله اش باطل است، اما اگر آدم عاقل معامله سفهي انجام داد مثلاً جنس يک ميليوني را هزار تومان مي فروشد يا چيزي که ارزش ندارد را يک ميليون مي خرد، اين سفهي مي شود، ايشان نظرشان اين است که معامله سفهي باطل نيست. ما قبلاً با ايشان مخالفت کرديم و گفتيم ادله صحت و أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ شامل معاملات عقلائي مي شود و اين معاملات سفهيه را شامل نمي شود.جواب عمده در رد فرمايش مامقاني همين است که ماليت چيزي نيست که من الأزل الي الأبد ثابت باشد، يک چيزي در يک زماني ماليت دارد و در زماني ماليت ندارد، در مکاني ماليت دارد و در مکاني ماليت ندارد، آن چيزي که مهم است اين است که حين البيع بايد ماليت داشته باشد. اگر حين البيع ماليت داشت اين اشکالي ندارد. دم براي نجات جان ديگران ماليت دارد، اگر کسي برود بيمارستان و در ظرف معين تميزي بريزد براي انتقال به ديگري، اگر شخصي آمد و آن را تلف کرد، آيا اينجا هم بگوييم ضامن نيست؟ اينجا ديگر اين دم ماليت دارد و غير از آن دمي است که در خيابان از پاي شکسته ريخته شده و هيچ ارزشي ندارد و قابل انتقال به ديگري نيست.
نتيجه بحث دم
نظری ثبت نشده است .