درس بعد

مكاسب محرمه

درس قبل

مكاسب محرمه

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۳/۲


شماره جلسه : ۹۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی عبارات فقهاء در انتفاع به اجزاء خنزیر

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


انتفاع به اجزاء خنزير

در بحث بيع خنزير بحثي که مطرح مي شود اين است که آيا انتفاع به اجزاء خنزير جايز است يا نه؟ يعني اگر کسي قائل شد به اينکه بيع خود خنزير جايز نيست، يا قائل شديم به اينکه انتفاع به خنزير مادامي که اين صورت نوعيه خنزير را دارد جايز نيست ، آيا انتفاع به اجزاء خنزير، مثل پوست يا شعر خنزير جايز است يا نه؟ خود اين بحث، هم در کلمات فقهاء به صورت مستقل آمده است و هم يک روايات خاصه اي در اينجا دارد .


بررسي عبارات فقهاء در اين بحث

اين بحث از مواردي است که بين عبارات فقها، يعني فتواي مشهور فقها، با آنچه که در روايات آمده است کاملا تفاوت دارد. يعني از عبارات فقها استفاده مي شود که انتفاع به شعر و جلد خنزير جايز نيست اما از روايات استفاده مي شود که اين انتفاع جايز است .


کلام شيخ صدوق(ره)

اولين عبارت عبارتي است که در کتاب صيد و ذبائح مقنع آمده است. مرحوم صدوق(ره) در کتاب مقنع فرموده «و اياک آن تجعل جلد الخنزير دلوا =  تستقي به الماء»، «اياک» يعني نمي تواني جلد خنزير را دلو کني و بوسيله آن استقاء کني.


کلام صاحب مفتاح الکرامة

اينجا مرحوم صاحب کتاب مفتاح الکرامة(ره) مطلبي را به مرحوم صدوق(ره) نسبت داده است که مرحوم صدوق استقاء به جلد خنزير را جايز مي داند، و چون مفتاح الکرامه شرح قواعد مرحوم علامه است نوشته است که مرحوم علامه هم با مرحوم صدوق در کتاب مطاعم موافقت کرده است . وقتي ما خود عبارت مقنع صدوق را مي بينيم نهي کرده است «اياک أن تجعل جلد الخنزير دلوا  تستقي به الماء»


جمع بين دو کلام

شايد بتوان بين اين دو جمع کرد؛ که آنچه که در مفتاح الکرامه آمده است، جواز استقاء به جلد خنزير «بان يجعل دلوا  لغير الطهارة»، يعني مرحوم صدوق هم قائل به اين است که جائز است با جلد خنزير دلو درست کنيد براي آن چيزي که نياز به طهارت نيست، مثل آبياري درختان و آب دادن به حيوانات، اما اگر بخواهيد دلو درست کنيد و وضو بگيريد و آب شرب از آن استفاده کنيد نهي کرده است و لذا بين اين دو کلام قابل جمع است.


کلام مرحوم شيخ طوسي(ره)

مرحوم شيخ طوسي(ره) در کتاب نهاية فرموده است «وکذلک شعر الخنزير لا يجوز له أن يستعمله مع الاختيار»، موي خنزير را نميتوان در صورت اختيار استفاده کرد «فان اضطر الي استعماله فليستعمل منه مالم يکن بقي فيه دسم»، اگر هم اضطرار پيدا کرد که از موي خنزير استفاده کند آن مويي را استفاده کند که چربي در آن وجود ندارد، موي خنزير چرب است و به دست انسان سرايت ميکند نجس مي شود، اينکه چربي در آن نباشد براي اين است که مسئله سرايت منتفي شود .


عبارت مرحوم ابن ادريس(ره)

مرحوم ابن ادريس(ره) در کتاب سرائر مي فرمايد «وکذلک شعر الخنزير لا يجوز للانسان استعماله مع الاختيار» در حالت اختيار استعمالش جايز نيست «علي الصحيح من اقوال اصحابنا» قول صحيح در ميان اقوال اصحاب همين است «وان کان قد ذهب منهم قوم الي جواز استعماله» قومي - منظور سيد مرتضي است - گفته اند استعمالش جايز است «و تمسک بانه لا تحله الحياة» گفته اند روح در آن دميده نشده است «الا ان اخبارنا متواترة عن الائمة الاطهار، بتحريم استعماله» ما روايات متواتري داريم که استعمال اين را حرام کرده اند «والاحتياط يقتضي ذلک» احتياط هم همين اقتضا را دارد «فان اضطر الي استعماله فليستعمل منه ما لم يکن فيه دسم» اگر هم اضطرار به استعمال پيدا کرد بايد آنکه در آن روغن و چربي وجود ندارد الاستعماله ، و بعد ابن ادريس گفته چه کار کند؟

«بان يترکه في فخّار» فخّار کوره را مي گويند که در آن سفال درست مي کنند «و يجعله في النار فاذا ذهب دسمه، استعمله عند الضرورة» وقتي چربي آن رفت و خشک شد عند الضروره استعمال کند «و يغسل يده عند حضور الصلاة» حالا که دستش به موي خنزير خورده بشويد «علي ما وردت الاخباره بذلک» پس شيخ صدوق و شيخ طوسي و ابن ادريس(رحمهم الله) مي گويند استعمال شعر خنزير اختيارا جايز نيست، اگر اضطراري حاصل شد باز هم بايد آن را در فخّار قرار دهد تا خشک شود، بعد که خشک شد استفاده کند .


عبارت مرحوم محقق(ره)

عبارت چهارم عبارت مرحوم محقق در شرايع است. فرموده «لا يجوز استعمال شعر الخنزير اختيارا» استعمال آن اختيارا جايز نيست «فان اضطر استعمل ما لا دسم فيه و غسل يده» اگر اضطرار پيدا کرد استعمال کند و دستش را بشويد.


عبارت مرحوم علامه در قواعد

 مرحوم علامه در کتاب اطعمه قواعد فرموده «و يحرم استعمال شعر الخنزير» استعمال شعر خنزير حرام است «فان اضطر استعمل ما لا دسم فيه و غسل يده»


عبارت علامه در مختلف

مرحوم علامه در کتاب مختلف بعد از اينکه کلام شيخ و ابن ادريس را نقل کرده فرموده «والمعتمد جواز استعماله مطلقا» چه اختيارا و چه اضطرارا مي تواند استفاده کند «و نجاسته لا تعارض الانتفاع به» نجاستش مانع از انتفاع نمي شود «لما فيه من المنفعة العاجلة الخالية من ضرر عاجل او آجل فيکون سائغا. عملاًَ بالاصل السالم عن معارضة دليل عقلي او نقلي في ذلک»، مرحوم علامه فرموده نجاستش مانع نمي شود، چون منفعت دارد و خالي از ضرر است، و اصل، دلالت دارد بر جواز استعمال و بعد هم براي جواز استعمال به روايات تمسک کرديم .


خلاصه اقوال علماء

ما از ارکان فقها صدوق و شيخ طوسي و ابن ادريس و مرحوم علامه در قواعد و محقق در شرايع استفاده مي کنيم که استعمال شعر خنزير جايز نيست اختيارا، و فقط مرحوم علامه در کتاب مختلف مي فرمايد که اين استعمال اختيارا جايز است.


روايات انتفاع به اجزاء خنزير

لذا بايد روايات را در اينجا ببينيم، و ملاحظه خواهيد کرد که بين اقوال فقها و روايات تناسبي وجود ندارد و روايات چيز ديگري را دلالت دارد . اين روايات در وسائل الشيعه، ابواب تجارت و بعضي در کتاب الطهاره است و جاهاي مختلفي اين روايات ذکر شده است .


اولين روايت

اولين روايت، روايتي است در باب 58 از ابواب ما يکتسب به ، حديث اول، روايت از سيف بن تمار است - اين سيف بن تمار مردد بين چند نفر است، که اگر مراد سيف بن سليمان تمار باشد روايت موثقه است، چون سيف بن سليمان تمار ثقه است - عن ابي جعفر(ع) قال قلت له ان رجلا من مواليک يعمل الحمائل بشعر الخنزير، مردي از دوستداران شما با موي خنزير حمائل درست مي کند – حمائل جمع حميله است  و علامت سيف است روي لباس – قال ، امام(ع) فرمود «اذا فرغ فليغسل يده»، بعد از اينکه حمائل را درست کرد و از کارش فارغ شد دستش را بشويد.


مطالبي که از روايت استفاده مي شود

روايت دلالت دارد بر اينکه اصل استعمال شعر خنزير جايز است . مطلب دوم اينکه بر نجاست شعر آن هم دلالت دارد . نکته سوم که دلالت دارد اين است که اين «يعمل الحمائل»، يعني کارش اين است، يعني حمائل درست مي کند و مي فروشد، در مقابل يعمل اين است که بگوييم اين حمائل را فقط براي خود درست مي کند و اين را خودش مي خواهد استفاده کند، که اين از لفظ «يعمل» بعيد است.

مطلب چهارم  جواز بيع آن است، يعني اگر کسي از شعر خنزير حمائل درست کرد بر طبق اين روايت بعيش جايز است. نکته ديگر اين است که حالا اگر ما گفتيم «يعمل» نمي تواند قرينه بر بيع باشد، از راه ترک استفصال مي توانيم استفاده کنيم و بگوييم مي فرمايد «رجل من مواليک يعمل الحمائل قال اذا فرغ فليغسل يده»، امام نفروده که اين اگر براي خودش باشد مانعي ندارد و اگر بخواهد به ديگران بفروشد جايز نيست، اين ترک الاستفصالي که در کلام امام(ع) آمده است وجهي مي شود بر اينکه اين بيع جايز است. امام(رض) هم در کتاب مکاسب محرمه، جواز بيع شعر خنزير را از همين روايت استفاده کرده اند. نکته ديگر اين است که کلمه ضرورت و اينها وجود ندارد و اينکه اين براي او ضرورت دارد يا نه، وجود ندارد.


روايت دوم و سند آن

روايت دوم، حديث دوم و حديث چهارم همان باب است، که در يک سند آن «برد اسکاف» است، و در روايت و سند ديگر «سليمان اسکاف» است، که هم برد و هم سليمان تضعيف شده اند، و رواياتشان جزو روايات ضعاف است. امّا مرحوم محقق اردبيلي با توجه به جامع الرواتي که نوشته، در رجال بسيار مسلط بوده است و معمولا در سند روايات مناقشه مي کند، اما نسبت به برد و سليمان مناقشه نکرده است؛ روي اين جهت که اولا ابن ابي عمير از برد و سليمان روايت نقل مي کند، و ثانيا صفوان بن يحيي، که در رجال آمده لا يروي و لا يرسل الا ممن يوثق به ، از اينها نقل کرده است . اين از نظر سند اين روايت.

مضمونش هم شبيه به هم است؛ قال قلت لابي عبدالله(ع) اني رجل خرّاز ، من مردي هستم که شغلم خرازي است، و لا يستقيم عملنا الا بشعر الخنزير نخرز به ، يعني مواد کارما موي خنزير است، حضرت(ع) فرمود: قال خذ منه وبره فجعلها في فخارة ثم أوقد تحتها حتي يذهب دسمها ثم اعمل به، حضرت فرمودند اين وبر خنزير را بگير، در فخاره اي اوقد تحتها قرار بده، زيرش آتش روشن کند، بعد از آن استفاده کن. عرض کردم که سند اين روايت ضعيف است و آنهايي که آن مبنا را دارند که در روايتي که در سند آن اصحاب اجماع باشد ديگر نسبت به بعد آن کاري ندارند اين روايت را صحيح مي دانند - که اين بر خلاف تحقيق است، برخي قائلند اگر در سند روايت يکي از اصحاب اجماع بود، سند تا آنجا که رسيد صحيح بود کافي است و از آنجا به بعد تحقيق لازم نيست، که عرض کردم اين بر خلاف تحقيق است - با قطع نظر از سند روايت، روايت دلالت بر اين دارد که استفاده از شعر خنزير صحيح است. آيا اين تعبير «ولا يستقيم عملنا» دلالت بر اضطرار نمي کند؟ نه، «لا يستقيم عملنا» يعني مواد کار ما اين است نه اينکه ما مضطر به اين شغل باشيم، بنابر اين از اين روايت هم اضطرار استفاده نمي شود .


روايت سوّم

در خبر سليمان اسکاف دارد که: سألت ابا عبدالله(ع) عن شعر الخنزير يخوز به؟ قال لا بأس به، ولکن يغسل يده أذا أراد أن يصلّي، اين روايت در کتاب الطهاره، باب سيزدهم از ابواب نجاسات، حديث سوم آمده است.


روايت چهارم

روايت بعدي روايتي است که شيخ طوسي نقل مي کند به اسناد خودش: عن محمد بن علي بن محبوب عن يعقوب بن يزيد عن ابن ابي عمير عن ابي زياد النهدي - که اين ابي زياد نهدي در کتب رجالي و تراجم مجهول است -، قال سألت ابا عبدالله(ع) عن جلد الخنزير يجعل دلوا يستقي به الماء، در اين روايت مي گويد از جلد خنزير از حضرت سوال کرديم که به عنوان دلوي که براي کشيدن آب استفاده مي شود، قال لا بأس فرمود اشکالي ندارد . صاحب وسائل در آنجا از مرحوم شيخ طوسي اين را نقل کرده است که فرموده «الوجه انه لا بأس أن يستقي به، لکن يستعمل ذلک في سقي الدوابّ و الاشجار و نحو ذلک»، شيخ طوسي گفته مي توانيد با پوست خنزير دلو درست کنيد، اما نمي توانيد آب بخوريد و وضو بگيريد. درست است که مرحوم شيخ طوسي اين بيان را فرموده، ولي در متن روايت که دارد «يستقي به الماء»، اين مطلق است و نگفته فقط در خصوص سقي دواب و اشجار.


روايت پنجم

روايت ديگري هم راجع به وضو داريم که صحيحه است: «زرارة عن ابي عبدالله(ع) قال سألته عن الحبل يکون من شعر الخنزير يستقي به الماء من البئر هل يتوضأ من ذلک الماء؟ قال لا بأس». اين روايت صحيحه زراره مقداري حرف دارد، چند احتمال داده شده است که اين را فردا بيان مي کنيم .

و صل الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.




برچسب ها :

بیع خنزیر انتفاع به اجزاء خنزير عبارات فقهاء در بحث انتفاع به اجزاء خنزير کلام شيخ صدوق در بحث انتفاع به اجزاء خنزير کلام صاحب مفتاح الکرامة در بحث انتفاع به اجزاء خنزير کلام مرحوم شيخ طوسي در بحث انتفاع به اجزاء خنزير عبارت مرحوم ابن ادريس در بحث انتفاع به اجزاء خنزير عبارت محقق کرکی در بحث انتفاع به اجزاء خنزير عبارت علامه در قواعددر بحث انتفاع به اجزاء خنزير عبارت علامه در مختلف در بحث انتفاع به اجزاء خنزير روايات انتفاع به اجزاء خنزير سيف بن تمار روایت سيف بن تمار در استفاده از اجزاء خنزیر روایت سليمان اسکاف در بحث انتفاع به اجزاء خنزير روایت زراره در بحث انتفاع به اجزاء خنزير

نظری ثبت نشده است .