موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۳/۲
شماره جلسه : ۹۳
-
بررسی عبارات فقهاء در انتفاع به اجزاء خنزیر
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
انتفاع به اجزاء خنزير
در بحث بيع خنزير بحثي که مطرح مي شود اين است که آيا انتفاع به اجزاء خنزير جايز است يا نه؟ يعني اگر کسي قائل شد به اينکه بيع خود خنزير جايز نيست، يا قائل شديم به اينکه انتفاع به خنزير مادامي که اين صورت نوعيه خنزير را دارد جايز نيست ، آيا انتفاع به اجزاء خنزير، مثل پوست يا شعر خنزير جايز است يا نه؟ خود اين بحث، هم در کلمات فقهاء به صورت مستقل آمده است و هم يک روايات خاصه اي در اينجا دارد .بررسي عبارات فقهاء در اين بحث
اين بحث از مواردي است که بين عبارات فقها، يعني فتواي مشهور فقها، با آنچه که در روايات آمده است کاملا تفاوت دارد. يعني از عبارات فقها استفاده مي شود که انتفاع به شعر و جلد خنزير جايز نيست اما از روايات استفاده مي شود که اين انتفاع جايز است .کلام شيخ صدوق(ره)
اولين عبارت عبارتي است که در کتاب صيد و ذبائح مقنع آمده است. مرحوم صدوق(ره) در کتاب مقنع فرموده «و اياک آن تجعل جلد الخنزير دلوا = تستقي به الماء»، «اياک» يعني نمي تواني جلد خنزير را دلو کني و بوسيله آن استقاء کني.کلام صاحب مفتاح الکرامة
اينجا مرحوم صاحب کتاب مفتاح الکرامة(ره) مطلبي را به مرحوم صدوق(ره) نسبت داده است که مرحوم صدوق استقاء به جلد خنزير را جايز مي داند، و چون مفتاح الکرامه شرح قواعد مرحوم علامه است نوشته است که مرحوم علامه هم با مرحوم صدوق در کتاب مطاعم موافقت کرده است . وقتي ما خود عبارت مقنع صدوق را مي بينيم نهي کرده است «اياک أن تجعل جلد الخنزير دلوا تستقي به الماء»جمع بين دو کلام
شايد بتوان بين اين دو جمع کرد؛ که آنچه که در مفتاح الکرامه آمده است، جواز استقاء به جلد خنزير «بان يجعل دلوا لغير الطهارة»، يعني مرحوم صدوق هم قائل به اين است که جائز است با جلد خنزير دلو درست کنيد براي آن چيزي که نياز به طهارت نيست، مثل آبياري درختان و آب دادن به حيوانات، اما اگر بخواهيد دلو درست کنيد و وضو بگيريد و آب شرب از آن استفاده کنيد نهي کرده است و لذا بين اين دو کلام قابل جمع است.کلام مرحوم شيخ طوسي(ره)
مرحوم شيخ طوسي(ره) در کتاب نهاية فرموده است «وکذلک شعر الخنزير لا يجوز له أن يستعمله مع الاختيار»، موي خنزير را نميتوان در صورت اختيار استفاده کرد «فان اضطر الي استعماله فليستعمل منه مالم يکن بقي فيه دسم»، اگر هم اضطرار پيدا کرد که از موي خنزير استفاده کند آن مويي را استفاده کند که چربي در آن وجود ندارد، موي خنزير چرب است و به دست انسان سرايت ميکند نجس مي شود، اينکه چربي در آن نباشد براي اين است که مسئله سرايت منتفي شود .عبارت مرحوم ابن ادريس(ره)
عبارت مرحوم محقق(ره)
عبارت چهارم عبارت مرحوم محقق در شرايع است. فرموده «لا يجوز استعمال شعر الخنزير اختيارا» استعمال آن اختيارا جايز نيست «فان اضطر استعمل ما لا دسم فيه و غسل يده» اگر اضطرار پيدا کرد استعمال کند و دستش را بشويد.عبارت مرحوم علامه در قواعد
مرحوم علامه در کتاب اطعمه قواعد فرموده «و يحرم استعمال شعر الخنزير» استعمال شعر خنزير حرام است «فان اضطر استعمل ما لا دسم فيه و غسل يده»عبارت علامه در مختلف
مرحوم علامه در کتاب مختلف بعد از اينکه کلام شيخ و ابن ادريس را نقل کرده فرموده «والمعتمد جواز استعماله مطلقا» چه اختيارا و چه اضطرارا مي تواند استفاده کند «و نجاسته لا تعارض الانتفاع به» نجاستش مانع از انتفاع نمي شود «لما فيه من المنفعة العاجلة الخالية من ضرر عاجل او آجل فيکون سائغا. عملاًَ بالاصل السالم عن معارضة دليل عقلي او نقلي في ذلک»، مرحوم علامه فرموده نجاستش مانع نمي شود، چون منفعت دارد و خالي از ضرر است، و اصل، دلالت دارد بر جواز استعمال و بعد هم براي جواز استعمال به روايات تمسک کرديم .خلاصه اقوال علماء
ما از ارکان فقها صدوق و شيخ طوسي و ابن ادريس و مرحوم علامه در قواعد و محقق در شرايع استفاده مي کنيم که استعمال شعر خنزير جايز نيست اختيارا، و فقط مرحوم علامه در کتاب مختلف مي فرمايد که اين استعمال اختيارا جايز است.روايات انتفاع به اجزاء خنزير
لذا بايد روايات را در اينجا ببينيم، و ملاحظه خواهيد کرد که بين اقوال فقها و روايات تناسبي وجود ندارد و روايات چيز ديگري را دلالت دارد . اين روايات در وسائل الشيعه، ابواب تجارت و بعضي در کتاب الطهاره است و جاهاي مختلفي اين روايات ذکر شده است .اولين روايت
اولين روايت، روايتي است در باب 58 از ابواب ما يکتسب به ، حديث اول، روايت از سيف بن تمار است - اين سيف بن تمار مردد بين چند نفر است، که اگر مراد سيف بن سليمان تمار باشد روايت موثقه است، چون سيف بن سليمان تمار ثقه است - عن ابي جعفر(ع) قال قلت له ان رجلا من مواليک يعمل الحمائل بشعر الخنزير، مردي از دوستداران شما با موي خنزير حمائل درست مي کند – حمائل جمع حميله است و علامت سيف است روي لباس – قال ، امام(ع) فرمود «اذا فرغ فليغسل يده»، بعد از اينکه حمائل را درست کرد و از کارش فارغ شد دستش را بشويد.مطالبي که از روايت استفاده مي شود
روايت دوم و سند آن
روايت سوّم
در خبر سليمان اسکاف دارد که: سألت ابا عبدالله(ع) عن شعر الخنزير يخوز به؟ قال لا بأس به، ولکن يغسل يده أذا أراد أن يصلّي، اين روايت در کتاب الطهاره، باب سيزدهم از ابواب نجاسات، حديث سوم آمده است.روايت چهارم
روايت بعدي روايتي است که شيخ طوسي نقل مي کند به اسناد خودش: عن محمد بن علي بن محبوب عن يعقوب بن يزيد عن ابن ابي عمير عن ابي زياد النهدي - که اين ابي زياد نهدي در کتب رجالي و تراجم مجهول است -، قال سألت ابا عبدالله(ع) عن جلد الخنزير يجعل دلوا يستقي به الماء، در اين روايت مي گويد از جلد خنزير از حضرت سوال کرديم که به عنوان دلوي که براي کشيدن آب استفاده مي شود، قال لا بأس فرمود اشکالي ندارد . صاحب وسائل در آنجا از مرحوم شيخ طوسي اين را نقل کرده است که فرموده «الوجه انه لا بأس أن يستقي به، لکن يستعمل ذلک في سقي الدوابّ و الاشجار و نحو ذلک»، شيخ طوسي گفته مي توانيد با پوست خنزير دلو درست کنيد، اما نمي توانيد آب بخوريد و وضو بگيريد. درست است که مرحوم شيخ طوسي اين بيان را فرموده، ولي در متن روايت که دارد «يستقي به الماء»، اين مطلق است و نگفته فقط در خصوص سقي دواب و اشجار.روايت پنجم
نظری ثبت نشده است .