موضوع: مکاسب محرمه
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۹/۱۳
شماره جلسه : ۲۷
-
معنای لغوی خبیث و فرمایش صاحب جواهر(ره) و مرحوم امام(ره)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
مقتضاي روايات در شرب ابوال طاهره
عرض کرديم که در ابوال طاهره، مقتضاي اين روايات جواز شرب ابوال طاهره براي تداوي است، اما براي غير تداوي عرض کرديم که بر خلاف احتياط مي شود.استدلال به آيه شريفه
فرمايش محقّق خوئي(ره)
اينجا براي استدلال به اين آيه شريفه، مطالبي در کلام بزرگان مطرح شده که دقيق هم هست . مرحوم محقق خوئي در مصباح الفقاهة مي فرمايند ديگران از آيه شريفه استفاده کرده اند که هر چيزي که با طبع و فطرت انسان منافرت دارد اين عنوان خبيث را دارد، در مقابل، هر چيزي که طبع انسان آن را مي پسندد و ملائمت با طبع انسان دارد اين عنوان طيّب را دارد . اگر ما خبائث که جمع خبيث است را اينطور معنا کنيم و بگوييم خداوند مي فرمايد «يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» يعني آنچه که با طبع انسان منافرت دارد حرام است، ابتدا و به حسب اولي طبع هيچ انساني با بول سازگاري ندارد، لذا روي اين حساب مي توانيم بگوييم حرام است، و اگر اين آيه را اينطور معنا کرديم در زمان ما هم هر چيزي که با طبع انسان سازگاري ندارد حرام است. مثلاً در کلمات برخي ديده شده که گفته اند اين نان هايي که سوخته مي شود، خوردن اين سوخته هاي نان حرام است چون آن هم از مصاديق خبائث است چرا که آن هم با طبع انسان منافرت دارد.نظر مرحوم خوئي(ره)
اما مرحوم آقاي خوئي مي فرمايند ما اين معنا را براي خبيث قبول نداريم، بلکه خبيث به معناي آن فعل و قولي است که در آن مفسده اي وجود دارد. فرموده اند «ان المقصود من الخبائث کل ما فيه مفسدة و رداء» هر چيزي که در آن مفسدة و ردائتي باشد ولو اينکه يک فعل خارجي باشد، گاهي در افعال خارجيه مفسده وجود دارد، و لذا قرآن نسبت به عمل قوم لوط مي فرمايد «ونجيناه قرية التي کانت تعمل الخبائث» همان عمل قوم لوط است عملي که در ان مفسده وجود دارد. لذا مي فرمايند آيه دلالت دارد بر اينکه هر چيزي که در آن مفسده است حرام است، مي خواهد با نفس انسان و با فطرت انسان منافر باشد يا نباشد. مجرد اينکه چيزي منافرت با طبع انسان دارد موجب تحريم نمي شود، بلکه ملاک تحريم آن چيزي است که در آن مفسده باشد. اگر کسي گفت در بول ابل هيچ مفسده اي نيست ولو اينکه با طبع انسان هم منافرت دارد نمي توانيم بگوييم آيه شريفه دلالت بر تحريم بول ابل دارد. اين بيان بياني است که ايشان در مصباح الفقاهه در جلد اول فرموده اند.بررسي فرمايش مرحوم خوئي(ره)
براي روشن شدن صحت يا عدم صحت فرمايش ايشان بايد ديد که خبيث از نظر لغت و عرف به چه معنا است. وقتي از نظر لغت و عرف معنايش روشن شد آنوقت بايد ببينيم اين معنايي که ايشان مي فرمايد با لغت و عرف سازگاري دارد يا ندارد.معناي لغوي خبيث
موافقت لغت با فرمايش مرحوم خوئي
کلام صاحب جواهر(ره)
کلام عجيبي را صاحب جواهر(عليه الرحمة) دارد که از ايشان، ايشان مي فرمايد که اين آيه چون در ميان اعراب نازل شده، عرب بول سگ و حيوان حرام گوشت يا بول بقر را حرام مي دانست اما بول ابل را از مصاديق خبيث نمي داند، و بعد مي فرمايد عرب وقتي در بيابانها آب نبود و با قلة الماء مواجه مي شدند از همان بول ابل به عنوان شرب الماء استفاده مي کردند، فرموده ما اگر بخواهيم فصل و ميّز بين خبيث و طيب را بفهميم بايد ببينيم عربها چه چيزي را خبيث مي دانستند و چه چيزي را طيب مي دانستند؟ براي اينکه اينها مخاطب به اين آيه شريفه بوده اند و ملاک اين است که ببينيم عرب در آن زمان چه چيز را خبيث و چه چيز را طيب مي داند.نقد فرمايش صاحب جواهر(ره)
ما شک داريم و نمي دانيم ايا واقعا در عرف عام، خبيث يک معناي موسع تري نسبت به آن چيزي که لغت بيان کرده دارد؟ ظاهر اين است که عرف هم همان معناي لغت را دارد، اصلاً لغوي همين معاني بين مردم و عرف را حکايت مي کند. کم جايي داريم که بين معناي لغوي و معناي عرفي فرق باشد، به نظر من بسيار نادر است، بين معناي لغوي و معناي عرفي غالبا اتحاد است و سرّش هم اين است که لغوي مي آيد همان معنايي که بين عرف و مردم رايج است را نقل مي کند . پس عرف و لغت همين را دارند، که ما نه از عرف و نه از لغت نمي توانيم استفاده کنيم که خبيث يعني آن چيزي که با نفس انسان منافرت دارد . اگر ميوه تلخي بياورند و به شما بدهند، نفستان از آن انزجار دارد اما نه عرب و نه فارس و نه هيچ کس نمي گويد اين خبيث است .
نتيجه بررسي لغت
خبيث به تعبيري که در کلمات برخي بزرگان است پليد است، پليد يعني محرّم يا نجس، همان چيزي که عنوان پليد را دارد، آن چيز که در آن مفسده واقعيه وجود دارد، پس فرمايش آقاي خوئي فرمايشي است که هم با عرف هم با لغت مساعد است و نتيجه اين مي شود که آيه مي فرمايد در هر چيزي که مفسده وجود دارد به آن مي گوييم خبيث و آن حرام است. ابوال طاهره يا يقين داريم که در آن مفسده وجود ندارد يا در اينکه مفسده دارد يا ندارد شک داريم . نتيجه مي گيريم که نمي شود به اين ايه شريفه براي حرمت ابوال طاهره استناد کرد.فرمايش مرحوم امام(ره)
نظری ثبت نشده است .